معمولا با ورود به سه ماه پایانی سال، جریانات سیاسی فعال‌تر از قبل و برای کسب آراء بیشتر رقابت می‌کنند. این مسئله در تمام دنیا امری طبیعی است. اما در روزهای اخیر این مسئله تغییر شکل داده است. 
نحوه رقابت اصلاح‌طلبان از تخریب به تهدید و نشانه‌رفتن مشارکت انتخابات تغییر هویت داده است و پس از کسب رأی مجدد روحانی و آغاز دور دوم ریاست جمهوری وی، اکنون‌که به ماه‌های پایانی کار دولت نزدیک می‌شویم رقابت جریان اصلاح‌طلب رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد.هرچند آن‌ها در تمام دوران انتخابات از حربه تخریب علیه رقیب خود استفاده می‌کردند و در پاسخ به این تخریب‌ها، تهدید ابزار اصلی‌شان بود اما گویا امسال می‌خواهند کم‌کاری و عملکرد پر از خالی خود را گردن رقیب بیندازند. به نظر می‌رسد رویه مذکور در این روزها شدت گرفته است. دولت‌مردان با اظهارات جالب خود درصددند از طرفی از کارنامه غیرقابل‌قبول خود دفاع و از سوی دیگر، مردم را به مشارکت بالا در انتخابات دعوت کنند. اما برنامه تخریب انتخاباتی آن‌ها دقیقاً از سال ۹۹ و با شروع فعالیت‌های انتخاباتی برای دور یازدهم مجلس شورای اسلامی آغاز شد. دولت که از رأی‌نیاوردن وکلای خود در مجلس ناراحت بود از ابزار کاهش هرچه بیشتر مشارکت در انتخابات مجلس استفاده کرد و این ابزار دقیقاً با آغاز دور دوم ریاست جمهوری روحانی و همراه کردن مجلس با دولت و نادیده‌گرفتن معیشت مردم شکل و مورداستفاده قرار گرفت. با این اوصاف این اهداف را می‌توان با چند نکته تحلیل کرد.
 دلسردی مردم از عملکرد دولت، علت کاهش مشارکت در انتخابات
نکته اول این است که جریان دولت و حامیان فعلی و قبلی روحانی که اکنون به منتقد تبدیل‌شده‌اند، مجلس یازدهم را اقلیتی می‌دانند که به دلیل کاهش میزان مشارکت بر کرسی‌های سبز مجلس تکیه زده‌اند. این در حالی است که اگر مشارکت مردم در انتخابات کاهش داشته به‌دلیل وجود آن‌ها در مسند قدرت و سقوط آزاد رفاه و افزایش ‌گرانی‌هاست. اگر مشارکت مردم در انتخابات کاهش داشته به‌دلیل کارنامه پر از خالی و آزرده‌خاطرشدن مردم از حرف‌های دولت‌مردانی است که از پشت شیشه دودی خودروی مدل بالای خود، اشک یا لبخند‌ها را قضاوت می‌کنند و از رفتن به میان آن‌ها هراس دارند.نکته دوم؛ رئیس‌جمهور و سایر دولتمردان بابیان اظهاراتی مانند «بالاخره با مقاومت مردم و صبوری و تدبیر دولت و با توجه به تحولات اقتصادی، روند رو به بهبود است.» یا «دولت روحانی یکی از درخشان‌ترین دوره‌های رشد اقتصادی را مدیریت کرده است.» دو هدف را دنبال می‌کنند.دو هدفی که در این اظهارات نهفته است؛ نخست: آزرده‌خاطرکردن مردم در کنار فشارهای اقتصادی و کاستن از میزان مشارکت مردم در انتخابات و دوم: گویا می‌خواهند با تبلیغ از عملکرد نداشته‌شان و دعوت از اقشار مردم، حمایت آن‌ها را نسبت به جریان و کاندیدای مطلوب خود جلب کنند. 
