پول عربستان بر غربگرایان حامی آمریکا در ایران میچربد
دونالد ترامپ درست یک روز بعد از انتخابات ایران و بعد از پیروزی حسن روحانی، به منطقه و عربستان سفر کرده است که هدف اصلی این سفر انعقاد قراردادهای تسلیحاتی است که بهواسطهی ایرانهراسی تحصیل شده است. او در این سفر بهدنبال نهادینه کردن موضوع وحشتزایی از ایران و کسب منافع آمریکاست.
در پی سفر اخیر دونالد ترامپ به عربستان، اتفاقاتی رخ داده است که بهطور مستقیم برای ایران پیامدهایی خواهد داشت. سفر نزدیک به 350 میلیارد دلاری دونالد ترامپ به عربستان، که البته با انتقادات جدی از ناحیهی فرهیختگان و منتقدان و روشنفکران آمریکایی مواجه شده است، از این حیث تبعات مستقیمی برای جمهوری اسلامی خواهد داشت که ترامپ اعلام کرده منظورش از این سفر «دوشیدن عربستان» است. توجه به چند نکته پیرامون این سفر و تبعات آن برای ایران ضروری است.
1. ترامپ در حال انزوا در آمریکاست و بهدنبال انحراف افکار داخلی از اتهامات به وی
یکی از مهمترین نکاتی که درخصوص علل این سفر به عربستان میتوان به آن اشاره کرد، تلاش دونالد ترامپ برای انحراف افکار عمومی آمریکاست. ترامپ متهم به درز دادن اطلاعات محرمانهی آمریکا به وزیر خارجهی روسیه در دیدار اخیرش با سرگئی لاوروف شده است. بسیاری از دستگاههای امنیتی و متعاقباً رسانههای آمریکا برآناند که ترامپ هنر سیاستورزی ندارد و نمیتواند حافظ امنیت ملی آمریکا باشد. آنها کار مخالفت با ترامپ را تا جایی پیش بردهاند که حتی بیان کردهاند که وی بایستی استیضاح شود.
از دیگر نکاتی که وی بهواسطهی آن بهدنبال انحراف افکار عمومی مردم آمریکاست، به دوران سپریشده و عدم انجام هرگونه اقدامی برای مردم در آمریکا و مطابق با وعدههایی که داده بود، است. دونالد ترامپ وعدههای فراوانی در حوزهی سلامت، خدمات عمومی و... داده بود که در عملی کردن آنها ناتوان بوده است. او در حالی تمام سیاستهای باراک اوباما در حوزهی بینالمللی و داخلی را به چالش کشید و آنها را معلق کرد که برنامهی مشخصی برای هدایت عرصهی رفاهی مردم ایالاتمتحده نداشته است و تنها فرصت کرده به اتهامات علیه خودش پاسخ دهد. همچنین سومین فاکتوری که سبب شده است او در معرض انتقادات قرار گیرد و بهدنبال مفر و منفذی برای فرار از آن باشد، مسئلهی دستکاری انتخابات آمریکا توسط روسیه و به نفع ترامپ است. علت اصلی این موضوع نیز از منظر کارشناسان رفاقت دیرینهی ترامپ و تیم اجرایی او خصوصاً وزیر خارجهی او با تیم حاکم بر روسیه عنوان شده است که موضوع درز اطلاعات محرمانه توسط ترامپ به سرگئی لاوروف نیز این ایده را تقویت کرده است و ترامپ را بیشتر در معرض اتهامات منتقدان قرار داده است. مجموع این اتهامات و همچنین فضای سنگین ایالاتمتحده برای دونالد ترامپ، سبب شده است تا وی بهدنبال راهی برای انحراف افکار عمومی از خود و اتهامات علیه خود باشد.
هم ازاینرو اولین سفر خود را به کشوری برنامهریزی میکند که در صدر ناقضین حقوق بشر، شهروندی، بشردوستانه، زنان، کودکان و بهطور کلی تمامی حقوقی است که بشر بهصورت ذاتی و اکتسابی به آن نائل آمده است. او بهواقع تلاش دارد انتقادات را از بیتجربگی در حوزهی امنیت ملی، به بیتجربگی در حوزهی پاسداری از حقوق بشر سوق دهد. او بهخوبی میداند با سفر به عربستان سرسختترین آمریکاییها برای دفاع از منافع ملی را نیز به انتقاد دعوت کرده است. برای آمریکاییها محافظت از آرمانها و منافع بلندمدتی شبیه به پاسداری از حقوق بشر، اگر بیشتر از پاسداری از منافع ملی اقتصادی نباشد، کمتر نیست و او بهخوبی میداند که چگونه بایستی انحراف افکار عمومی در سطح آمریکا را سازماندهی کند. به همین ترتیب، به عربستان سعودی سفر میکند که در همین روزهای اخیر درگیر سرکوب منطقهی شیعهنشین عوامیه در قطیف است. نهتنها دونالد ترامپ بهخوبی از وضعیت حقوق بشری عربستان اطلاع دارد، بلکه با علم به همین موضوع پا به ریاض گذاشته است که بتواند توجهات را به مسائل حقوق بشری سوق دهد.
