طی روزهای اخیر، شاهد بروز تحولات قابل توجهی در روند مذاکرات وین و مناسبات کشورمان و آژانس بین المللی انرژی اتمی هستیم. رافائل گروسی و  همراهانش در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی متعاقب  ابزار نگرانی ظاهری و کاملا سیاسی  در خصوص سه مکان  ادعایی قطعنامه ای را علیه کشورمان به تصویب رسانده اند. منابع رسانه ای و سیاسی در غرب نیز از پیچیده تر شدن روند حل و فصل اختلافات جاری در مسیر احیای برجام خبر می دهند. به راستی چه اتفاقی رخ داده است؟
واقعیت امر این است که غرب سیاست « مجهول سازی » را به جای «مجهول یابی » در قبال مذاکرات وین درک می کند. استدلال های مطرح شده از سوی ایران در خصوص لزوم ارائه تضمین های اعتباری در مسیر احیای توافق هسته ای ( که مربوط به فعالیت شرکت های خارجی در ایران می شود) و لزوم رفع محدودیت ها و موانعی که دولت قبلی آمریکا پس از خروج از برجام و تحت عنوان برچسب های غیر هسته ای وضع کرده است ، کاملا گویا و به لحاظ حقوقی مسموع و قابل استناد می باشد. اساسا یکی از اصلی ترین دلایل موفقیت تیم مذاکره کننده هسته ای در تثبیت خواسته هایی مانند ارائه تضمین های فنی ( ذاتی) از سوی آمریکا و راستی آزمایی در مسیر احیای برجام، ماهیت مستدل و منطقی این خواسته ها بوده است. 
در حال حاضر، آمریکا و تروئیکای اروپایی نسبت به ماهیت حقوقی دیگر مطالبات ایران نیز آگاه هستند. مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا به وضوح می دانند که این خواسته ها نه تنها مصداق مطالبات فرابرجامی محسوب نمی شود، بلکه تحقق آنها شرطی لازم ( و نه کافی) جهت احیای این توافق به شمار می آید. در چنین شرایطی غرب از طریق رافائل گروسی ، مهره  بازی  خود در آژانس بین المللی انرژی اتمی دست به نوعی « مجهول سازی» علیه فعالیت های هسته ای کشورمان زده است. 
غرب به تکثیر نقاط مجهول توافق هسته ای و پیچیده سازی آن نیاز دارد زیرا هر اندازه فضا مبهم تر و تیره تر باشد، امکان تمرکز افکار عمومی جهان بر روی «جرایم غرب در نقض برجام»و«بایسته های فنی ، حقوقی و اقتصادی احیای توافق هسته ای»  کمتر می شود.
در ابتدا تاکید می شود که میان «مواضع سلبی واشنگتن»، «اقدام ضد ایرانی آژانس» و «رویکرد منفعلانه اروپائیان» ارتباطی مستقیم و غیر قابل انکار وجود دارد. هر سه مولفه ذکر شده، اجزای تکمیل کننده یک منظومه تاکتیکی علیه کشورمان محسوب می شود. 
هدف مشترک این سه بازیگر( آژانس، اتحادیه اروپا و آمریکا) ، اجرایی ساختن تاکتیک «کسب امتیازات حداکثری»از جمهوری اسلامی ایران در مسیر دستیابی به توافق نهایی می باشد. پس از ناکامی غرب در پیشبرد تاکتیک «بازگشت پوچ به برجام»، اکنون بازیگران آمریکایی و اروپایی در صدد آن هستند تا با استناد به ظرفیت حقوقی و بین المللی آژانس ، تهران را بابت عبور از برخی خواسته های بر حق خود در مذاکرات تحت فشار قرار دهند. فراموش نکنیم که چند مجهولی جلوه دادن مذاکرات وین و ترسیم ابعاد تو درتو و چند لایه در قبال نقاط اختلافی از سوی سیاستمداران و رسانه های غربی و مقامات آژانس، نمادهای تاکتیک «مجهول سازی» و « مبهم کردن فضا» محسوب می شود. غرب خود به خوبی می داند که در مسیر بازگشت به توافق هسته ای باید چه تصمیمی گرفته و چه اقداماتی صورت دهد! جمهوری اسلامی ایران تا ابد به غرب فرصت نخواهد داد….