به گزارش پارس نیوز، 

یمن آینده؛ کشوری واحد یا ۲ دولت شمالی و جنوبی؟

ـ مذاکرات صلح یمن در سوئد با برخی سوءظن‌ها نسبت به نیّت یکی از اصلی‌ترین حامیان دولت منصور هادی، یعنی عربستان سعودی همراه بود، چرا که تصوّر می‌شد یک نوع وقت‌کشی جهت انحراف افکار عمومی از پرونده ناپدید شدن جمال خاشقجی منتقد عربستانی و نوعی پوشش برای محمد بن سلمان است؛ مذاکراتی که نخستین مذاکرات پس از ۲ سال میان دولت «نجات ملی» و دولت مستعفی یمن بود و سه دستور‌کار تبادل اسرا و بازداشت‌شدگان، تصمیم‌گیری در مورد وضعیت فرودگاه صنعا برای پرواز هواپیماها جهت ارسال کمک‌های انسان‌دوستانه به مردم یمن و برقراری آتش‌بس در شهرهای تعز و الحدیده داشت. سعد‌الله زارعی معتقد است جمع‌بندی دور اول مذاکرات یک پیروزی برای انصارالله محسوب می‌شود.

درباره اینکه چرا مذاکرات استکهلم به‌ویژه در زمینه جمع‌بندی‌ای که برای اداره شهر «الحدیده» صورت گرفت، موازنه را به سود انصارالله تغییر می‌دهد با این تحلیل‌گر مسائل سیاست خارجی و جهان اسلام گفت‌‌وگو کردیم که ذیلاً‌ می‌خوانید:

 به‌عنوان سوال اول در مورد مذاکرات صلح استکلهم، با توجه به این که هم طرف سعودی و هم انصارالله خود را به نوعی پیروز این مذاکرات قلمداد کرده‌اند نظر شما در مورد این مذاکرات چیست و فکر می‌کنید تفسیر کدام گروه با واقعیت قرابت بیشتری دارد؟

زارعی: ببینید یک معیاری در ارزیابی وجود دارد مبنی بر اینکه مهاجم چه هدفی دنبال می‌کرده از تهاجم و اینکه مهاجم به نتیجه رسیده یا نه؟

اگر مهاجم به نتیجه رسیده باشد پیروز است و اگر به نتیجه نرسیده باشد، ولو اینکه طرف تهاجم هیچ پیشرفت و پیشروی نکرده باشد مهاجم شکست خورده محسوب می‌شود و «مُتَهاجم» یعنی طرف مورد تهاجم پیروز محسوب می‌شود.

مثلاً در جنگ ایران و عراق ما بعد از جنگ هیچ قسمتی از عراق را تصرف نکرده بودیم، ولی خوب ما پیروز محسوب شدیم و هیچ‌کس هم تردید نکرد که ایران پیروز شده است، چون صدّام که مهاجم بود به هدف خود از تهاجم نرسید.

درباره مذاکرات استکلهم و آن چیز که قبل از مذاکرات بود و سبب شد به مذاکرات منتهی شود این بود که سعودی‌ها، اماراتی‌ها، آمریکایی‌ها، فرانسوی‌ها، انگلیسی ها و به طور کلی مجموع ۱۷ کشوری که به‌عنوان جبهه ائتلاف شناخته می‌شدند، بنای آنها بر این بود که حدیده را بگیرند و کمترین درخواست آنها این بود که حدیده از سیطره انصارالله خارج شود و در سیطره سازمان ملل قرار گیرد و از طریق سازمان ملل واگذار شود به آقای منصور هادی به عنوان رئیس‌جمهور قانونی، که البته نه رئیس‌جمهور است و نه قانونی.چون مهاجم قصد داشت به ایران حمله کند و نظام سیاسی ایران را دگرگون کند و حداقل استان خوزستان را تصرف کند.  چون مهاجم در پایان جنگ به این نتایج نرسیده بنابراین در عرف سیاسی مهاجم یعنی عراق شکست خورده محسوب می‌شود و متهاجم یعنی ما علی‌رغم اینکه هیچ بخشی از خاک کشور مهاجم را در اختیار نگرفتیم، پیروز تلقی می شویم. این یک معیار عمومی است.