اینکه چرا ترامپ تلاش میکند توجهات را بهسمت اتهامات علیه حقوق بشر و در دفاع از سعودی سوق دهد را بایستی با توجه به رویکرد کلی او تعبیر کرد. ترامپ قویاً مطالبهی «فقط آمریکا» و «آمریکای بزرگ» را در سر میپرورانده است، اما تاکنون مجالی برای عملی کردن آن نیافته است. او در این چند ماه یا متهم به ارتباط با روسیه بوده است یا مشغول به پاسخ به اتهام نپختگی در سیاست داخلی و خارجی و عدم توان برای عملی کردن و هدف قرار دادن منافع ملی آمریکا. لذا تلاش میکند تا با اولویت قرار دادن کسب درآمد از عربستان این توجهات و انتقادات را با این گزاره پاسخ دهد که او بهدنبال منافع آمریکاست. استفاده از عباراتی شبیه به «آمریکا بهدنبال دوشیدن عربستان است» که پیش از این سفر بیان شده است، بهواقع تأمینکنندهی این هدف ترامپ است که ثابت کند اگرچه برای او حقوق بشر چندان اهمیتی نداشته، ولی او بهدنبال آمریکای بزرگ است. آمریکای بزرگ نیز عملی نمیشود مگر با ائتلافهای جدیدی که ماهیت صرفاً اقتصادی داشته باشند. برای اقتصاد تقریباً ورشکستهی آمریکا که میزان بدهیهای آن سبب شد تا دولت اوباما نزدیک به 17 روز تعطیل باشد، قرارداد 350 میلیارد دلاری رقم پایینی نیست و ترامپ در این زمینه توانسته موفقیت بزرگی کسب کند.
2. انتقادات آمریکاییها از ترامپ عملیاتیتر شده است
تاکنون بیشتر انتقادات از دونالد ترامپ این بوده که او تجربهی کافی برای سیاستورزی نداشته است، اما اینکه مسئلهی اصلی دونالد ترامپ و مخالفان این است که او منافع ملی آمریکا را درست ارزیابی نمیکند. رابرت فیسک، تحلیلگر انگلیسی بیان میدارد: «انتخابات آزادی در ایران برگزار شده که هیچیک از 50 دیکتاتوری که امروز در ریاض با ترامپ دیدار میکنند، جرئت برگزاری آن را در کشورشان ندارند.» کاترین باوئر از اندیشکدهی واشنگتون: «ترامپ بدون توجه به پیروزی حسن روحانی، اِعمال تحریمهای غیرهستهای علیه ایران را ادامه میدهد.» نیویورکر: «هرچند روحانی دوباره پیروز انتخابات ایران شده است، اما ترامپ بدون توجه به این نتیجه، بهدنبال ایجاد ائتلافی علیه ایران و اعمال تحریمهای جدید علیه تهران است.» و...
3. انتخابات در ایران و حضور ترامپ در آمریکا
یکی از شگفتآورترین نکتههای سفر ترامپ به سعودی، تقارن این سفر با انتخابات در ایران است. درست یک روز بعد از برگزاری انتخابات در ایران با مشارکت بالای 73 درصد دونالد ترامپ به کشوری سفر میکند که نهتنها دههها با دموکراسی فاصله دارد، بلکه اساساً رویکرد ضددموکراتیک در تمام حوزهها دارد. کشوری که با نام یک شخص لقب گرفته و تمام موجودیتش با خشونت عجین بوده است. مردم هیچ صدایی برای رساندن به حاکمیت ندارند، تفاوتهای مذهبی و قومی شدیداً سرکوب میشود و... در همین چند روز اخیر که دونالد ترامپ در سعودی سیر میکند، سعودیها شدیدترین میزان حملات خود را علیه مردم خود و بیشتر تضییقات را علیه شهروندان عملی کردهاند. درعینحال در ایران مردم مردمسالاری دینی را به نمایش گذارده و کشور تبلوری از مشارکت برای تعیین سرنوشت است. تقریباً همهی مردم با انتخابات در ایران صدای خود را به گوش حاکمیتشان رساندهاند و مطالبات تمام مردم شنیده شده است. تفاوت بین ایران و عربستان در منطقهای که اساساً مردمسالاری هیچ محلی از اعراب نداشته و احتمالاً نخواهد داشت، سبب شده است اتفاقی عجیب در تاریخ سیاست خارجی آمریکا روی دهد که تا پیش از این به سهولت امکان آن وجود نداشت. آمریکاییها درهرصورت تلاش میکردهاند تا خود را به اصول مردمسالاری (هرچند در ظاهر) پایبند نشان دهند، دونالد ترامپ اما ظاهراً یکتنه آمده است که آمریکا را بدون روتوش در معرض دید افکار عمومی بینالمللی قرار دهد. این در حالی است که نامزدی که در انتخابات ایران پیروز شده است، تقریباً بیشترین همسویی با ایدهی تعامل با غرب را در تاریخ جمهوری اسلامی و بین نخبگان سیاسی اجرایی داشته است.
