در ابتدا تعریف کوتاهی از نواصولگرایی داشته باشید.

همان‌طور که در مانیفست اصولگرایی صادر شده از سوی «جمعیت پیشرفت و عدالت» تأکید شده، نواصولگرایی ایجاد بنایی نو و جدید بر مبنای اصولگرایی که همان مبانی مکتب امام (ره) است، تعریف می‌شود که در آن «تغییر اساسی» در گفتمان، رویکرد، ساختار و عملکرد، ویژگی اصلی این بنا محسوب می‌شوند که ذیل آن شاخص‌های نواصولگرایی تعریف می ‌شوند. «مردم‌ باوری»، «اسلام ناب» و «نوگرایی» سه شاخص اصلی نواصولگرایی به شمار می‌آیند. به بیان دیگر، نواصولگرایی، گفتمان و جریانی «مردم محور» است نه یک گفتمان «منفعتِ حزبی محور.»

 آیا نواصولگرایی جریان سوم محسوب می شود؟

همان‌طور که گفتم، نواصولگرایی مبتنی بر تغییرات و اصلاحات در اصولگرایی است؛ بنابراین نواصولگرایی، جریان سوم نیست. اشکال اصلی در خصوص دو جریان فعال در کشور، بیشتر از آن‌که اشکال گفتمانی باشد، اشکال عملکردی و رفتاری است. به عبارت دیگر، در آسیب‌ شناسی دو جریان اصولگرا و اصلاح‌طلب، نقطه ضعف اصلی این دو جریان، خطاهای فاحش رفتاری و عملکردی است که این دو جریان را در نهان گاه ذهنی مردم به سمت عدم مقبولیت پیش برده است. موضوع تأسف‌بار در این زمینه این است که عاملان این دو جریان، در مسیر اصلاح رفتارها و کنش‌های خود، قدم مؤثری بر نداشته‌اند. نواصولگرایی یک گام راهبردی و مؤثر در حوزه اصلاحات در جریان اصولگرایی محسوب می‌ شود.

به عقیده برخی رسانه ها افراد نزدیک به این جریان قصد جدا شدن از اصولگرایی را دارند. شما چه نظری در این مورد دارید؟

نواصولگراها خود را متعهد به اصول حیاتی اصولگرایی که مبتنی بر قانون اساسی، شریعت و آرمان‌های امام راحل(ره) و انقلاب اسلامی است، می‌دانند اما به شیوه‌های کنش، تصمیم‌ سازی، سیاست گذاری و رفتار پرچمداران اصولگرایی  انتقادات اساسی دارند. از ابتدای مطرح شدن گفتمان نواصولگرایی توسط دکتر قالیباف، مقاومت‌های گفتاری و رفتاری پرچمداران اصولگرایی برابر این موضوع بروز و ظهور پیدا کرد که همچنان ادامه دارد. در حقیقت، عده‌ای به بهانه و به نام اصولگرایی به خاطر آن که نواصولگرایی را به ضرر منافع خود می ‌دانند، در مسیر زمین‌گیر کردن آن قدم برداشته ‌اند و همین عده هم هستند که زمزمه جدایی نواصولگرایی از اصولگرایی را تبلیغ و القا می‌کنند.

مردم باوری که از شاخص‌های نواصولگرایی است اشاره به چه دارد؟

کلمه «ناس» ۲۴۰ بار در قرآن کریم ذکر شده است. آیا این تعدد نشانه اهمیتِ مردم و توجه به ناس نیست؟ قطعاً هست. یکی از بنیادی‌ترین اصول نواصولگرایی «مردم باوری» به معنای واقعی کلمه است، نه در حرف و شعار. نواصولگرایی اعتقاد دارد که در طول تاریخ و به ویژه در برهه تاریخی وقوع و حیات انقلاب اسلامی ایران، هرجا توفیق و پیشرفتی در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، علمی، سیاسی و ... حادث و حاصل شده، به خاطر حضور، حمایت و مشارکت مردم بوده است و بدون مشارکت مردم، با رکود و پسرفت مواجه خواهیم شد. نواصولگرایی می‌گوید باید به توان و قدرت مردم، اعتماد کرد و اعجاز «قدرت عمومی» را باور داشت. نواصولگرایی می‌گوید هرجا مردم حذف شده‌اند، ناکارآمدی، رخوت، رانت و فساد رخ داده است.

