پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مسعود صدرمحمدی؛ کارشناس مسائل ترکیه  در یادداشتی اختصاصی برای «پارس» در واکاوی عادی‌سازی روابط آنکارا- تل‌آویو نوشت:

در پی عادی سازی روابط آنکارا- تل آویو هیچ تعجبی نبایستی در قبال این تحولات که به شدت در صدر اخبار قرار گرفته است، ابراز داشت؛ چرا که انتظار به وقوع پیوستن چنین وقایعی از پیش وجود داشت. بایستی توجه داشت که یکی از شروطی که در ابتدای روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه از طرف ایالات متحده آمریکا به صورت ناخوانده به این حزب به عنوان دولت حاکم آنکارا دیکته شد، مساله تامین منافع اسرائیل در منطقه بود. از طرفی دیگر بایستی توجه داشته باشیم که بعد از واقعه ای که در سوئیس بین پرز و اردوغان اتفاق افتاد - که به « one minetus» معروف است-  یکی از وزرا دست به افشاگری زد و ساختگی و تئاتری بودن این حادثه را گوش زد کرد.

در همان دوره سیاستمدار و مجاهد فقید ترکیه، مرحوم نجم الدین اربکان – که در میان ما کمتر شناخته شده است-  که سران حزب عدالت و توسعه جزء شاگردان وی بودند و او سران این حزب را شاگردان ناخلف خویش معرفی می کرد در یک سخن عجیب خاطرنشان کرد که اگر فرصت مناسبی پیش آید، همین سران عدالت و توسعه با اسرائیل دست به همکاری می زنند و علیه ایران می توانند تهدید نظامی ایجاد کنند.

وقتی این پیشینه را از حزب عدالت و توسعه در نظر بگیریم، به صورت طبیعی نبایستی از تحولات اخیر شکه  شویم که تحولی به صورت رسمی در روابط طرفین اتفاق افتاده است. به عنوان نمونه آقای «سینرلی اوغلو» از اعضای کابینه دولت ترکیه نیز از افراد سرشناس لابی گر اسرائیل در دولت ترکیه است؛ وقتی چنین فردی در یک مقام کلیدی دیپلماتیک قرار می گیرد، بایستی انتطار عادی سازی روابط طرفین را نیز داشت.

البته نبایستی این نکته را نیز فراموش کرد که روابط بین طرفین تا به حال فقط به صورت ظاهری در حوزه دیپلماتیک دچار تنش شده بود و آمارهایی که سفارت دولت غاصب صهیونیستی در آنکارا به صورت رسمی اعلام کرده است، نشان می دهد که در چند سال اخیر روابط اقتصادی آنکارا- تل آویو به بیش از سه برابر رسیده است. این موضوع نشان می دهد که واقعیت ماجرا چیزی سوای تصویری است که در چند سال اخیر رسانه های جهانی ارائه کرده اند تا این که مردم جهان عرب را از سمت جمهوری اسلامی ایران به طرف دولت اردوغان سوق دهند، بنابراین در تلاش برای وانمود کردن چهره ای دروغین از حزب عدالت و توسعه بوده اند.

با این حال تحول در روابط ترکیه و اسرائیل در تحولات اخیر منطقه تاثیر زودهنگامی نخواهد داشت و نباید انتظار داشته باشیم که تحول خاصی در منطقه به وقوع بپیوندد. چرا که به هر حال دولت شخص اردوغان سیاست هایی را در پیش گرفته است که تک روانه و خودسرانه است؛ اصل این سیاست ها نیز به نفع تل آویو و جبهه استکبار در منطقه است. بنابراین توافق یا عدم توافق بین طرفین تفاوت خاصی را در صحنه بیرونی ایجاد نخواهد کرد.

مساله دولت کردی در منطقه یکی از مسائل حائز اهمیتی است که تحول در روابط بین ترکیه و اسرائیل بر آن تاثیرگذار خواهد بود. این مساله در منطقه یکی از مسائل بغرنج و سهل و ممتنعی است که با توجه به حضور مستقیم روسیه در منطقه و همکاری های آن با اسرائیل، چند تا نکته در این رابطه قابل طرح است:

1. هدف و استراتژی روسیه در حضور مستقیم در سوریه.

2. نوع رابطه روسیه و اسرائیل و تفاهماتی که در مورد امنیت اسرائیل انجام شده است.

3. مساله ایجاد دولت کردی «بای نحو کان» در منطقه جنوب غرب آسیا که اصطلاحا خاورمیانه گفته می-شود.

4. نوع نگاه روسیه به مساله تشکیل یک دولت جدید کردی.

بر اساس هریک از مسائل چهارگانه فوق بایستی تشکیل دولت کردی را مورد بررسی قرار داد. به صورت اجمالی تشکیل یک دولت کردی در منطقه جنوب غرب آسیا طرحی است که جبهه امپریالیسم به سرکردگی امریکا و اسرائیل به دنبال آن است. 

در حالی که تاکنون مساله کردستان عراق مطرح بوده است اما از امروز با توجه به حجم سلاح ها و پول-هایی که گسیل کردهای سوریه شده است و بر اساس حوادث ساختگی که چهره ای مظلومانه ای از آن ها به دست داده است، شاهد آن هستیم که فرایند تشکیل دولت جدید وارد مرحله جدیدی شده است؛ به طوری که علاوه بر عراق مساله سوریه نیز مطرح شد. در این میان ترکیه اولین کشوری است که از این تحولات متاثر می شود و در ظاهر امر اردوغان و حزب عدالت و توسعه به شدت در مقابل جریان کردی جبهه گرفته اند.