4. ایران و مسئلهی منافع ملی
آنچه مشخص است تأکید و اصرار بر این گزاره است که تنها راهحل برطرف شدن مشکلات داخلی و اقتصادی ایران، تکیه بر توانمندیهای داخلی کشور و برنامهریزی برای انجام اقتصادی پویا و متناسب با شرایط محلی ایران است. توجه به اقتصاد دانشبنیان، عملی کردن زیرساختهای بومی و اقتصاد بخش خصوص و تلاش برای جذب سرمایههای بخش خصوصی در اقتصاد و ترغیب مردم به مشارکت در زیست اقتصاد، از جمله برنامههایی است که بایستی به آنها توجه شود. آمریکای دوران دونالد ترامپ قطعاً مشکلات داخلی کشور خود را نیز نمیتواند حل و رفع کند، چه رسد به اینکه بخواهد مشکلات کشور «خصم» خود را نیز حل کند. ترامپ بهدنبال منافع پولی است و این منافع پولی را از راه ایران تحصیل نمیکند. او بهخوبی میداند که از ایران برای آمریکا عایدی کسب نمیشود که بخواهد حتی یک تخممرغ خود را در سبد ایران قرار دهد.
علت اینکه باراک اوباما اصرار داشت با ایران خط تعاملی برقرار کند، این بود که او دنبال تقویت جریان غربگرا در کشور بود. ترامپ اصالتاً اعتقادی به این مباحث در حوزهی سیاستورزی ندارد. بنابراین آنچه محرز است اینکه ایران با محیطی مواجه است که در حال ایجاد ارعاب و هراس از ایران در افکار عمومی بینالمللی است. آمریکاییها تلاش میکنند همان فضایی را که در سال 2012 علیه ایران به وجود آوردهاند، مجدداً تکرار کنند. آنها تلاش دارند تا تحریمهای خود علیه ایران را با توجه به مسائل منطقهای و موشکی پیگیری کنند. همانطور که در نشست خبری وزیر خارجهی عربستان با تیلرسون نیز بهوضوح بیان شد، مسئلهی اساسی این دو تحریم ایران بهواسطهی نقش منطقهای این کشور است.
در این فضا هرگونه امتیاز دادن به طرف مقابل، که اتفاقاً تلاش دارد فضای محیط منطقهای و بینالمللی را در آستانهی امتیاز گرفتن نیز قرار دهد، اشتباهی استراتژیک تلقی میشود و نشاندهندهی فهم نادقیق از معادلات و مناسبات بینالمللی و منطقهای است. عقبنشینی از اصول منافع و امنیت ملی در اینجا بهمعنی تعطیلی امنیت ملی است. ترامپ منتظر یک خطا در جمهوری اسلامی است تا بهواسطهی آن خطا، آیندهی نقش منطقهای جمهوری اسلامی را متأثر سازد. اظهار گزارههایی شبیه به مذاکره برای نقش منطقهای ایران یا آنچه پیشتر برجام دو گفته شده است، دقیقاً حرکت کردن در مسیری است که پیشتر آمریکاییها جادهی آن را هموار کردهاند یا بهسرعت در حال هموار کردن آن هستند.
مبحث دیگری که از این موضوع مشتق میشود، عدم اظهار ضعف در برابر آمریکاییهاست. اینک که انتخابات و مبارزات انتخاباتی تمام شده است، فصل ساختوساز ایران بدون هرگونه حاشیهای است. مدیران کشور بایستی توجه داشته باشند که هزینهی اظهار ضعف و ناتوانی در برابر دشمن را مردم خواهند پرداخت. همانطور که در مذاکرات هستهای این هزینه را مردم پرداختند و امتیازات فراوانی از ایران گرفته شد.
فرجام سخن
ترامپ به عربستان رفت؛ کشوری که هیچ بویی از یک دولت ملت واحد و یک موجودیت بینالمللی در نظام بینالملل به آن نخورده است. هیچ سهمی از کرامت انسانی، حقوق شهروندی، دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، استقلال در تصمیمگیری و بهطور کلی هیچ سهمی از یک کشور در نظام بینالملل به او اختصاص داده نشده است. سعودی اولین مقصد رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا در نظر گرفته شده است و دونالد ترامپ نیز انگیزههای فراوانی از این سفر در ذهن پرورانده است. این سفر حاوی نکاتی است که توجه به آنها ضروری است. این سفر درست بعد از انتخابات ایران صورت گرفته است و حاوی پیامهایی مستقیم برای تهران است. این سفر در حالی صورت گرفته که عربستان در حال سرکوب مردم خود و یمن است که حاوی پیامهایی برای مدافعان حقوق بشر است. این اولین سفر دونالد ترامپ است که این موضوع نیز حاوی پیامهایی برای کسانی است که وی را متهم به عدم توجه به امنیت ملی و درز اطلاعات محرمانه به روسیه میکنند.
ارسال نظر