مذاکرات استکلهم به این جمع‌بندی رسید که حدیده توسط مسئولین محلی اداره شود، یعنی همان کسانی که در ائتلاف با انصارالله هستند، پس الحدیده تحت اداره نیروهای وفادار به انصار الله قرار می‌گیرد و از آن طرف ارتش یمن که بخش اعظم آن در اختیار انصارالله هست به‌عنوان نیروی قانونی در آنجا پذیرفته می‌شود که حضور داشته باشد.

این در واقع چیزی بود که خواسته جبهه ائتلاف را تشکیل می‌داد. خب، مذاکرات استکلهم آمد و به این جمع‌بندی رسید که حدیده توسط مسئولین محلی اداره شود. 

مسئولین محلی چه کسانی هستند؟ همان کسانی که در ائتلاف با انصارالله هستند و گفته شد که نیروهای شبه نظامی باید شهر و اطراف شهر را ترک کنند. نیروهای شبه نظامی یک بخش آن به انصار بر می‌گردد که کمیته‌های مردمی هستند و یک بخش آن هم به طرف مقابل بر می‌گردد که سعودی‌ها، اماراتی‌ها و طیف آن جبهه است.

ما وقتی نگاه می‌کنیم می بینیم که وقتی حدیده تحت اداره نیروهای وفادار به انصار الله قرار می‌گیرد و از آن طرف ارتش یمن که بخش اعظم ارتش در اختیار انصارالله هست به عنوان نیروی قانونی در آنجا پذیرفته می‌شود که حضور داشته باشد و از آن طرف نیروهای وابسته به عربستان در بخش ارتش محدود می‌شوند به حدود ۲ هزار نیرویی که سعودی ها دارند، حدود ۲ هزارنفر که از ارتش امارات است و دو تیپ ارتش سابق که در اختیار منصور هادی است. یعنی چیزی حدود شش هزار نیرو آنها می‌توانند اینجا داشته باشند، در حالی که از نیروهای ارتش تحت اداره انصارالله دست‌کم چیزی حدود ۵۰ هزار نیروی نظامیست.

* موازنه نظامی به سود انصارالله برقرار شده است

از آن طرف نیروهای شبه نظامی وابسته به ائتلاف عربستان که بخشی از آن نیروهای مزدور یمنی‌اند و بخشی از آن هم نیروهای مزدوری هستند که از کشورهای دیگر نظیر سودان در اینجا آمدند. طبق این قاعده باید تمام این نیروهای مزدور چه یمنی و چه خارجی باید آن منطقه را ترک کنند، بنابراین موازنه نظامی در اینجا به نفع انصارالله برقرار شده است.

حمله به حدیده ممنوع شده و این نیروهای ائتلاف حق ندارند دیگر به شهر حدیده حمله کنند و با توجه به اینکه از نظر نظامی در موقعیت ضعیف قرار می‌گیرند، بنابراین درگیری بین ارتش‌ها اینجا به نفع انصارالله تمام می‌شود.

بنابراین آنچه که در اینجا می‌توان روی آن تکیه کرد این است که وضعیت امنیتی شهر تحت اداره انصارالله تثبیت شده است. موقعیت نیروهای نظامی مهاجم متزلزل شده و عملاً این مساله، پایه حل و فصل سیاسی مساله جنگ را هم به نوعی تشکیل می‌دهد، بنابراین هم وضع فعلی هم وضع آینده این منطقه به گونه‌ای هست که موقعیت انصارالله و یمنی‌ها را به تعبیر درست‌تر تثبیت می‌کند.

