به گزارش پ ارس به نقل از فارس، دیدار روز گذشته شاعران با رهبر انقلاب با شعرخوانی حمید سبزواری و پس از آن علی موسوی گرمارودی آغاز شد.

علی موسوی گرمارودی غزلی خواند در اقتفای « رعدی آذرخشی» که حضرت آقا نیز بعد از این غزل یادی از رعدی آذرخشی کردند و فرمودند که ایشان مثنوی های خوبی نیز دارد. شعرهای این دو شاعر چنین هستند:

۱- شعر سبزواری

مگو که کشتی از این موج بر کران نرود

که بر دماغ خرد هرگز این گمان نرود

در آن سفینه که سکان به دست نوح در است

امید ساحل مقصود از میان نرود

حرامیان ره صد کاروان زدند و هنوز

ز گوش بادیه آوای کاروان نرود

قدم به صدق و صفا نه به راه دوست که جان

اگر ز دست رود بر کسی زیان نرود

مباش در پی دعوی که رهرو ره عشق

بر آستان وفا جز به پای جان نرود

سراب داعیه داران به مدعی بگذار

نهنگ لجّه ز عمّان به آبدان نرود

فروغ خلوت روحانیان نیفزاید

چو شمع هر که در این بزم سرفشان نرود

چنین که رهسپران چابکانه می تازند

غبار عرصه ز سیمای آسمان نرود

ز بس که خون شقایق به دشت و هامون ریخت

بهار از دمن و دشت و بوستان نرود

اگرچه شب پرگان آرزوی شب دارند

سحر به بویه خفاش از جهان نرود

به جز حدیث محبت که جاودان سخنی است

بسا فسانه که از نامه بر زبان نرود

مرید رهبر عشقیم و در گذرگه عمر

حمید را خط عشق است و جز بر آن نرود

۲- علی موسوی گرمارودی

منم که می رسدم نو به نو ز خویش غمی

ز دست خویش نیاسوده ام به عمر، دمی

گیاه آبزی ام، بی بهار می رویم

مگر همان گذرد گاه از سرم بلمی

در این صحیفه رنگین و پر نگار وجود

به قدر سایه نیفتادم از سر قلمی

به کوه نیز نسنجیده ام غم خود را

هنوز با غمم ای کوه سرفراز کمی

چو فجر کاذبم انگار و هیچ سوی نی ام

نه در پگاه وجودی نه در شب عدمی

چو موج هرچه سر خود به سنگ می کوبم

ز پای خویش فراتر نمی نهم قدمی