به گزارش پارس نیوز، بابک خوشبخت قوجه بیگلو محقق دانشگاه سن ژوزف بیروت مدرس سابق دانشگاه فرانسوی ارمنستان در نوشته قبلی خود با عنوان «مفهوم نواصولگرایی در جهان امروز» اشاره کردیم که جریان نواصولگرایی جریانی است که برخلاف جریان‌های چپ و راست که اولویت های گوناگونی را مدنظر دارند فقط بر یک اصل اساسی استوار است و آن هم منافع ملی است. اصل منافع ملی چراغ راه تمام تصمیم گیری ها و سیاست های جریان نواصولگرایی است و بقیه مسائل حول این محور حرکت کرده و با این اصل هماهنگ می‌شوند.

در جهان پیچیده امروز که با شتابی روزافزون در حرکت به سمت تغییرات اساسی است حوزه سیاست خارجی کشورها نیز هر روز دستخوش دگرگونی ها و چالش های جدید است. در این آشفتگی سیاسی، کشورهایی میتوانند موفق باشند که در درون حکومت و سیستم تصمیم گیری خود تصویر روشنی از شرایط سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی جهان داشته و دستگاه دیپلماسی خود را با هدف تامین حداکثری منافع ملی با مهره های توانمند و نقشه ی راه روشن تجهیز کرده باشند.

توانایی خواندن، آنالیز، تصمیم گیری و سیاست دهی رویدادهای منطقه ای و جهانی و استخراج سریع راهکارهای تامین منافع ملی از این رویدادها یکی از نقاط قوت جریان نواصولگرایی است. زیرا فارغ از تمام بده بستانهای سیاسی مرسوم بین جریانهای سیاسی چپ و راست و وابستگی های داخلی و خارجی آنها، توجه دستگاه دیپلوماسی خود را بر یک نقطه متمرکز کرده است و آن منافع ملی است.

متاسفانه در دهه های گذشته شاهد موارد متعددی از قربانی شدن منافع ملی در امور مختلف بودیم. منافعی که اگر تامین می شدند مطمئنا شاهد شرایط امروز کشور نبودیم. یک نگاه منصف و آزاد از قیود جناحی و حزبی به راحتی میتواند ریشه های بحران ها و مشکلات حال حاضر کشور را در تصمیمات چندین دهه گذشته کشور مشاهده کند. به گونه ای که دولت های ما به دولت های «کاش» و مردم ما به مردم «حیف ازفرصت ها»تبدیل شده اند. ولی در جهان حاضر کشورهای در حال رشد و یا توسعه یافته در تصمیمات خود در حوزه سیاست خارجی دیگر شانسی برای آزمون و خطا قائل نیستند و هر تصمیم ولو کوچک را بسیار حساب شده و عاقلانه اتخاذ میکنند.

با توجه به مطالب ذکر شده میتوانیم چندین سرفصل مهم و اساسی سیاست خارجی جریان نواصولگرایی را به شرح ذیل عنوان کنیم:

1- بازتعریف روابط با کشورهای همسایه در چهارچوب تامین منافع ملی و حفظ کرامت ایران و ایرانی.

2- توجه به پتانسیل های ژئوپولتیک کشور

3- استفاده حداکثری از تاثیرگذاری های مذهبی، زبانی، قومی و فرهنگی برای جلب دوستی و مودت مردم منطقه

4- برهیز از سرمایه گذاری های مادی و معنوی بدون توجیه و بدون بازگشت

5- تاکید بر بحث آموزش و تعلیم در کشورهای منطقه به عنوان یک سرمایه گذاری بلندمدت

6- جذب ایرانیان ساکن در کشورهای مختلف و ساماندهی آنان در زیر یک چتر برای یاری گرفتن از توانمندی های این هموطنان در جهش رشد همه جانبه کشور

7- تسهیل قوانین مربوط به ورود و خروج اتباع سایر کشورها و معرفی و تبلیغ شبانه روزی کشورمان در پلتفورم های بین المللی برای تبدیل کردن ایرانمان به یک جاذبه ( فرهنگی، مذهبی، درمانی، سرمایه گذاری و ...)

8- بازنگری در روابط با کشورهای فرامنطقه ای با توجه به شناخت دقیق شرایط جهانی و مراودات آشکار و پنهان بین المللی

9- تمرکز بر عضویت در پیمان ها و معاهدات سودمند و حافظ منافع و خروج از مناسبات فرمالیته و گاه منافی منافع ملی.

موارد ذکر شده در بالا تنها نمونه مختصر شده ای بود از اهداف جریان نو اصولگرایی. نمونه هایی که هرکدام میتواننند موضوع ساعتها بحث و گفتگو باشند. اهداف ذکر شده در متن بالا اهدافی هستند که در نیل به آنان کمترین کمبود نیرو در کشور وجود ندارد ولی به دلیل قرار گرفتن این نیروها در محدوده ای خارج از مرزبندی های چپ و راست و عدم وابستگی به این جریانها امکان عمل برای آنان فراهم نشده است. جریان نواصولگرایی جریانی است که به دلیل تکیه بر عقلانیت و منافع ملی و عدم وابستگی خارجی و یا جناحی داخلی امکان استفاده از این نیروها را فراهم آورده است.

فراموش نکنیم که سیاست خارجی سیاستی است که به منظور نیل به اهداف طرح شده برای تامین منافع ملی یک کشور، تمام مناسبات سیاسی، حقوقی و اقتصادی آن کشور در ارتباط با کشورهای دیگر و سازمان های بین المللی را دربرمیگیرد. پس کوچکترین سستی و یا ناکارمدی در این عرصه لطمات جبران ناپذیری را به کشور وارد خواهد کرد. سیاست خارجی یک کشور شاهرگ آن کشور است که تیغ تیزی مدام بر روی آن در حرکت است و کوچکترین حرکت اشتباهی ممکن است به خونریزی شدید و حتی مرگ آن کشور بیانجامد. این تیغ در دستان مسئولین خود آن کشور قرار دارد و لبه برّان آن تصمیماتی هستند که در حوزه سیاست خارجی گرفته میشود. پس سیاست خارجی جریان نواصولگرا را میتوانیم در این دو کلمه خلاصه کنیم:

عقلانیت و منافع ملی