 با توجه به ساختار میدانی که هم‌اکنون در یمن وجود دارد به‌طوری که عمده مناطق شمال تحت کنترل انصارالله و متحدان آن بوده و در جنوب بیشتر مناطق در اختیار وابستگان به دولت مستعفی است و همچنین با توجه به سبقه تاریخی جدایی شمال و جنوب یمن آیا امکان تجزیه مجدد این کشور وجود دارد؟

زارعی: ببینید یمن در وضع فعلی در وضعیت تجزیه هست، یعنی شما وقتی که می‌گویید در شمال نیروهای یمنی وابسته به انصارالله هستند و در جنوب غیر از اینها هستند، خود این یعنی تجزیه شمال و جنوب.

در عین حال، چون در جنوب وضعیت یکسانی وجود ندارد بر خلاف شمال که وضعیت متحدی دارد خوب سعودی‌ها در استان «المهره» هستند، اماراتی‌ها در استان «حضرموت» و عدن هستند و نیروهای حزب اصلاح در استان تعز و استان مارب هستند.

خود این یعنی در خود جنوب هم جدای از شمال وضعیت تجزیه حاکم است، یعنی لااقل خود جنوب به سه بخش تقسیم شده است، بنابراین این تجزیه عملاً الان اتفاق افتاده است، اما این تجزیه، تجزیه پایدار نیست، یعنی اولاً جنوبی‌ها که نیروهای قدیم جنوب محسوب می‌شوند، اینها در شرایطی قرار گرفتند که سرزمینشان توسط ارتش امارات و عربستان اشغال شده است، بنابراین با یک وضعیت اشغال مواجهند که یا باید موافقت کنند یا مخالفت کنند که طبیعتاً هیچ ملتی با اشغال سرزمینش توسط نیروی بیگانه موافقت نمی‌کند، حالا به‌ویژه جنوبی‌ها که در طول سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۹۰ اینها یک دولت مستقلی را تشکیل دادند و این دولت یک دولت چپگرای ضد سلطنت و ضد سعودی بوده بنابراین زمینه‌های جدی مخالفت جنوب با سیطره سعودی‌ها و اماراتی‌ها وجود دارد، کما اینکه در این شش هفت ماه گذشته ما شاهد تظاهرات گسترده در جنوب علیه اشغالگران بودیم.

* یمنی‌ها جنوب را آزاد خواهند کرد

این موارد نشان دهنده این است که حضور نظامی سعودی در یمن که در حال حاضر هم حضور ضعیفی است، یعنی حدود ۲ هزار نیرو سعودی‌ها در یمن دارند و اماراتی‌ها هم حدود همین تعداد نیرو در یمن دارند، اینها نمی‌توانند در یمن ماندگار شوند، بنابراین یمنی‌ها طی یک فرایند، جنوب را آزاد خواهند کرد.

اینجا یک مساله باقی می‌ماند و آن اینکه آیا جنوبی‌ها و شمالی‌ها بار دیگر به قراردادهای سالهای ۱۹۹۲ به بعد که یمن شمالی و جنوبی متحد شد، برمی‌گردند یا به وضعیت قبل از ۱۹۹۱ که دو یمن وجود داشت؟

* جنوبی‌ها نمی‌توانند دولت قوی تشکیل دهند

اینجا نمی‌توان نظر قاطعی داد ولی دلایلی وجود دارد برای اینکه جنوبی‌ها به وحدت یمن فکر کنند که مهم‌ترین دلیل این است که آن چه که از منابع خدادادی در یمن وجود دارد، در بخش شمالی است و جنوبی‌ها هیچ‌گاه نمی‌توانند یک دولت قوی را با توجه به محدودیت‌های نیروی انسانی و منابع تشکیل دهند، چون مجموعه جمعیت جنوب چیزی حدود شش میلیون نفر است، در حالی که جمعیت شمال چیزی حدود ۱۸ میلیون نفر است بنابر این گرایش طبیعی جنوبی‌ها به سمت وحدت می باشد.

انصارالله هم غیر از علی عبدالله صالح و تیم حزب «مُؤتمَر الشعبی» و این‌ها هستند. آنها هم روابط حسنه قدیمی با جنوبی‌ها دارند. من فکر می‌کنم در نهایت، انشاالله ما شاهد وحدت شمال و جنوب تحت اداره مردم یمن باشیم.

