به گزارش پارس- تقویم سال شمسی یکسالی را نشان می دهد که مدعیان مدیریت هوشمند، قوی و کارآمد همراه با شکوفایی و نوآوری برای تهران بزرگ پا در خیابان بهشت گذاشتند و این کوه ادعا در حال حاضر به تپه ای از ناکارآمدی تبدیل شده است. تفاوت ها در تهران یک دهه گذشته و تهران یکسال قبل بسیار فاحش است. تهران عملا در حال حاضر در بخش های مختلف عمرانی و زیرساختی تعطیل است. این یک واقعیت محض است که جلوی چشم شهروندان قرار دارد و نیاز به تحلیل دیگری ندارد.

در این بین دلیل این تعطیلی تنها یک جابجایی در راس هرم مدیریت شهر تهران است. خروج محمدباقر قالیباف از شهرداری و سپردن سکان هدایت تهران به اصلاح طلبان. اگر مروری داشته باشیم بر عملکرد مدیریتی اصلاح طلبان در تهران واقعیت ها بسیار تلخ تر خواهند شد. تنها به مرور چند مصداق اکتقا می کنیم.

در دوره مدیریت دکتر قالیباف به خصوص از سال 90 به این سو هر ماه یک ایستگاه مترو در تهران تجهیز و افتتاح می شد. این رویه از شهریور ساز گذشته تا به این سو متوقف شده است و مدیریت جدید تنها 5 کیلومتر از خط 7 را مجدد افتتاح کرد که قبلا در حال فعالیت بود و به دلایل سیاسی متوقف شد.

پروژه ترمینال شرق تهران با 95 درصد پیشرفت در پروژه بیش از یکسال است که تعطیل است و مدیریت جدید نتوانسته است 5 درصد مابقی را تکمیل کند. پروژه ای که می تواند در بهبود سفرهای خروجی از شرق بسیار موثر باشد و عدم راه اندازی آن برای ساکنین منطقه در شرق تهران ایجاد مزاحمت کرده است.

شبکه بزرگراهی تهران بزرگ در حالی تحویل مدیریت جدید شد که تقریبا تکمیل شده بود. با راه اندازی بزرگراه شوشتری و چند پروژه متوسط دیگر این شبکه بصورت کامل در اختیار شهروندان قرار می گیرد اما شهرداری جدید نتوانسته حتی چاله های خیابان ها را به طور کامل از بین ببرد و اگر کار به این گونه ادامه یابد تهران به اوایل دهه 80 و 70 بازخواهدگشت که چاله های خیابان ها بخش جدایی ناپذیر پایتخت بودند.

مصادیق بسیاری می توان آورد که کارآمدی و ناکارآمدی مدیریت سابق و فعلی را در بخش های مختلف  عمرانی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی شهر ثابت کرد. در مجلس شورای اسلامی نیز که اصلاح طلبان حضور بهتری نسبت به مجالس قبل دارند، وضع به همین گونه است و اسفناکتر آنجایی است که دولت تدبیر و امید که با حمایت اصلاح طلبان در قدرت اجرایی حضور دارد کشور را به عهد قاجار بازگردانده است.

حال در این بین اصلاح طلبان و حامیان دولت به جای پاسخگویی نسبت به عملکرد خود در سطوح مختلف قدرت، تنها به فرافکنی و بزن و درو روی آورده اند. قالیباف در اوج ناکارآمدی دولت با وجود آنکه در هیچ پست و مقام اجرایی قرار ندارد، همواره یکی از سیبل های مورد هدف فعالین و رسانه های اصلاح طلب جهت تخریب است. تخریبی هدفمند و ادامه دار ولی بی مبنا و بدون سند.

صادق زیباکلام که در چند سال گذشته شیب تخریب خود را به مانند جریان مطبوع علیه قالیباف تند کرده، در ماههای اخیر با شکست مدیریت شهری اصلاح طلبان، ناکارآمدی نمایندگان اصلاح طلب مجلس و شکست سیاست های دولت هرازگاهی بدون هیچ دلیل و مدرکی شهردار سابق تهران را مورد نقد غیرمنصفانه و اتهامات بی اساس قرار می دهد. این فعال سیاسی اصلاح طلب در کلی گویی استاد ماهردستی است ولی در منطق هیچ بویی از انصاف و شناخت واقعیت نبرده است.

تغییر زمین بازی و انحراف افکار عمومی از واقعیات موجود در مدیریت اصلاح طلبان در کشور یکی از عمده دلایل عصبانیت فعالین سیاسی اصلاح طلب به ویژه کسانی چون زیباکلام از وجود مدیری توانمند و کارآمد به نام محمدباقر قالیباف است. حتی در زمانیکه یکی از رسانه های اصلاح طلب از ورود قالیباف برای کمک به دولت خبر درج کرده بود، با وجود تکذیب ها بازهم اصلاح طلبان با تمام توان دست به تخریب قالیباف بر اساس یک شایعه خودساخته زدند. اینهمه هجمه و تخریب تنها یک دلیل دارد و آن تهدید وجود مدیریت کارآمد جهادی در کشور است که می تواند تمامی تحلیل ها و برداشت های اصلاح طلبان در حوزه مدیریت کشور را نقش بر آب سازد؛ چرا که در عرصه واقعی این عملکردها هستند که مورد قضاوت قرار می گیرند نه تخیلات.