رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی طی روزهای اخیر به بازیگری بیش‌فعال در عرصه روابط بین‌الملل تبدیل‌شده است! البته این بیش فعالی گروسی نه در راستای دفاع از حقوق حقه اعضای آژانس، بلکه در مسیر تحقق مطالبات راهبردی و تاکتیکی واشنگتن و تل‌آویو قابل تفسیر است.دیدار گروسی با نفتالی بنت نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس ، آن‌هم قبل از برگزاری نشست فصلی شورای حکام و صدور قطعنامه غیرحقوقی و کاملا سیاسی علیه کشورمان،  حکایت از بازی مستقیم وی در زمین صهیونیست‌ها دارد. نباید فراموش کرد که پس از مرگ مشکوک آمانو ، پروسه انتصاب گروسی به‌عنوان مدیرکل آژانس به‌سرعت ( بسیار سریع‌تر از روال قانونی تعیین  مدیرکل آژانس) و با لابی‌گری ترامپ و نتانیاهو  صورت گرفت.  صدور قطعنامه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه کشورمان در ماه‌ژانویه ۲۰۲۰ ، آن‌هم با استناد به موارد ادعایی مطروحه از سوی مقامات رژیم‌صهیونیستی، به‌وضوح از ماهیت و هدف شورای حکام و شخص مدیرکل آژانس در جوسازی و فرافکنی علیه کشورمان پرده برداشت.در حال حاضر نیز شاهد تکرار همین بازی وقیحانه از سوی آژانس هستیم.
در حال حاضر، گروسی نه‌تنها اقدامی در راستای مهار فعالیت‌های هسته‌ای غیر اعلامی و غیر صلح‌آمیز رژیم اشغالگر قدس صورت نمی‌دهد ، بلکه متن قطعنامه ضد ایرانی آماده‌شده جهت قرائت و تصویب در شورای حکام را به‌مانند یک «گزارش کار» به نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی ارائه می‌کند! اگرچه ممکن است برخی کشورهای دنیا چشمان خود را بر روی لابی‌گری خاص واشنگتن و تل‌آویو  در تسریع حضور گروسی در جایگاه مدیریت آژانس ببندند، اما ایران هرگز چشمان خود را برروی این حقیقت تلخ نخواهد بست! اکنون زمان«گوش دادن» به سخنان تکراری سخنگوی آمریکا  و رژیم صهیونیستی در آژانس، یعنی آقای رافائل گروسی نیست.
بدون شک مهم‌ترین هدف گروسی از تصویب قطعنامه ضدایرانی اخیر در شورای حکام، اعمال فشار بر کشورمان جهت «امتیازدهی در مذاکرات وین» یا « امتناع ایران از مطالبات حقه خود» می‌باشد.
به عبارت بهتر، میان آنچه در ورای حکام آژانس می‌گذرد و آنچه در مذاکرات وین در جریان است، ارتباطی مستقیم وجود دارد. در این معادله،مواضع جمهوری اسلامی ایران کاملا مشخص است. اقدامات غیرحقوقی آژانس و مطالبات فراپادمانی و فراپروتکلی این سازمان از ایران ، هر دو محکوم بوده و جایی برای توجیه آن از سوی سران این سازمان ظاهرا بین‌المللی وجود ندارد.
اقدام ضد ایرانی اخیر مقامات آژانس، پرده از یک حقیقت مطلق برمی‌دارد.اینکه نگاه غیرواقع‌بینانه  نسبت به معادلات جاری در حوزه‌ روابط بین‌الملل، در بسیاری موارد به پاشنه آَشیل بازیگران تبدیل‌شده است. این قاعده در خصوص سازمان‌های بین‌المللی و نقش آن‌ها در حل‌وفصل منازعات نیز صادق است! در جریان خروج آمریکا از توافق هسته‌ای، برخی دولتمردان قبلی ما تصور می‌کردند سازمان ملل متحد به دلیل تصویب برجام در شورای امنیت ( در قالب قطعنامه‌ ۲۲۳۱ ) ، به‌صورت تمام‌قد در برابر اقدامات غیرقانونی دولت ترامپ  خواهد ایستاد اما این سازمان به‌اصطلاح بین‌المللی، خود  به کاتالیزور و عاملی تسریع‌کننده در پیشبرد استراتژی فشار حداکثری ایالات‌متحده آمریکا علیه ایران تبدیل شد. در حال حاضر نیز آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به‌جای تبدیل‌شدن به یک « نهاد حقوقی بین‌المللی »، به ابزار بازی غرب و رژیم صهیونیستی علیه تهران تبدیل‌شده است.