پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سیدمرتضی حسینی- ممانعت از ورود زنان تماشاگر ایرانی به سالن والیبال ورزشگاه آزادی در جریان دو مسابقه تیم والیبال ایران و برزیل از اتفاقاتی بود که در چند روز گذشته در برخی رسانه های داخلی و خارجی انعکاس داشت. این اتفاق در حالی روی داد که زنان برزیلی توانستند به راحتی وارد سالن شده و به تشویق تیم محبوب خود پرداختند و بانوان ایرانی، پشت درهای ورزشگاه آزادی از چنین امکانی محروم ماندند.

درخواست هایی که بود و زیرساخت هایی که فراهم نبود!
با وجود این که از سال ۱۳۹۱ حضور زنان تماشاگر در سالن های والیبال ممنوع اعلام شده بود، سخنان برخی مقامات دولتی در روزهای منتهی به برگزاری نخستین دیدار ایران در لیگ جهانی ۲۰۱۴ توقعاتی در میان زنان علاقه مند به تماشای لیگ جهانی به وجود آورد. با این حال برگزارکنندگان مسابقات بارها اعلام کردند که رویه قبلی همچنان برقرار است و از بانوان خواستند تا از حضور در محل برگزاری مسابقه خودداری کنند. از جمله محمود افشاردوست، دبیر فدراسیون والیبال در گفت‌وگو‌ با یکی از خبرگزاری‌ها، گفت: «بهتر است، خانم‌ها در خانه بنشینند و برای تیم شان دعا کنند‌«. وی در پاسخ به اینکه «چرا در گذشته این شرایط نبود و زنان برای تماشای والیبال به ورزشگاه‌ها می‌آمدند؟» گفت: «پس از حضور آن ها ‌متوجه‌ شدیم ‌این آمادگی وجود ندارد؛ هرچند ‌مانند فوتبال در ورزشگاه‌های والیبال، مشکلات فحاشی و الفاظ نامناسب در کار نیست اما هنوز زیرساخت‌های فرهنگی فراهم نیامده است».

با این حال او توضیح ندادکه این «زیرساخت های فرهنگی» چگونه در روز مسابقه برای تماشاگران خانم برزیلی فراهم شد! یکی از خانم هایی که در سالن والیبال آزادی با در بسته مواجه شده بود روز بعد در صفحه فیسبوک خود نوشت: «تعداد کمی از زنان که ظاهرا از همسران مقامات و یا وابستگان سفرا و خانواده‌های والیبالیست‌های برزیلی بودند، توانستند وارد ورزشگاه شوند. هنگامی که چند زن اجازه ورود پیدا کردند، با این پرسش ما روبه‌رو شدند که چرا آن ها اجازه دارند و ما نداریم؟ که مأموران گفتند:‌ آن ها پاسپورت دارند؛ پاسپورت برزیلی‌«

در همین ارتباط اصغر ناصر بخت، معاون سیاسی و امنیتی فرمانداری تهران نیز دو روز پیش از برگزاری بازی اول در گفت‌وگو با رسانه‌ها اظهار داشت: «در این موضوع، بحث موافقت یا مخالفت ارگان خاصی مطرح نیست. دیروز در کمیسیون ورزش شورای تأمین استان جلسه‌ای تشکیل شد و نهادهای گوناگون، ارزیابی خودشان را از مسائل مربوط به برگزاری این مسابقات مطرح کردند. نظر وزارت ورزش در این زمینه این بود، با توجه به اینکه این مسابقات جنبه جهانی دارند،‌ باید حضور بانوان را در ورزشگاه داشته باشیم؛ بنابراین، مقرر شد استعلامی از شورای امنیت کشور به عمل آید. در عین حال، تدابیر و تمهیدات لازم برای حضور بانوان در ورزشگاه اندیشیده شده ‌و تا عصر امروز با اعلام نظر قطعی شورای امنیت کشور، مجوز حضور بانوان در ورزشگاه برای تماشای مسابقات لیگ جهانی والیبال صادر می‌شود». اما این مجوز نه در بازی اول و نه در بازی دوم صادر نشد تا بار دیگر موضعی که در بطن خود اهمیت چندانی نداشته به سوژه ای برای رسانه های داخل و خارج کشور تبدیل شود.

