چادري شدن الهام چرخنده را که مي بينم ياد يکي از همکاران سابق مي افتم؛ دختر خانمي مانتويي که بعدها چادري شد اما اکنون بي حجاب است.

آنچه در فضاي مجازي درباره چادري شدن چرخنده ببيشتر به چشم ميخورد تمسخر و هجو او است به اين دليل که اغلب، اين حرکتش را اقدامي رياکارانه و در راستاي جلب نظر مقامات کشور مي دانند اما براستي اين چنين است؟

همزمان با او بازيگر ديگري نيز احتمالا تحت تاثير فضاي فيلم «چ» به معنويت و ارزشها گرايش پيدا کرده و ظاهر خود را تغيير داده است (بابک حميديان). آيا براحتي مي توان گفت که او نيز خرقه ريا بر تن کرده است؟

هيچ بعيد نيست که چرخنده در ماههاي آينده نه فقط چادر که حتي روسري خود را نيز از سربردارد و بابک حميديان نيز خرقه درويشي از تن بزدايد اما نمي توان آنها را با نيش و کنايه به رياکاري متهم کرد. افرادي که تحول دروني را در خود و يا اطرافيانشان تجربه کرده باشند درک مي کنند که احتمالا آنها اين روزها در لطيف ترين دوران زندگي اشان بسر مي برند.

نکته مهم اينکه حفظ اين حالات دروني کار سختي است و به مرور از بين مي رود. اما چه خوب است آدمي اين دگرگوني را گاهي اوقات تجربه کند.

پ.ن: اينها را نوشتم که حتي اگر در ماهها و يا سالهاي آينده، چهره ديگري از اين هنرمندان ديديم آنها را به بي صداقتي و رياکاري متهم نکنيم.

پ.ن2: چطور مي شود برخي منورالفکرهاي ما هنگامي که يک زن ترک حجاب مي کند اين را جزو اختيارات او مي دانند اما اگر زني ديگر حجاب اختيار کند، ذره بين در سوابق او مي اندازند تا او را رسوا و رياکار جلوه دهند؟

پ.ن3: هنرمندان به دليل لطافت روحي بيشتر از ديگران مستعد اين تحول و گاها اعوجاج دروني هستند.