به گزارش پارس نیوز، 

حسن بلخاری عصر امروز (دوشنبه 24 اردیبهشت) در نشست «هم اندیشی ادب و اندیشه از فردوسی تا خیام»، اظهار داشت: علت اصلی برگزاری این نشست به صورت مشترک تقریب تاریخی این دو حکیم در تقویم شمسی ما است، چرا که 25 اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی و 28 اردیبهشت روز خیام است. چون برگزاری دو مراسم برای ما مقدور نبود این نشست را با نام این دو حکیم تدارک دیدیم.

وی با اشاره به اینکه جناب فردوسی و خیام را شاید نتوان خیلی از منظر ادب با هم همسو دانست، افزود: آنجا که فردوسی در نظام گردون هیچ گژی، سستی و خلل نمی داند در مقابل خیام این پرسش را می کند که؛ گر کار فلک به عدل سنجیده بدی / احوال فلک جمله پسندیده بدی / ور عدل بدی بکارها در گردون / کی خاطر اهل فضل رنجیده بدی. در واقع خیام با رباعیاتش جهان را سراسر نافرجام معرفی می کند بنابراین از این منظر احتمال تقرب این دو وجود ندارد.

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: البته درباره اینکه این رباعیات برای خیام است یا خیر؟ بحث های بسیاری وجود دارد. اینکه فردی (خیام) خود را همنشین مطلق ابن سینا بداند و ترجمه آثار او اهتمام داشته باشد چطور درباره آینده دنیا اینطور سخن گفته است؟ و این سوالی ست که پروند آن همچنان باز است و باید درباره اش بحث ها کرد.

بلخاری با بیان اینکه درباره روباعیات خیام نظرهای مختلفی وجود دارد، گفت: برخی معتقدند روباعیات از خود خیام است. برخی دیگراعتقاد دارند که این روباعیات هیچ نسبتی با خیام ندارد و دسته سوم نیز اعتقادی به اجماع خیام فیلسوف و خیام رباعیات ندارند.

این استاد دانشگاه تهران در ادامه درباره اهمیت جایگاه فردوسی و شاهنامه در ادبیات و تفکر ایرانی، بیان داشت: شاهنامه حکیم فردوسی در حوزه حکمت بسیار بالا است و برای اثبات این موضوع روایتی از سعدالدین وراوینی در کتاب سعدی نامه را بیان می کنم.

بلخاری پیش از روایت وراوینی به داستان کوتاهی از خوارزمی درکتاب «احیاء علوم الدین» اشاره کرد، گفت: احمد و محمد غزالی درباره حکمت با یکدیگر بحث می کنند. محمد خطاب به احمد می گوید: چه نیک درویشی بودی اگر رعایت شریعت می کردی. احمد نیز خطاب به محمد می گوید: و تو چه نیک دانشمندی بودی اگر به معرفت حقیقت توجه بیشتری داشتی. بار دیگر محمد خطاب به احمد می گوید: تصور من این است که بر مبارزه حقیقت سبب مراست و تو گویی اگر من در این قلمرو به معرفت حقیقت رسم بهتر است؟ محمد نیز بار دیگر خطاب به احمد می گوید: در بازار حقیقت طریقت مطاعی ست که قیمتی ندارد. که البته این بحث به درازا می کشد و اینکه تایید حرف درست را به حضرت محمد(ص) می سپارند.

وی ادامه داد: در ادامه این حکایت آمده است که محمد غزالی در خواب حضرت محمد(ص) را می بیند که همراه با فردی یک طبق خرما در دست دارد. و چند عدد خرما به محمد غزالی می دهد. محمد سراسیمه به درب خانه احمد غزالی می رود و در را می کوبد که احمد از پشت در می گوید: شیخ چند عدد خرما که این همه جار و جنجال ندارد و چون در را باز می کند طبق خرما را در خانه احمد می بیند و می گوید که مگر تو از خواب من باخبر هستی؟ احمد نیز می گوید: پیامبر برای دادن خرما به تو 7 بار از من سوال کردند.

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با اشاره به اینکه این روایت را گفتم تا بدانید که احمد غزالی چقدر انسان بزرگی است، افزود: سعد الدین وراوینی در کتاب سعدی نامه می گوید که در کتاب خواندم احمد غزالی می گوید: هر چه من در این چهل سال از بالای این چوب پاره به شما گفتم فردوسی در یک بیتِ: « ز روز گذر کردن اندیشه کن / پرستیدن دادگر پیشه کن...» آورده است. بنابراین ببینید فردوسی کیست که احمد غزالی با آن هیبت از او چنین تعریف می کند.

بلخاری در پایان سخنان خود نیز به ظفرنامه حمد الله مستوفی اشاره کرد و گفت: مستوفی در این کتاب می گوید: خدایا می شود بر لسان من بیتی صادر کنی که نجات بخش من باشد. که این شعر؛ برامیّد آن چون سخن گستری / کنم، از خرد باشدم رهبری

مگر بیتی آید در آن آبدار/ که بخشد گناهم بدان کردگار

که فردوسیِ خوش نفس همچنین/ به یک بیت شد سویِ خلدِ برین

که چون آن هنرور ز گیتی برفت/ به پیش آمدش حالتی بس شگفت

یکی شیخ بود اندر آن روزگار/ که در طوس مثلش نُبد نامدار

ابوالقاسم گرّگانی به نام / به شیخی مریدش شده خاص و عام

به دین در تعصّب گری پیشه داشت / همیشه در این کار اندیشه داشت

چنین گفت ک:«ین شاعر خوش سخن/ همه مدح کفّار گفتی ز بُن...

می آید و در واقع این روایت عاقبت بخیری مستوفی از فردوسی است.


انتهای پیام/