اسلام سیاسی که از شاخص های نواصولگراییست اشاره به چه دارد؟

نواصولگرایی به «اسلام سیاسی» اعتقاد دارد نه به «اسلام بی‌تفاوت منزوی». اعتقاد نواصولگرایان به اسلام سیاسی مدنظر نواصولگراها ریشه در معارف دینی در حوزه سیاست دارد و منطبق بر همان سخن معروف مرحوم مدرس است که:«دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست.» به عبارت دیگر، نواصولگراها به «سیاست اخلاق‌مدار» یا «سیاست شریف» متعهد و باورمند هستند و سیاست را هدف نمی‌دانند بلکه ابزاری می‌دانند برای خدمت و مدیریت.

نوگرایی که از شاخص های نواصولگرایی است به چه اشاره دارد؟

بی‌تردید، نوگرایی لازمه توسعه، رشد و کمال است و اگر بشر نوگرایی را نادیده می‌گرفت، امروز کره ماه فتح نمی‌شد، علم و هنر به این حد از پیشرفت نمی‌ رسید و این سطح از رفاه و آسایش به دست نمی ‌آمد. در نگاه کلان، نوگرایی نقطه مقابل تحجر و واپس ‌گرایی است. نواصولگرایی باور دارد که با حفاظت از اصول، باید در عرصه‌ های فرهنگی، علمی، اقتصادی و... با رویکرد نوگرایی حرکت کنیم و از جریان اصیل نوگرایی  و نه نوگرایی غیر اصیل و کاذب، در جهان و سطح بین الملل عقب نمانیم.

 به تبیین رهبر انقلاب، مکتب امام خمینی (ره) شامل سه بعد مکمل عدالت، عقلانیت و معنویت است و پرداختن برابر به آن‌ها. نظر نواصولگراها در این خصوص چیست؟

از منظر نواصولگرایی، ساختار مکتب امام خمینی (ره) مبتنی بر همان تبیین سه ‌گانه مقام معظم رهبری است. چرا که عدالت بدون عقلانیت و معنویت، نمی شود. عقلانیت بدون عدالت و معنویت به ماکیاولیسم منتهی می‌شود. معنویت بدون عقلانیت یا به تحجر می رسد و یا به التقاط. معنویت بدون عدالت نیز، یک معنویت بی‌خاصیت و ناقص خواهد بود. به بیان دیگر، «عدالت، عقلانیت و معنویت» روح حاکم بر مانیفست نواصولگرایی است و نواصولگرایی این سه رکن را در عرصه‌های مدیریتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... با جدیت جستجو می‌کند. به بیان دیگر، نواصولگرایی با تأسی به تبیین صورت گرفته از سوی رهبر معظم انقلاب، مکتب امام (ره) را سه بعدی می‌داند نه دو بعدی و تک بعدی.

اگر دلسوزانه و آسیب شناسانه بخواهیم صحبت کنیم باید بگویم که متاسفانه طی این سال‌ها هم در عدالت هم در عقلانیت و هم در معنویت لنگ زده‌ایم و همواره دچار افراط و تفریط بوده‌ایم و این یعنی ما نه اسلام را درست شناخته‌ایم و نه مکتب امام(ره) را. نواصولگرایی معتقد به بازنگری در شیوه عمل در عدالت، معنویت و عقلانیت است و بر این باور است که این بازنگری باید منطبق بر مکتب امام (ره) باشد.

با توجه به اینکه رفتارهای افراطی عده ای در زمینه آزادی‌های اجتماعی باعث تصویر نادرست از انقلاب و حتی اسلام شده است راهبرد نواصولگراها چیست؟

یکی از آفاتی که از ابتدای انقلاب اسلامی، گریبان گیر جامعه ما بوده و تبعات خطرناکی در پی داشته، «تحجر» است. باید اعتراف کنیم که تحجر در انواع گوناگونش از تحجر مدیریتی گرفته تا تحجر سیاسی، تحجر فرهنگی، تحجر عقیدتی و تحجر علمی، طی ۴ دهه‌ای که از انقلاب گذشته سبب زایش آسیب‌های جدی در جامعه ما شده است. نکته قابل تأمل در این مورد آن است که طیف خاصی که طلایه دار تحجر است، هشدارها و رهنمودهای مکرر و مستمر مقام معظم رهبری در خصوص پرهیز از تحجر را همواره نادیده گرفته و به راه خودش ادامه داده است. ما برای ترمیم چهره انقلاب، اسلام و ایران نیازمند مقابله با متحجرین و برجسته سازی شاخصه ‌های اسلام ناب یا همان اسلام متعادل هستیم. انقلاب اسلامی برای نجات مردم از تیغ ظلم و سیاهی رخ داد پس ذات انقلاب ما، سرشار از نور، خیرخواهی، محبت و احترام است.