یک بحثی که الان هم به آن اشاره کردید این مسئله است که توان سعودی و امارات به‌طور کلی در یمن محدود است، اما با توجه به اینکه واقف هستیم که کشورهای متجاوز به یمن از طرف قدرت‌هایی چون آمریکا، فرانسه و.. . حمایت می‌شوند و با عنایت به اینکه مذاکرات در مورد صلح و آینده سیاسی یمن به مقاطع حساسی نزدیک می‌شود فکر می‌کنید که این قدرت‌های جهانی تا چه حد توان بازیگری مخرّب علیه یمن را دارند؟

زارعی: ببینید در یمن آمریکایی‌ها و به‌طور کلی غربی‌ها نمود نظامی عینی ندارند و در واقع، اینها به‌صورت پشتیبانان سعودی و امارت عمل کردند، چه از طریق ناوهای خود در دریای سرخ و خلیج عدن و چه از طریق سوخت‌رسانی‌هایی که در هوا برای جنگنده‌های سعودی و اماراتی داشتند و چه در تجهیزات و جنگ‌افزارهایی که اینها در اختیار سعودی‌ها و اماراتی‌ها قرار دادند.

اینها در واقع پشتیبان بودند. در اتاق فرمان هم البته بودند، طراحی عملیات هم داشتند، منتها نیروی اجرایی عمدتاً نیروی سعودی اماراتی و نیروی مزدور بوده است.

یمن در وضع فعلی در وضعیت تجزیه است، در عین حال، چون در جنوب وضعیت یکسانی وجود ندارد بر خلاف شمال که وضعیت متحدی دارد، یعنی در خود جنوب هم جدای از شمال وضعیت تجزیه حاکم است، بنابراین این تجزیه عملاً الان اتفاق افتاده است، اما این تجزیه، تجزیه پایدار نیست.

بر همین اساس هم من فکر می‌کنم اگر که وضعیت یمن به یک نقطه با ثباتی برسد، آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها نتوانند در یمن کاری انجام دهند. البته نیروی هوایی آمریکا الان در جزیره سوکوترای یمن حضور دارد که این یک حضور اشغالگرانه است و با توجه به فاصله زیادی که جزیره سوکوترا با سواحل یمن دارد، طبیعتاً این مساله الان در اولویت یمنی‌ها نیست، ولی در نهایت با توجه به حساسیت بسیار بالای یمنی‌ها نسبت به آمریکا که در شعارهایشان هم نمود دارد، من فکر می‌کنم که عملاً غربی‌ها با توجه به روحیه سلحشوری یمنی‌ها قادر نباشند که در زمین و آب‌های یمن باقی بمانند.

 این به آن معناست که در آینده، تهدیدی از سوی آمریکا متوجه یمن نیست؟

زارعی: من خیلی احساس تهدید نمی‌کنم، ولی از آنجایی که کار آمریکا شرارت است، باید در انتظار برخی رخدادهای امنیتی نظیر آنچه که آمریکایی‌ها در سوریه انجام می‌دهند، باشیم، ولی این به معنای سیطره آمریکا بر یمن نیست چنان که به معنای سیطره آمریکا بر سوریه هم نیست.

فارس: با توجه به ساختار قبیله‌ای که در یمن حاکم است،  تصور جنابعالی از پیوند قبایل مختلف یمنی با انصارالله چگونه است؟ اساساً این پیوندهای قبیله‌ای آنقدر مستحکم هست که در ساختار آینده یمن هم حفظ شود؟ یا اینکه با توجه به حساس شدن تدریجی مذاکرات امکان ضربه زدن به این پیوندها با دلارها و لابی‌های سعودی وجود دارد؟

زارعی: کلّ یمن به ۲ قبیله بزرگ تقسیم می‌شود. حاشد در شمال که ترکیبی زیدی ـ شافعی دارند و قبیله بکیل در جنوب که عمدتاً اینها شافعی هستند. انصارالله و زیدی‌ها به‌طور کلی بخشی از ساختار قبیله‌ای‌اند و جدای از آن محسوب نمی‌شوند.

