«یبار توی ماشین رامبد نشسته بودم و داشت سر راهش منم تا یه جایی میبرد

منم ‌‌پررو ام میدونید دیگه، بهش گفتم خداوکیلی چرا تموم نمیکنی خندوانه رو؟داره بی مزه میشه دیگه

گفت امیرحسین باورت میشه چند ده هزار کودک سو تغذیه ما تو ایران داریم و ما توی همین خندوانه براشون تونستیم کمک جمع کنیم که گرسنگی نکشن؟

باورت میشه کلی آدم بخاطر بدهی های زیر پنج میلیون زندانن و نمیتونن بیان بیرون و کلی پول جمع کردیم که آزادشون کنیم؟

اونجا گفتم چقدر خوبه که یه آدم دغدغه مند داریم تو تلویزیون

حالا این آدم دغدغه مند پاشده رفته کانادا، جایی که مادر و خواهر خانومش سال هاست اونجا زندگی میکنن بخاطر اینکه خانومش موقع فارغ شدن در کنار خانواده اش باشه

ما باید چکار کنیم به نظرتون؟ به نظرم ما باید رو موجی که یه عده سودجو علیه این آدم درست کردن سوار نشیم

رفتارای مشکوک رو دنبال کنیم و ببینیم چرا این حجم از انتقاد یهو بی دلیل شکل میگیره

پ.ن اول:میگن رامبد پونصد میلیون خرج به دنیا اوردن بچه اش میشه تو کانادا، با شناختی که ازش دارم بهتون میگم پونصد هزار تومن اگر خرج کرد شما تف کنید تو صورت من

پ.ن دوم: میدونم میخواید به منم فحش بدید چون عصبانی هستید و حقم دارید

ولی یادمون نره علت اصلی عصبانیت این روزای ما نه منم نه رامبد نه ژوله نه نگار نه اون بچه که داره به دنیا میاد (که من پیشنهاد کردم اسمشو بذارن امیرحسین هنوز در حال مذاکره ایم)»

AndroidOnlineNewsImage.aspx