تشویق تیم ملی با پرچم حریف!

اما اتفاق قابل تامل و به نوعی متاثر کننده در بازی دوم دو تیم ایران وبرزیل در روز یکشنبه بیست و پنجم خرداد روی داد. در این بازی تعدای از زنان و دخترانی که در نوبت قبل موفق به حضور در سالن نشده بودند با استفاده از پوشش طرفداران برزیلی و پرچم این کشور خود را میان تماشگران برزیلی جا زده و به سالن رفتند! این کار اگرچه به زعم برخی رسانه ها ابتکار جالب نامیده شد اما در بطن خود واقعیت های اجتماعی و فرهنگی فراوانی را بازگو می کرد. شاید مهمترین این واقعیت های تلخ را بتوان در این سئوال خلاصه کرد که چرا و به چه قیمتی زنان ایرانی مجبور می شوند برای تماشای یک مسابقه والیبال با حربه تقلب و آن هم از طریق تشبه به طرفداران حریف وارد سالن شوند؟

البته این سئوال مقدمه ای نیز دارد که بیشتر به سیاست های نادرست دولت باز می گردد. به واقع مسئولان ورزشی کشور در حالی با اظهارات عجولانه خود مبنی بر مجاز و حتی لازم بودن حضور بانوان در دیدارهای ملی والیبال، توقعات ومطالبات گسترده ای را در میان بانوان و دختران علاقه مند به ورزش ایجاد می کنند که خود بهتر از هرکس می دانند که انجام این کار نیاز به طی فرایندهای رسمی و قانونی خاصی است. به عبارت دیگر، تصمیمی که می بایست توسط گروه یا کمیسیونی از مقامات مسئول اخذ شود تبدیل به سلیقه شخصی برخی مسئولان شده است.

حمایت های احساسی برای جذب سرمایه اجتماعی
در همین رابطه پس از برگزاری بازی دوم، «شهیندخت مولاوردی» معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده در یادداشت کوتاهی که در صفحه خود در فیس بوک قرار داد نسبت این وضعیت اعتراض کرد. در این مطلب آمده است: «سلام دوستان. امروز در هیئت دولت به ممنوعیت ورود زنان به سالن مسابقات والیبال اشاره کردم و مراتب اعتراض و ناامیدی نسل جوان را از این موضوع اعلام کردم، به ویژه آن که تماشای این مسابقات ظاهراً در دوره های قبلی برای دختران و زنان محدودیتی نداشته است و ایجاد محدودیت در دوره دولت تدبیر و امید مایه تعجب شده است. به نظر می رسد با اتخاذ تدبیر و ساز و کار لازم در این خصوص می توان به جوانه زدن بذر امید دل بست»

چنین اظهارات احساسی(حتی با وجود صحت آن) آن هم توسط یک شخصیت حقوقی بیش از آن که به حل مسئله کمک کند نشان دهنده این واقعیت است که سیاست دولت در حوزه های اجتماعی و فرهنگی، فعال سازی مطالبات برخی اقشار جامعه از جمله زنان است. درست یا نادرست بودن این مطالبات موضوع این نوشتار نیست بلکه موضوع تلاش دولت برای تعمیق پایگاه خود در میان طبقه متوسط و جذب و تحکیم سرمایه اجتماعی مستتر در میان حامیانش است.

در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۵ هم محمود احمدی نژاد رییس جمهور وقت در نامه ای به سازمان تربیت بدنی خواستار بررسی چگونگی حضور بانوان در استادیوم های فوتبال شده بود. این درخواست البته با مخالفت صریح برخی از مراجع معظم تقلید مختومه شد اما نشان دهنده تمایل دولت نهم به کسب محبوبیت در میان طبقه متوسط جامعه ایران بود. طبقه ای که به نظر می رسید در تقابل با سیاست های دولت وقت قرار داشت.

به نظر می رسد تلاش برخی مقامات دولتی برای حضور تماشاگران زن در مسابقات لیگ جهانی والیبال، بیش از آن که اقدامی برای پاسخ به خواسته های بخش کوچکی از جامعه زنان ایرانی باشد به ابزاری تبلیغاتی برای کسب محبوبیت اجتماعی تبدیل شده است.