در حال حاضر، قبایل شمال اعم از اینکه اینها شافعی باشند یا زیدی،  با انصارالله باهم در یک جبهه کار می کنند و تمام قبایل در اینجا پشتیبان انصارالله هستند، کما اینکه در قبایل جنوبی هم انصارالله نفوذهایی دارد، ولی نه به اندازه نفوذی که در فروعات قبایل حاشد دارد.

در بکیل انصارالله طرفدارانی دارد، ولی خوب محدودتر هستند. در آینده هم این ارتباط قاعدتاً حفظ می‌شود و یکی از راه‌های حفظ قدرت در یمن ارتباط فعال با قبایل است، کما اینکه سعودی‌ها هم با خرج‌های زیاد تلاش کردند، قبایل را کنار خود داشته باشند، که خیلی موفق نبودند.

من فکر نمی‌کنم از ناحیه قبایل در آینده، مشکل جدی و عمده‌ای بین انصارالله و آنها پیش بیاید. البته عرض می‌کنم که وقوع حوادث در هرجایی محتمل و ممکن هست.

 با توجه به اینکه جنایات جنگی عربستان سعودی در یمن ابعاد بسیار وسیعی دارد، به‌طوری که بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان عفو بین‌الملل هم به آن صحه گذاشته‌اند و با توجه به نابودی بسیاری از زیرساخت‌ها و نیروی انسانی در یمن فکر می‌کنید اگر توافقی حاصل شود برای اینکه یمن به وضع مطلوب و شایسته برای این کشور برسد چقدر زمان لازم است؟

زارعی: اینجا چند مسئله وجود دارد. مسئله اول این است که جامعه یمن یک جامعه روستایی است، یعنی بیش از 90 درصد از مردم یمن در روستاها زندگی می‌کنند. چیزی در حدود ۱۰ درصد جمعیت ساکن در شهر است؛ این نکته اول.

نکته دوم که با توجه به همین نکته است، این است که این بمباران‌ها و حملاتی که سعودی‌ها علیه یمن انجام دادند، گرچه گسترده بوده و به شهادت چیزی حدود هفت هزار نفر انجامیده است و چیزی در حدود ۱۲ هزار نفر هم مجروح شدند، ولی خب، گستردگی روستاها در یک جمعیت 24 میلیونی به گونه‌ای است که می‌توان گفت حملات ائتلاف به نسبت این جغرافیای گسترده خیلی آسیب‌زا نبوده است.

اگرچه تعداد بمباران سعودی‌ها از سه هزار مورد هم فراتر رفته، ولی گستردگی یمن و پراکندگی روستاها سبب شده که این آسیب‌ها خیلی زیاد هم نباشد.

از طرف دیگر اساساً یمنی‌ها بدون جنگ هم نیاز به کمک دارند، چون کشور یمن از نظر منابع زیر زمینی، از نظر کشاورزی و امثال اینها بسیار فقیر است. در واقع یک کشور فقیری است که نه منابع عمده نفتی و گازی دارد و نه باران آنچنانی دارد که به کشاورزی رونق دهد. متأسفانه صنعت هم در یمن بسیار ضعیف است، به‌گونه‌ای که اینها از موهبت‌هایی نظیر دریا و صنایع دریایی هم خیلی نتوانسته‌اند استفاده کنند.

* زیرساخت‌های یمن برای بازسازی به زمان زیادی نیاز ندارد

این نکته را در نظر داشته باشید بنابراین زیرساخت های یمن برای بازسازی زمان خیلی زیادی احتیاج ندارد. یمنی‌ها می‌توانند در یک شرایطی مشکلاتشان را به نوعی حل و فصل کنند. البته اگر صلح و ثباتی در اینجا برقرار شود یمنی‌ها می‌توانند از مزایای دریا برای بهبود شرایط خودشان استفاده‌های زیادی بکنند که  باید دید که اوضاع در یمن در نهایت چگونه پیش می‌رود.