به گزارش پارس به نقل ایسنا، این نویسنده که یکی از دو تقدیرشده بخش داستان کوتاه جایزه جلال آل احمد با کتاب «نگهبان تاریکی» است، 30 آبان‌ماه هنگام دریافت جایزه‌اش گفت: «از این‌که در زمانه‌ای زندگی می‌کنم که تیراژ کتابش ۴۰۰ نسخه شده هیچ احساس خوشحالی ندارم بلکه برعکس به عنوان یک نویسنده احساس تحقیر می‌کنم. نمی‌دانم چگونه ناراحتی و حسرت خودم را بازگو کنم. برای کشوری که جمعیت نزدیک به ۸۰ میلیون نفر دارد، تیراژ ۴۰۰ نسخه هیچ افتخاری ندارد بلکه افسوس دارد. آرزویم این است که روزی بیاید که از امروز به عنوان یک ننگ، یک داغ و یک حسرت تاریخی یاد کنیم؛ روزی که هرگز نخواهیم به آن بازگردیم.»

مجید قیصری که بیشتر آثارش در حوزه جنگ تحمیلی است در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات و نشر ایسنا، درباره گفته‌های خود هنگام دریافت جایزه بیان کرد: من در مراسم تنها دیدگاهم را نسبت به اوضاع کلی کتاب‌خوانی گفتم. با جمعیت 80 میلیونی اوضاع کتاب‌خوانی در ایران خوب نیست. وضعیت من مثل آن پدری است که فرزندش مدام نمره کم یا تجدیدی می‌گیرد، اما هنوز قربان صدقه‌اش می‌رود. به نظرم جایی نیاز داریم این پدر حقیقت را به فرزندش بگوید و لیاقتش را به او نشان دهد.

او در ادامه بیان کرد: به عنوان نمونه زمانی که کتاب «شبی در تهران» از محمد چرمشیر تیراژش 500 نسخه است، دیگر حرفی نمی‌ماند. ما از این نویسنده و این ناشر (چمشه) بزرگ‌تر داریم؟ من در مورد بازار حرفه‌ای صحبت می‌کنم؛ این عدد برای ناشر شهرستانی تازه‌کار است، اما در مورد ناشر و نویسنده حرفه‌ای تعداد تا این حد کم تاسف‌آور است.

قیصری همچنین درباره جایزه جلال آل احمد اظهار کرد: چیزی که مورد سوال همه قرار گرفته تعداد سکه‌های این دوره است. کم شدن یک‌باره جایزه برای همه عجیب بود. به هر حال جایزه جلال تا زمان دولت دهم مورد توجه نبود و بیشتر اعتبارش به‌خاطر تعداد سکه‌هایش بود. در دوره دولت یازدهم سعی گردانندگان بر این است که جایزه به سمتی برود که خود جایزه اهمیت پیدا کند.

او افزود: امیدواریم طی این سال‌ها انتخاب آثار نشان دهد که جایزه جلال صاحب یک اعتبار ادبی است که هر نویسنده دلش بخواهد حداقل یک بار هم که شده آن را به دست بیاورد. در مورد آینده جایزه جلال نمی‌توانم نظری بدهم. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که هیچ چیز قابل پیش‌بینی نیست.

قیصری درباره کاهش سکه‌های جایزه جلال آل احمد متذکر شد: بازخوردی که من در این چند روز گرفتم خیلی خوب نبود. در میان کسانی که امید داشتند در این جشنواره از نظر مالی با دست پر بازگردند و تامین شوند، ناامیدی را خیلی دیدم. برخی از دانشجویان و دوستان خودم دلسرد و ناامید شدند. می‌توانم بگویم برآیند جشنواره امسال ناامیدی بسیاری از نویسندگان تازه‌کار بود. با این کاهش یک‌باره جایزه، به ناامیدی دامن زده شد.

این نویسنده همچنین درباره تاثیر جایزه‌های ادبی بر استقبال مردم از کتاب‌های برگزیده گفت: خیلی نمی‌توانم درباره مردم ایران چیزی را به طور قطع بگویم، اما چیزی که درباره جشنواره‌های دولتی و خصوصی می‌بینیم این است که خیلی تاثیر ندارند. بیشتر تبلیغات رسانه‌ای به چشم می‌آید و اگر رسانه‌ها بر اثری مانور بدهند، موثر خواهد بود. من در طول این سال‌ها ندیدم جشنواره‌ای اثری را معرفی کند و آن کتاب چندین چاپ متوالی بخورد.

او در پایان اظهار کرد: جشنواره‌ها در ایران آن‌چنان که باید، مخاطب خود را پیدا نکرده‌اند. کار اصلی جشنواره‌ها این است که چند انسان خبره در رشته‌های مختلف آثار را بررسی و معرفی کنند. اما هدف جشنواره‌ها در ایران فعلا کتاب‌خوان کردن مردم است.

 جایزه «جلال آل احمد» که با اهدای 110 سکه به برگزیدگانش گران‌ترین جایزه ادبی کشور شناخته می‌شد، با کاهش حدود 70 درصد از این مبلغ، در این دوره 30 سکه به برگزیدگانش اهدا کرد.