رابرت اینهورن، مشاور سابق وزارت خارجه آمریکا در امور عدم اشاعه و عضو مؤسسه بروکینگز نامه ای سرگشاده خطاب به تیم مذاکره کننده ایران در موضوع هسته ای نوشته است که اول بار توسط سایت irandiplomacy، وابسته به محمدصادق خرازی، منتشر شده است. این نامه در سایت مؤسسه بروکینگز نیز منتشر شده و یک نسخه فارسی آن نیز در این سایت قرار گرفته است.

نسخه انگلیسی

نسخه فارسی

نامه در ادامه تحلیل های قبلی اینهورن - که در سایت مؤسسه بروکینگز پیش از این چاپ شده بود - نوشته شده است و پیشنهادش در ادامه همان مسیر، ولی شفاف تر و دقیق تر است. محوریت نامه را پیشنهادی به اصطلاح میانه تشکیل می دهد که به نظر او می تواند محور توافق جامع قرار گیرد. در این پیشنهاد:

- دوره ای حول و حوش ١۵ سال برای توافق جامع در نظر گرفته شده است؛

- در این دوره حجم غنی سازی مجاز ایران محدود به چندهزار su می گردد؛

- در صورت همکاری کافی ایران با سازمان بین المللی انرژی اتمی در حل "ابعاد نظامی احتمالی" این سطح در نیمه دوره قابل افزایش خواهد بود؛

- تحقیق و توسعه و تست سانتریفوژهای جدید تحت نظر IAEA مجاز خواهد بود؛

- از آنجا که دستیابی ایران به تولید سوخت هسته ای مناسب و ایمن برای نیروگاه اتمی بوشهر تا پایان قرارداد فعلی تأمین سوختش با روسیه (تا ٢٠٢١) غیرممکن به نظر می رسد، این قرارداد تأمین سوخ تا پایان توافق جامع تمدید می شود. در طی این مدت، انتقال فناوری به ایران توسط روسیه در صورت تمایل دو طرف صورت می گیرد. همچنین برای اطمینان ایران نسبت به تأمین سوخت این نیروگاه، اجازه ذخیره سوخت نیروگاه برای چندسال به ایران داده می شود؛

- بعد از توافق عمده فعالیتهای ایران به شکل عادی باز می گردد، و تنها محدودیتهایی نظیر پروتکل الحاقی، منع بازفراوری و نظارت خاص بر فرآیند تولید سانتریفوژ باقی می مانند.

در نامه سعی شده است نمک کافی برای گم شدن مزه تلخ پیشنهاد اضافه شود! برای همین انواع تأکیدات و تبریکات در مورد موفقیت فناوری هسته ای بومی ایران، علاقه ایرانیان به استقلال، خلف وعده غرب در گذشته، موفقیت ایران در تحمل و عبور از تحریمها و ... آمده است.

اما همه اینها نباید باعث شود که پیشنهاد اصلی اینهورن با سهل انگاری بررسی شود. این پیشنهاد از دو جنبه "یک سویه" است.

اولا این پیشنهاد موازنه داده و ستانده را لحاظ نکرده است. غربی ها در طول مدت مذاکرات اخیر موضع سخت و بی انعطافی در قبال ایران داشته اند؛ به ویژه در مورد تحریم ها نه تنها نشانه ای از حرکت به سوی رفع آنها دیده نشده است، بلکه هر روز سخنی و اشاره ای جدید از جانب مسؤولین مختلفشان مشاهده می شود که قرار نیست تحریمها در صورت دستیابی به یک توافق هسته ای جامع و مرضی الطرفین هم به شکل کامل برچیده شوند. هر پیشنهادی که روی میز گذاشته می شود، باید متوازن بررسی شود. آیا پیشنهاد اینهورن، که اساسا نیاز عملی اعلام شده توسط ایران را غیرواقعی و شک برانگیز تلقی کرده است و از طرف ایرانی خواسته است به خواسته غربی ها گردن نهد و به هویج های روی میز امید بندد، برای انعطاف بخشیدن به موضع خصمانه آمریکا در مورد تحریم ها هم راهکاری ارایه می کند؟

از سوی دیگر، آقای اینهورن به شک غربی ها در مورد جنبه نظامی برنامه هسته ای ایران ارزش گذاشته و حتی آن را معتبر دانسته است، اما از ایران خواسته است که به شکش در مورد نیت آمریکا خاتمه دهد و از ایشان بپذیرد که "آمریکایی ها در مورد تلاش برای اطمینان از صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران صادقند". چرا آمریکا حق دارد بر پایه اسنادی نامطمئن که خروجی سازمان هایی اطلاعاتی هستند که ید طولایی در جعل سند و ارایه اسناد مجعول برای توجیه اهداف استعمارگرانه دول غربی دارند، ایران را متهم کند، اما ایران باید بی اعتمادیش به غرب را، که مبتنی بر سوابق دشمنی طولانی، اسناد غیرمحرمانه مختلف و صحبتهای علنی مسوولان و تحلیلگران غربی و صهیونیستی است، کنار بگذارد؟

به نظر می رسد این نامه سرگشاده بخشی از دیپلماسی عمومی دولت آمریکاست، که با هوشمندی سعی در انحراف توجه افکار عمومی و نخبگان دو طرف از مساله اصلی، که زیاده خواهی طرف غربی بر خلاف موازین بین المللی است، دارد. لذا پاسخی در خور و منطقی به این نامه در همین فضای دیپلماسی عمومی، برای روشن شدن مغالطات و انحرافات آن از موضوع اصلی ضروری خواهد بود.