به گزارش پارس نیوز، 

 اگر به دوره مناظرات انتخاباتی سال گذشته بازگردیم و بحث های داغ آن روزها را مرور کنیم، پاسخ بسیاری از سوالات را می توان به راحتی درباره روند تخریب های ماههای اخیر دریافت.  ایجاد جبهه و ائتلاف رسانه ای داخلی و نیروهای خارجی برای یک طیف خاص از نامزدهای انتخاباتی و هجمه علیه رقبای آنها در آن ایام بسیار قابل توجه بود. انتخاباتی که تمام ابزارهای تبلیغاتی و حتی نامزد پوششی را به خدمت گرفتند تا فضا را غبارآلود ساخته و با ایجاد دوقطبی کاذب جنگ – معیشت یا تحریم- معیشت یا محدودیت- آزادی اجتماعی و ... قدرت را بار دیگر در دست گیرند.

هرچند با مشخص شدن رویه سیاسی و مدیریتی دولت یازدهم همه نشانه ها از مخرب بودن ادامه این روند در مدیریت کشور خبر می داد ولی جبهه تبلیغاتی حامی روحانی توانست رقبای آنها را از دور خارج سازد و بار دیگر وی بر کرسی ریاست جمهوری تکیه بزند. متاسفانه بعد از چند ماه رویکرد ادامه مدیریت خسته و پیر بر عرصه های اجرایی کشور آشکار شد و کشور در حال حاضر درگیر مشکلات و مصائب اقتصادی و معیشتی است.

با وجود اختلافات میان ائتلاف رسانه ای و تبلیغاتی حامی دولت در زمان انتخابات و انشقاق هایی میان آن در ماههای بعد ولی اهداف مشترک یا رویکردهای ثابت در تخریب ها همچنان حفظ شده است. یکی از این اهداف مهم تخریبی محمدباقر قالیباف بود و هچنان نیز روند تخریبی علیه وی ادامه دارد. در مناظرات انتخاباتی به خوبی به یاد داریم که اسحاق جهانگیری با آب و تاب زیاد از تخلفات و مفاسد شهرداری دم می زد و این اتهامات به گزاره های اصلی در کانال های ضدانقلابی مانند آمدنیوز تبدیل می شد. اتهاماتی که هرگز ثابت نشد و سندی برای آنها ارائه نشد.

در ماههای اخیر نیز این روند در حال وقوع است. با حضور اصلاح طلبان در شورای شهر تهران و انتخاب شهردار اصلاح طلب برای اداره پایتخت، به مرور ناتوانی و ناکارآمدی آنها در مدیریت شهری مشخص شد. تعطیلی پروژه های شهری، عدم توانایی در راه اندازی یک پروژه کوچک، سیکل معیوب انتخاب شهردار، عدم ارائه برنامه مدون برای پیشرفت پایتخت، عقب ماندن از برنامه های توسعه ای و افق تهران، همگی نشان از یک مدیریت ناکارآمد، ناتوان و بسته ای دارد که تنها پس از یکسال شکست آن محرز شده است. در کنار این دولت روحانی و سبک مدیریتی آن در دستگاه های اجرایی کشور دیگر پاسخگوی دوره جدید نیست. وزاری دولت یک به یک از قطار هیات دولت پیاده می شوند و اصلاح طلبان نیز در حال تبری جستن از دولت هستند. در این بین بهترین راهکار برای جلوگیری از اعتراف به شکست، تخریب است. تخریب شخصیت ها و نیروها و همچنین نهادهای حاکمیتی که این امر در چند لایه در حال اجراست. لایه ای از اصلاح طلبان تندرو با کمک ابزارهای شبکه های اجتماعی با برجسته کردن خطر نیروهای برانداز و شرایط فروپاشی، خود را تنها راه چاره و نجات کشور معرفی می کنند و از سوی دیگر نیروهای انقلابی را نیروهای تندرو و انحرافی معرفی می کنند که کشور را به لبه پرتگاه سقوط خواهند برد. همچنین شاهد وجود بلندگوهای رسانه ای متعددی در فضای مجازی هستیم که با وجود تخریب همه جانبه تمامی شئون و مقامات کشور ولی کفه ترازوی تخریب آنها در حال حاضر به سمت یک جریان سنگین تر است. هرچند در این بین کانال ها و سایت هایی نیز هستند که تنها به تخریب نهادهای حاکمیتی و شخصیت های انقلابی می پردازند و کمترین هجمه ای علیه اصلاح طلبان و دولت ندارند.

