به گزارش پارس به نقل از جهان، اصل ماجرای درگیری های سیاسی فعلی در لبنان پس از ترور رفیق حریری نخست وزیر اسبق لبنان آغاز شد؛ در آن زمان روز هشتم مارس سال ‎ ۲۰۰۵ بیش از یک میلیون نفر از مردم لبنان در پاسخ به دعوت حزب الله در میدان مرکزی بیروت گرد هم آمده و مراتب حمایت خود را از این حزب، رییس جمهوری وقت (امیل لحود) و حمایت های سوریه از کشورشان اعلام کردند؛ گروه هایی که در این گردهمایی شرکت داشتند به۳۹; جریان ‎ ۸ مارس۳۹; معروف شدند.

شش روز بعد، گروه های مخالف این دیدگاه طرفداران خود را در همان مکان گرد هم آوردند که این تشکل ها نیز به گروه ‎ ۱۴ مارس معروف شدند.

جریان ۱۴ مارس در انتخابات گذشته تنها با به دست آوردن چند کرسی بیشتر در پارلمان، توانست اکثریت را به دست آورد و پس از معرفی" سعد حریری" به عنوان نخست وزیر، دولت وحدت ملی را تشکیل دهد.

یک سال بعد دولت حریری به دلیل تنش با حزب الله سقوط کرد و جریان ۸ مارس دارای اکثریت پارلمانی شد و با تعیین" نجیب میقاتی" به عنوان نخست وزیر، دولتی بدون حضور جریان ۱۴ مارس شکل گرفت.

بعد از این ماجرا سعد حریری، حاضر به مشارکت در دولت نشده و از لبنان خارج شد و اعلام کرد که برنامه ریزی گسترده ای را برای سقوط دولت میقاتی که آن را دولت حزب الله می خواند، انجام خواهد داد و در حالی که کمتر از ۳ ماه تا برگزاری انتخابات آتی مجلس باقی مانده موفق شد، دولت مد نظر خود را جایگزین دولت فعلی کرده و" تمام سلام" را با ۱۲۴ رای موافق از مجموع ۱۲۸ رای موجود، به قدرت برساند.

پیام تبریک پادشاه عربستان و ولی عهد او به عنوان اولین مقام های خارجی به نخست وزیر لبنان، رایزنی های گسترده سفیر این کشور در بیروت برای اخذ موافقت سران سیاسی و گروه های مختلف در عین بی تحرکی سفرای کشورهای رقیب ریاض و نهایتا نحوه انتخاب وی که ساعاتی قبل از معرفی با هواپیمای اختصاصی سعد حریری به ریاض رفته و با بندر بن سلطان به عنوان مقام ارشد امنیتی عربستان دیدار کرد، هیچ شکی را باقی نگذاشت که سعودی ها بویژه پس از بحران اخیر سوریه برای انتخابات آتی لبنان و در اختیار گرفتن قدرت به شکل کامل، برنامه ریزی جامعی را انجام داده است.

در واقع عربستان و هم پیمانان عربی آن برکناری حریری و روی کار آمدن میقاتی را اقدامی بر علیه منافع ملی خود می دانستند و هر چند میقاتی که تاجری موفق و سیاستمداری محافظه کار بود؛ برای رفع ذهنیت منفی مقامات ریاض، امتیازات فراوانی به آنها داد اما نهایتا سعودی ها ترجیح دادند انتخابات آتی مجلس را با مهره ای مطمئن تر برگزار کنند.

میقاتی دوم فروردین ماه امسال به دلیل اصرار بر سر تمدید ریاست رییس پلیس لبنان که از نزدیکان سعد حریری به شمار می آمد؛ از سمت خود استعفا داد و حزب الله بر سر دو راهی قرار گرفت که آیا دوباره میقاتی را برای تشکیل دولت کاندیدا کند یا خیر.

