پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- چند وقتی است مسئله برجام در کشور به عنوان موضوع اول سیاست داخلی و خارجی کشور قرار گرفته است و در تمامی محافل مختلف سیاسی و امنیتی مطرح می شود. در مورد اساس برجام و مسائل مختلف نوشته های گوناگونی تنظیم شده و هر فرد و گروهی بر اساس تخصص و دغدغه های خود مطالبی را ارائه داده است. اما آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، این است که متاسفانه آنچه مورد غفلت قرار گرفته، مسایل مهمی است که بعد از برجام شکل گرفته است.  هشدار های مکرر مقام معظم رهبری در چند دیدار اخیر خود نیز به همین موضوع اشاره دارد . برهمین اساس چند موضوع بایستی بیان شود :

1.مهمترین مسئله ای که در مسئله سیاسی مطرح شده است در دو بعد نفود خلاصه می شود. که مهم تری آن در موضوعات داخلی است. نفود سیاسی را بایستی مهلک ترین نفوذ در ابعاد غرب برای استحاله از درون دانست. در بعد نفوذ داخلی آمریکایی ها دریافتند که می توانند با موضوع پسابرجام پایگاهی در داخل پیدا کنند و عده ای را به عنوان پیاده نظام سیاسی و رسانه ای حمایت مادی و معنوی نماید. دولت آمریکا بر این باور است با پیش رو بودن انتخابات می تواند مسئله هسته ای را آنچنان بزرگ کند و در افکار عمومی ملت ایران القا کند « راه نجات برون رفت های سیاسی و اجتماعی، روی آوری به سمت غرب و آمریکاست». به تعبیر بهتر آمریکایی ها اولین کاری که می خواهند در پسابرجام داشته باشند همان دخالت در مسئله استقلال کشور و زیر سوال بردن این استقلال در نظام اسلامی است. یعنی آمریکایی ها اولین هدفشان ضربه زدن به استقلال کشور است. آمریکایی ها با استعلاطلبی خود می خواهند نشان دهند پس از سه دهه توانستند آنچنان در کشور ما دخالت و در تصمیم گیران و تصمیم سازان نفوذ داشته باشند که در دهه ی پنجاه داشتند و می توانستند وکیل یا وزیر عوض کنند. چنین نگاه خامی از موضوعات و منافذی است که پس از برجام می خواهد رخ دهد. شبکه خبری بی بی سی در گزارشی به این موضوع اشاره دارد و بیان می کند : «اگر روحانی نتواند تغییرات در رفتار ایران در منتطقه به وجود بیاورد دولتش شکست خورده و به اصلاح یک دولت سوخته است. میدان نبرد بعدی ما در انتخابات های مهم ماه های آینده مجلس شورا و مجلس خبرگان خواهد بود تا نظارت را بر رهبری بیشتر کند.»(19/5) این چنین سخنانی از روحیه استکبار طلبی آمریکاست تا نشان دهد آمریکایی ها میخواهند نشان دهند استقلال کشور اولین هدفشان در موضوع نفوذ و استحاله داخلی است. جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در سخنرانی خود در نشست شورای روابط خارجی آمریکا به این موضوع تکیه کرد و رسما در موضوعات سیاست داخلی دخالت نمود و گفت : «گذشت ۱۵ سال می‌تواند تغییرات زیادی در ایران ایجاد کند.باور من این است که در ۱۵ سال، در یک کشور اتفاقاتی می‌افتد. اگر ما به این توافق پشت کنیم، یک پیام به افراط‌گرایان در ایران می‌فرستیم و آنان احساس خوبی خواهند کرد و کسی نمی‌داند که در انتخابات بعدی چه بر سر روحانی می‌آید. توان بالقوه روحانی و ظریف برای مذاکره با غرب و رسیدن به جمع‌بندی از قضاوت من با دشواری‌های زیادی روبه‌رو بود.» این سخنان و سخنانی از این دست یعنی دخالت در موضوع سیاست داخلی کشور و مسئله ای که نظام اسلامی سه دهه است با تمام قوا و با دادن ده ها هزار شهید مستحکم در دهان آمریکایی ها زد تا او نتواند برای ملت ایران اسلامی تصمیم گیری کنند. بیان رهبری مبنی بر پاسخ رسمی به این چنین سخنانی هم بر اساس همین دغدغه و استقلال طلبی انقلاب اسلامی است که ابراز می شود. از این دست مسائل و بیانات در دوران پس از جمع بندی برای برجام آنقدر زیاد است که بایستی یک کتاب منتشر شود و با تعداد این بیانات از ابتدای انقلاب تا به امروز مقایسه کرد و حجم بی شرمی و جسارت های شرم آور آمریکایی هارا دانست