در این فضا شاهد هستیم که شایعات علیه قالیباف با دروغ های بزرگی همراه است. دروغ هایی که به سرعت پخش و هر روز نیز تکرار می شوند. یک روز آمدنیوز اعلام می کند قالیباف در استرالیا است، یک روز در آلمان و یک روز در انگلیس. در همان حال روز بعد این کانال قالیباف را به عنوان گزینه اصلی بنیاد مستضعفان معرفی می کند، در حالیکه روز قبل اعلام کرده بود که قالیباف فرار کرده است.  همچنین انتصاب قالیباف را در پستی شایعه سازی می کنند و پس از آن با استدلال های نخنمایی در تهمت زنی این انتصاب را تکذیب می کنند. اما تناقضات به حدی است که آمدنیوز چند روز بعد قالیباف را راهی زندان می کند! این شایعات و دروغ ها که از سوی نیروهای برانداز و ضدانقلاب هر روز در رسانه ها و کانال های خود بازتولید و تکرار می شوند، در نهایت سر از شبکه های ماهواره ای مانند بیان ما، ایران فردا و چند شبکه سلطنت طلب در می آورد تا آنکه این دروغ آنقدر تکرار و تکرار شود و به این وسیله فضا پر از شایعه گردد. حال در فضای شایعه، واقعیت پنهان می ماند و افکار عمومی که هر روز توسط کانال ها و شبکه های معاند بمباران خبری می شوند، کمتر با واقعیت روبه رو می شوند. برای مثال در حالیکه قالیباف 18 مهرماه در همدان چند دیدار و سخنرانی داشت، کانال های ضدانقلاب اعلام کردند که وی به استرالیا گریخته است!!

این تخریب ها با سیر اتهاماتی اعضای شورای شهر پنجم و مدیران شهرداری اصلاح طلب نیز همراه شده است. اتهاماتی مانند بدهی 56 هزار میلیاردی، تخلفات واگذاری املاک، کمک های غیرقانونی به موسسات و هیات ها و ... هر روز توسط رسانه های اصلاح طلب و اعضای شورای شهر علیه قالیباف عنوان می شوند. این درحالیست که کوچکترین مدرکی برای این اتهامات ندارند ولی آن را اصل قرار داده تا حملات خود را موثق جلوه دهند. این اتهامات از سوی اصلاح طلبان و تخریب ها توسط کانال ها و شبکه های ضدانقلاب هم افزایی شده و سعی در باور پذیر کردن آن دارند.

این تخریب را باید در پازل بزرگتری قرار داد. پازلی که سایر نیروها نزدیک و علاقمند به نظام و همچنین نهادهای حاکمیتی در تیررس تخریب قرار دارند و به صورت همزمان مورد هجمه هستند. تخریب شخصی مانند قالیباف که با برچسب مدیریت جهادی، نیروی انقلابی و کارآمدی شناخته می شود، قطعات پازل مشروعیت زدایی از حاکمیت و نیروهای همراه با آن را تکمیل می کند. از سوی دیگر راه فراری برای کسانی است که در حال حاضر کارنامه آنها با وجود ادعاهای بزرگ در عرصه اجرایی و مدیریت شهری خالی است. سکوت اصلاح طلبان در برابر اتهامات نخ نمایی مانند فرار قالیباف از کشور، نشان از رضایت آنها در چنین هجمه هایی دارد