در مقابل، جریان ۱۴ مارس که استعفای میقاتی (که به اعتقاد برخی کارشناسان هماهمگ شده با عربستان و امریکا صورت گرفته) را در خواب هم نمی دید؛ کاندیداتوری اشرف ریفی را مطرح کرد اما در همین میان بندر بن سلطان به عنوان مغر متفکر سعودی و پدر معنوی مخالفان حزب الله، وارد میدان شد و با دادن امتیاز تعیین نخست وزیر به" ولید جنبلاط" توانست ۸ رای نمایندگان دروزی را با جریان ۱۴ مارس همراه کرده و ابتکار عمل را در دست بگیرید تا فارغ از رای حزب الله و هم پیمانانش، نخست وزیر لبنان را عملا تعیین کرده باشد.

محور مقاومت پس از آنکه عملا خود را بازنده میدان سیاسی در تعیین نخست وزیر دیدند، ترجیح دادند بین دو گزینه بد و بدتر، حالت بد را برگزینند و نمایندگان خود را مجاب کنند که به سلام رای مثبت بدهند؛ حال باید منتظر ماند و دید که آیا جریان ۱۴ مارس رقیب دیرینه خود یعنی جریان ۸ مارس را در ترکیب دولت انتقالی به بازی خواهد گرفت یا اینکه لبنان با بحران های بیشتری مواجه خواهد شد. در پاسخ به این تصمیم حزب الله، نخست وزیر لبنان در دومین موضع گیری رسمی خود از سیدحسن نصرالله خواست در تشکیل دولت نقش موثری ایفا کند.

نخست وزیر مکلف لبنان در اولین گام مهم خود باید اعضای کابینه خود را در حداقل زمان ممکن معرفی کند؛ امری که از هم اکنون بر سر آن اختلافات گسترده ای وجود دارد چرا که برخی حامیان ۱۴ مارسی وی از جمله" سمیر جعجع" رییس حزب نیروهای لبنانی خواستار تشکیل دولت تکنوکرات یا بی طرف شده اما در مقابل" ولید جنبلاط" رییس حزب سوسیالیست ترقی خواه دروزی و یا" امین جمیل" رییس حزب کتائب خواستار تشکیل دولت وحدت ملی با حضور نمایندگان حزب الله شده اند. تشکیل دولت و چینش اعضای آن همواره یکی از بغرنج ترین مسائل سیاسی در لبنان بوده و به عنوان مثال میقاتی پس از حدود ۴ ماه رایزنی سیاسی پس از تعیین خود موفق به معرفی کابینه شد اما سلام چنین وقتی را در اختیار نداشته و نهایتا باید ظرف یک ماه دولت خود را معرفی کند.

دولت سلام قطعا صرفا کاربردی انتخاباتی داشته و تا چند ماه آتی عمرش پس از برگزاری انتخابات به پایان می رسد لذا مهمترین چالش پیش روی خود را تصویب قانون انتخابات می داند؛ حساسیت این موضوع آنجاست که تقریبا تصویب این قانون تا حدود زیادی نتایج انتخابات را هم تعیین خواهد کرد.

از سوی دیگر طی دو سال اخیر، افزایش ناآرامی ها در سوریه بیش از هر عامل دیگر اختلاف میان گروه های لبنانی را افزایش داده و شکاف سیاسی در این کشور را بسیار گسترده تر از قبل کرده است؛ وضعیتی که بسیاری را نگران کرده که لبنان نیز رفته رفته عرصه تقابل جدی نیروهای مختلف در این کشور شود لذا نخست وزیر مکلف لبنان در اولین سخنان رسمی خود اعلام کرد که سعی می کند کشورش را از فضای درگیری های سوریه دور نگه دارد.

بسیاری از تحلیل گران لبنان را به میدان جنگی تشبیه می کنند که قدرت های برتر جهانی برای آنکه در کشور و مرزهای خود با هم نجنگند؛ در آنجا مشغول جنگ سرد یا گرم هستند؛ روزنامه مطرح النهار لبنان بعد از انتخاب سلام در تحلیل جامعی به بررسی این موضوع پرداخت و نوشت" بازگشت عربستان؛ حاشیه نشینی ایران" ؛ امری که شاید علت اصلی آن را باید در ضعف دستگاه دیپلماسی کشورمان جستجو کرد.