پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سعید ساسانیان- هرقدر که زمان می‌گذرد، بر اهمیت قدرت نرم و دیپلماسی عمومی افزوده می‌شود. حتی تندترین رئالیست‌ها هم نمی‌توانند به‌راحتی این دو را تماما انکار کنند. اما اهمیت این دو دلیلی بر این نیست که در حد و جایگاه استفاده از آن‌ها دچار اشتباه شویم. قطر، یک مثال عینی در پیش چشمان ماست.

تکیه بر ثروت عظیم نفتی و گازی و هوشمندی و مشورت‌پذیری حاکمان قطر، موجب شد تا این کشور که به لحاظ منابع قدرت دچار ضعفی عمیق است، در حوزه رسانه‌ای چنان قدرتمند شود که سهمی بزرگ در انقلاب‌های عربی داشته باشد.

فوزی الجنیدی

با این وجود، این سوال می‌تواند تلقی قدرتمند بودن قطر را محدود کند: اگر ایران و ترکیه نبودند، قطر در مقابل عربستان چه می‌کرد؟ به نظر پاسخ واضح است: عربستان و امارات در زمانی کم، کار را در قطر تمام می‌کردند! الجزیره هم با تمام داد و بیدادهای هنرمندانه‌اش، نمی‌توانست کاری از پیش برد و در صورت ادامه حیات، خیلی زود تحت مدیریت جدید، رویکردی جدید اتخاذ می‌کرد. به قول رندی، کار قطر به اندازه‌ی یک صبح تا ظهر است!

به نظرم با تفاوت‌هایی، همین تلقی اشتباه در خصوص نسبت اردوغان و فلسطین در حال تکرار است. قطعا اردوغان در حوزه دیپلماسی عمومی در پرونده فلسطین، از جمهوری اسلامی ایران جلوتر است. این قابل تردید نیست. اما عقلای مقاومت در فلسطین به خوبی می‌دانند که نبود حمایت‌های رسانه‌ای و نمادین اردوغان ضربه‌‌ای تعیین‌کننده به خط مقاومت نخواهد زد اما نبود حمایت‌های ایران، موجودیت مقاومت در فلسطین را به خطر می‌اندازد. البته که ایران باید در حوزه دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای کم‌کاری‌هایش را برطرف سازد. باید این را بارها و بارها گفت. اما حواسمان باشد که اسیر این گزاره نشویم که رسانه‌  همه چیز بوده و تمام‌کننده کار است.