رهبران ایران در حال حاضر با سه مساله اساسی مواجه هستند که به طور مستقیم با منافع اروپایی ارتباط دارند. اولین مساله به چگونگی نجات اقتصاد و نقشی که غرب باید در این زمینه ایفا کند، مربوط می شود. دومین مساله حول این محور می چرخد که آیا ایران به ویژه پس از ترور سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس، باید با ایالات متحده وارد دیپلماسی از هر نوع آن بشود یا خیر. سومین مساله هم بر این موضوع تمرکز دارد که آیا ایران می تواند از منافع خود در منطقه از طریق ابزارهای دیپلماتیک محافظت کند، یا برای این کار به رویکرد نظامی تهاجمی نیاز است. دولت های اروپایی که امیدوارند بتوانند ایران را به مشارکت در روندی دیپلماتیک ترغیب کنند، باید به خوبی مناظرات داخلی در ایران درباره مسائل فوق را زیر نظر بگیرند.

دیپلماسی با ایالات متحده

در رابطه با مذاکرات مجدد با ایالات متحده (درباره هر موضوعی)، در میان سران و پایگاه های قدرت در ایران اختلاف نظر گسترده ای وجود دارد. گشایش کوتاه دیپلماسی در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما در آمریکا ممکن بود بعضا به این دلیل که نوگرایان روندی برای کسب اطمینان از تسهیل تحریم ها را در مواجهه با حملات سیاسی متعدد دیگر گروه ها آغاز کرده بودند. از نظر برخی سکوروکرات ها و گروه هایی همچون پایداری، پایه سیاست گذاری های ایالات متحده تلاش برای تغییر نظام در ایران است؛ آنها دیپلماسی را ابزاری می دانند که ایالات متحده در تلاش برای تضعیف ایران استفاده می کند. سکوروکرات ها همچنین باور دارند که بروز درگیری با یک قدرت خارجی می تواند به معنای مشروعیت تقویت عناصر نظامی داخلی باشد.

با خروج ایالات متحده از برجام در سال ۲۰۱۸ نوگرایان توانستند رهبری ایران را به اتخاذ رویکرد صبر استراتژیک ترغیب کنند و همچنان به توافق هسته ای متعهد بمانند. آن زمان توانستند چنین کاری انجام دهند به این دلیل که مشخص نبود تحریم های یکجانبه ایالات متحده چقدر می تواند به اقتصاد ایران آسیب بزند و مشخص نبود آمریکا تا چه اندازه کارزار اعمال فشار حداکثری را پیش خواهد برد. این موضع گیری یک سال دوام آورد و ایران در این مدت به طور کامل به تعهدات هسته ای خود عمل و در اقدامات نظامی احتیاط پیشه کرد. با این حال، نوگرایان در ماه مه ۲۰۱۹ که ایالات متحده تحریم هایی با هدف افزایش هزینه صادرات نفتی علیه ایران اعمال کرد، قافیه را باختند. در آن زمان، سکوروکرات ها و اصول گرایان قدرت بیشتری در تصمیم گیری ها به دست آوردند و به طور موفقیت آمیز در جهت رویکرد تقابلی گام برداشتند که توسعه برنامه هسته ای، انهدام یک پهپاد آمریکایی و حملات موشکی به پایگاه مقر نیروهای آمریکایی در عراق را شامل می شد.

بیشتر نوگرایان و اصول گرایان سنتی همچنان از موضع کاهش تنش و مذاکره با واشنگتن حمایت می کنند. آنها سعی کرده اند حتی در میانه افزایش تنش های نظامی با ایالات متحده در یک سال گذشته باز هم فضا را برای دیپلماسی مهیا کنند. برای نمونه، روحانی و لاریجانی بارها اعلام کردند که اگر آمریکا تحریم ها را برچیند و به برجام بازگردد، ایران برای مذاکره آماده خواهد بود. در عمل، نوگرایان تمایل خود را به پذیرش حتی نوعی تسهیل موقت تحریم های آمریکا به جای بازگشت ترامپ به برجام، به مثابه پیشنهاد آتش بس امانوئل ماکرون، نشان داده اند. پس از تلاش های ناموفق متمادی برای بازنگری در پیشنهاد شروع دیپلماسی با دولت ترامپ، نوگرایان ایران دیگر امید خود را به امکان پیشرفت دست کم تا زمانی که آمریکا ایران را به تسلیم شدن نزدیک می داند، از دست داده اند.

با این حال، ذهنیت «مجموع، صفر» ایالات متحده نوگرایان را به اتخاذ موضع متحدتر علیه آمریکا بعضا برای حفظ جایگاه خودشان در نظام جمهوری اسلامی وا داشته است؛ البته یکی دیگر از دلایلش هم این است که رهبران ایران اصلا نزدیک به سقوط نیستند. اقدام آمریکا به زدن برچسب سازمان تروریستی خارجی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۲۰۱۹ قانونگذاران اصلاح طلب پیشرو را به حضور در مجلس با لباس سپاه به نشانه اتحاد ترغیب کرد. حتی اکنون هم شمار فزاینده ای از نوگرایان هستند که از خروج ایران از توافق هسته ای و حتی پیمان منع گسترش تسلیحات هسته ای حمایت می کنند. به طور مشابه، ترور سردار سلیمانی توسط سپاه دست نوگرایان را در اعتراض به واکنش نظامی بست. یکی از کارشناسان این جناح در این باره گفت: «ترامپ برای ما چاره ای جز واکنش متقابل باقی نگذاشت.»