دولت‌های روحانی و اصلاحات رکورددار بیشترین کاهش مشارکت
نکته سوم اما میزان کاهش مشارکت مردم در دولت‌های اصلاح‌طلب است. هرزمان که اصلاح‌طلبان سکان‌دار کشور بوده‌اند، مردم سرخورده و دلسرد شده‌اند و به‌دلیل عملکردهای سرمایه‌دارانه آن‌ها میزان مشارکت کاهش‌یافته است. درنتیجه همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، وجود خود روحانی و اعضای کابینه او علت اصلی قهر مردم با صندوق‌های رأی است. به آمار پیش رو نگاهی بیندازیم:
در دولت اصلاحات دو انتخابات مجلس برگزار شد. مجلس ششم در سال ۷۸ و مجلس هفتم در سال ۸۲. میزان مشارکت در مجلس ششم ۶۷‌٪ یعنی ۴٪ کمتر از مجلس پنجم بود. اما در مجلس هفتم که در همین دولت برگزار شد، شاهد کاهش مشارکت ۱۶ درصدی مردم به نسبت مجلس ششم بودیم و تنها ۵۱ درصد واجدین رأی در آن شرکت کردند.
اما دولت روحانی رکورد بیشترین کاهش مشارکت را شکست و بیشترین کاهش مشارکت در انتخابات مجلس در مقاطع (۹۴ و ۹۸) رخ‌داده است.
انتخابات مجلس دهم در سال ۹۴ با مشارکت ۶۴ درصدی، ۲٪ کاهش نسبت به مجلس قبل نشان می‌دهد و مجلس یازدهم نیز که در اسفند ۹۸ برگزار شد با ۴۲٪مشارکت، پایین‌ترین میزان مشارکت در طی ۴۰ سال را ثبت کرد. این انتخابات به نسبت انتخابات مجلس دهم ۲۰٪ کاهش مشارکت دارد.
بنابراین می‌توان گفت بیشترین کاهش مشارکت در دولت‌های تدبیر و امید (روحانی) و اصلاحات (خاتمی) رخ‌داده است.
 تلاش دولت برای جلب رأی کاندیدای متبوع
درنتیجه آن‌هایی که ادعای مجلس اقلیت دارند و می‌گویند جریان مقابل از محقق نشدن مشارکت حداکثری در انتخابات نگران است، خودشان باعث‌وبانی کاهش مشارکت مردم و ازقضا نگران‌تر از دیگران هستند. چراکه خودشان با پس‌زدن نیروهای انقلابی و پیش‌کشیدن نداشته‌هایشان، بیشترین تلاش را برای کسب رأی دارند و مردم را به انتخاب کاندیدای متبوع خود سوق می‌دهند.
 اما در هر دوره‌ای که مشارکت حداقلی شده قبلش همان مدعیانی سرکار بوده‌اند که مردم را از نظام و کشور دلسرد کردند و این اتفاق بسیار مهمی است.
نکته پایانی نیز این است که اصلاح‌طلبان و حامیان آن‌ها در برهه‌هایی که پیروز انتخابات شدند به‌دلیل نقاط قوتشان نبوده است بلکه همواره دو یا سه‌نقطه ضعف از طرف مقابل پیداکرده‌اند و با آن برای خودشان شرط زیستن ساختند و تغذیه کردند. در غیر این صورت آن‌ها خودشان در اقلیت هستند و کارنامه قابل قبولی برای ارائه ندارند.
 ترک فعل، جنس اصلی شعارهای اصلاحات
جنس شعارهای اصلاحات از جنس ترک فعل است. اما جنس شعار جریان انقلابی از جنس فعل و کار جهادی و تولید و این است تفاوت گفتمانی و نگاه و حکومت‌داری جریان لیبرال با انقلابی.جریان انقلابی همواره موافق مشارکت بالا مردم در انتخابات بوده و در تمام سال‌هایی که دولت‌های اصلاحاتی سرکار بوده‌اند، سعی کرده‌اند با تمام توان درراستای رفاه بیشتر مردم کار کنند بلکه از کم‌وکاست‌های اصلاح‌طلبان بکاهند. چراکه حضور حداکثری مردم پای صندوق‌های رأی به معنای تأیید حاکمیت و نظام جمهوری است.
حال اگر مردم خواهان تغییر و بهبود هستند باید دوباره پای صندوق‌های رأی بیایند و انتخاب‌های بهتری داشته باشند. برای این‌که چنین رغبتی ایجاد شود، مردم باید وضعیت چند سال اخیر را رصد و مرور و باور کنند که انتخاب آن‌ها می‌تواند بیشترین تأثیر را بر سرنوشت فردی و ملی آن‌ها داشته باشد و لازمه آن فراموش‌نکردن است.