2. مسئله دیگر که در سطح سیاست خارجی به عنوان نفوذ دنبال می شود نمایشی از انفعال در سیاست خارجی و تذبذب در جهان است. آمریکایی با خنده پای میز مذاکره می آیند و دستکش مخملی در دست به مذاکره کنندگان دست می دهد تا ابهتی که انقلاب اسلامی در نفی تمامیت استکبار طلبی آمریکا دنبال می کرد خدشه وارد کنند. آمریکایی ها گامی را بر میدارند که به نفع استکبار طلبی است. آنان به جهان می گویند « بی خود زور نزنیید! آخر مجبور می شود مذاکره کنید و هرچه دارید بدید» آنان با برجسته سازی تحریم ها و یا قدرت نظامی و گفتن روزانه « موجود بودن گزینه های نظامی » می خواهد وجهه انقلاب اسلامی را تخریب کند. به واقع موضع گیری های انقلابی رهبری و تذکر ایشان به دولت در مورد موضع گیری انقلابی هم در چنین منظومه ی فکری ای میگنجد تا همه مسئولان در بی شرمی دشمنان کنارهم ایستادگی کنند و بگویند اگر مذاکره هم بود صرفا برای حل شروریت دشمن بود نه ورود و جاپا پیدا کردنش!

3.موضوع دیگری که در نفوذ مطرح است وعده دادن های پوچ و توخالی دولت آمریکا است و آدرس دهی سراب پوشالی برای ملت ایران است. آمریکایی ها می دانند اگر در داخل کشور موضوع اقتصاد مقاومتی همچون دیگر بخش های معارض گفتمانی انقلاب اسلامی با غرب، تبدیل به یک فرآیند مردمی شود ضربه ای خواهند خورد که تا به امروز نخوردند و سیلی ای که می تواند جهان را به سمت تک قطبی اما این بار مستضعفین سوق دهد. غربی ها دریافتند برای جلوگیری از این موضوع با نفوذ اقتصادی بهترین کار ممکن را می کنند. شرکت های چند میلیتی و غربی می دانند بهترین بستر جامعه 80 میلیونی داخلی که در دوران تحریم ضرباتی توانستند به تولید وارد کنند، اگر به سمت غرب چرخش کند چنان بازاری اقتصادی ایجاد میکند که بسیاری ا موضوعات دیگر حل می شود. برهمین اساس می بینیم اوباما در مصاحبه با نیویرک تایمز صراحتا از این سراب پرده بر میدارد  و می گوید: «باید تحولی، حتی تدریجی، در داخل ایران روی دهد تا به این نتیجه برسند که شعار مرگ بر آمریکا یا انکار هولوکاست در میان رهبران این کشور یا تهدید به نابودی اسرائیل یا رساندن سلاح به حزب الله که در لیست گروه های تروریستی است باعث می شود ایران در چشم بخش بزرگی از جهان منزوی شود و به شما تضمین می دهم که در لحظه ای که حکومت ایران دست از این شعارها و رفتارها بکشد، به لطف اندازه، استعدادها و منابعش فورا شاهد بالا گرفتن نفوذ و قدرتش در جهان خواهد بود». این نمونه ای از آدرس های غلط غربی ها برای وارد شدن به اقتصاد و این بار تصاحب ثروت مردم از روشی دیگر و ضربه زدن به پیکره ی نیمه جان تولید ملی و اقتصاد داخلی است تا دیگر ایران رمقی برای مبارزه ی مستحکم در سایر ابعاد جهانی نداشته باشد. هرچند غرب به این موضوع کفایت نمی کند و دستگاه های رسانه ای وابسته چه در داخل و چه در خارج اقدامات راهبردی جمهوری اسلامی ایران در کشور های منطقه برای دفع بحران امنیتی غرب آسیا را مورد مناقشه قرار داده تا افکار عمومی را در برابر سیاست های انقلاب اسلامی قرار دهد.

آنچه آشکار است، نفوذ غرب با موضوع مذاکرات در دوران پسا برجام است تا در چنین شرایطی بتواند اهداف اصلی خود که نتوانست از روش های دیگر همچون ترور، جنگ و ... دنبال کند این بار با اسم مذاکره و صلح اجرایی و پیاده سازی نماید. به تعبیر بهتر باید گفت « غربی ها فهمیدن اگر این روش نفوذ را توجه کنند می تواند به استحاله از درون نظام اسلامی امید وار باشند و بهترین این روش استفاده از دایره تصمیم گیران، تصمیم سازان و رسانه ها است » که متاسفانه شاهد هستیم بعضی از این افراد خواسته یا ناخواسته در چنین دامی قرار گرفته و اقدام میکنند. بزرگترین رویکرد غربی ها در همین چند وقت پس از جمع بندی توافق، القای تصاحب استقلال ایران اسلامی و قدرت مندی دخالت طلبان در موضوعات داخلی بوده که متاسفانه پاسخی هم وزن به آن داده نشده است. بر همین اساس بایستی توجه داشت نفوذ غرب در پسا برجام بسیار حائز اهمیت مند تر از موضوعاتی است که بعضی از جریانات دنبال و آن را پیاده سازی می کند.