به گزارش پارس به نقل از فارس،در ادامه به تعدادی از اظهارات این فرد بدون ذکر نام او اشاره می‌کنیم:

_ امام خمینی یک شخصیت استثنایی بود که توانست تقریبا تمام بخش‌های شهری جامعه ایران را علیه شاه بسیج کند و قدرت حکومت شاه نتوانست در برابر آن دوام بیاورد.

_ به جای اینکه با دولت همکاری شده و این انتخابات زمینه‌ای برای مشارکت همه اقشار مردم شود و به قول رئیس جمهور برجام 2 کلید بخورد رد صلاحیت‌های گسترده‌ای صورت گرفت.

_ مهمترین دستاورد انقلاب حضور گسترده زنان مذهبی در عرصه عمومی بود.

_ این 3 هزار بورسیه غیر قانونی ناشی از یک طرز تفکر بود که می‌گفت باید افراد به اصطلاح مکتبی ولو با معدل زیر 12 را بورس کرد تا استاد دانشگاه شوند.

_ آن چیزی که در ایران هست یک اقتصاد عظیم، غیر کارا و شبه حکومتی و رانتی است، ما اصلاً «اقتصاد لیبرالی» رقابتی و قانون‌مدار و مالیات بده نداریم.

_ اخیرا برخی می‌گویند امنیت ایران بالاست و این امنیت را دستاورد انقلاب معرفی می‌کنند. به نظر من این تحلیل دقیقی نیست زیرا ما قبل از انقلاب هم بهترین امنیت منطقه را داشتیم!

*این گفته‌ها که از قضا در چند روز مانده به برگزاری انتخابات هفتم اسفندماه بیان شده‌اند، به روشنی می‌تواند بیان کند که چرا یک جریان سیاسی خاص طی 14 سال گذشته در هیچ انتخاباتی نتوانسته اکثریت آرای مردم را به دست بیاورد...؟!

این تحلیل‌های پارادوکسیکال، خوانش‌های غلط از تاریخ، دلبستگی به لیبرالیسم، دور بودن از اخبار روز کشور، ناآگاهی از دروغ بودن جنجال بورسیه‌های غیر قانونی، فمینیسم پنهان و منها کردن «مستضعفین» از تاریخ انقلاب اسلامی جملگی کافیست تا افکار عمومی و حتی نسل‌های آینده با ماهیت دقیق برخی چهره‌های یک جریان سیاسی و نظرات محرمانه این جریان خاص آشنا شوند.

و جالب آنکه در میانه اردوگاه جریان خاص نیز گویا هیچکس با این سخنان مخالفتی ندارد و ای بسا بیان آنها را نیز به مصلحت خویش می‌داند...!

لازم به ذکر است در اشاره به دو اپیزود از سخنان فرد مذکور بیان دو نکته ضروریست:

یکم: بر خلاف ادعای جریان خاص، روند اخذ مالیات در اقتصاد جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های گذشته بهبود فراوانی حاصل کرده است.

گزارش‌های رسمی حاکی از تحقق 90 درصد درآمدهای مالیاتی کشور در سال گذشته و همچنین بیشتر شدن درآمد مالیاتی کشور از میزان درآمد نفتی است. (اگرچه این مسئله می‌تواند به دلیل کاهش قیمت نفت نیز باشد اما به هر روی اثبات می‌کند که نظام اخذ مالیات در ایران اسلامی به سمت هرچه کاراتر شدن پیش می‌رود)

دوم: بیان اینکه در زمان پیشاانقلاب هم بهترین امنیت را داشتیم قیاس درستی نیست.

اولاً ایران در دوران حکومت خائن پهلوی یک ژاندارم منطقه‌ای برای استکبار جهانی، بدون هیچگونه استقلال و رأی شاخص، فاقد نظام مردمسالار واقعی و بی برخوردار از سیستم حکومتی ضد فساد بود.

در کنار این حقایق، ایران آن سال‌ها یک کشور مصرفی بود که بهترین اهداف را برای جهانخواران تأمین می‌کرد.

بدیهیست که تنها مدال این چاکرمآبی افراطی آنست که کسی از ترس آمریکا جرأت نکند دست به تهدید ایران بزند.

اکنون آیا امنیت منطقه‌ای آن روزها را می‌توان با امنیت و البته قدرت منطقه‌ای و حتی جهانی امروز ایران اسلامی که خاری در چشم جهانخواران و یاور مستضعفان عالم است؛ مقایسه کرد؟!

و اما درباره امنیت داخلی ایران در آن سال‌های تاریک نیز احتمالاً فرد مذکور در زمان پهلوی خائن در ایران زندگی نمی‌کرده است!

گزارش‌های معمّرین و رسانه‌های کشور حاکی از آنست که وحشیانه‌ترین قتل‌های تاریخ جنایی ایران در همان سال‌ها اتفاق افتاده است.

گفته می‌شود در دهه 40، اوضاع ناامنی در شهر تهران حتی در مقطعی به حدّی رسید که بسیاری از مردم مجبور به کوچاندن خانواده‌های خود از شهر شدند.

در سال‌های دهه 50 همچنین مسئله‌ای به نام «قتل اتباع خارجی» نیز در تهران بروز یافته بود که بعدها گفته شد دربار در آن نقش داشته است.

مسئله «شعبان‌بی‌مخ‌ها» و «گروه‌های بزن بهادری» در کنار لانه‌های فساد نیز شاهد مثالی تاریخی است که کوچک و بزرگ می‌دانند چگونه چهره پایتخت و برخی شهرهای دیگر ایران را به شدت ناامن ساخته بود.

همچنین بایستی اشاره که چیزی به نام «امنیت اخلاقی» نیز در دوران رژیم ستمشاهی به شدت کمرنگ و حتی ملکوک بوده است.

اعمال منافی عفت در خیابان در خلال جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی، شرابخواری علنی، فرهنگ برهنگی در رسانه‌ها و سینماها، دستور کشف حجاب توسط رضاخان میرپنج، رسومات غلط اشرافی و جامعه طبقاتی همگی مقولاتی بوده است که در آن دوران سیاه، امنیت فکری و اخلاقی را از شهروندان جامعه ایران گرفته بود.

در خاتمه لازم به یادآوری است که از جریانی سیاسی که رضاخان میرپنج را دارای انگیزه‌های خدمترسانی معرفی کرده، دولت هویدا را پاک‌دست ترین دولت تاریخ ایران معرفی می‌کند و یا سخنان اشاره شده در بالا را پیرامون دوران سیاه ستمشاهی بر زبان می‌راند؛ ارائه چنین نظراتی بعید نبود و نیست.