دولت اعتدال گرای حسن روحانی به پایان نمادین خود رسیده است، هرچند طبق قانون اساسی تا مرداد ۱۴۰۰ به عنوان دولت مستقر و قانونی کشور مشغول به انجام کار باشد. اما چرا ؟

دولت ها برآمده از گفتمان هایی هستند که با جلب نظر مخاطبان عام و ایجاد یک نقطه پرچ مرکزی برای دادن یک هویت مشترک به رای دهندگانی که با رای و حضورشان اعلام وفاداری خود را به آن فیگور  برساخته ابراز میدارند ، تشکیل میشوند. دولت اعتدالی حسن روحانی و دیگر  اعضای حلقه فکری و مدیریتی اش هم از این قاعده مستثنی نیست. اعتدال گرایانی که حول محور  مفاهیمی چون نرمالیزاسیون محیط سیاسی و اجتماعی، پیروی از قواعد بازار آزاد در اقتصاد و به نوعی بسط و امتداد پروژه  اعضای محفل نیاوران در دولت هاشمی در لیبرال سازی اقتصاد و  سیاست مذاکره با غرب براساس نگاه راهبردی مماشات با آمریکا و سازش با اروپا ( درواقع سیاست اروپای منهای آمریکا) در انتخابات سال ۹۲ قوه اجرایی کشور را برعهده گرفتند و در ۶ سال گذشته درحال تلاش برای تحقق ایده های مدنظرشان در ابعاد مختلف بودند، با برخورد و مواجهه با واقعیت سخت و محکم پیش رویشان به مرور آب رفته و در این دوسال پایانی از عمر دولت به واقع میتوان  از حیز انتفاع ساقط شدن اعتدال گرایان سخن گفت.

دولت حسن روحانی در چند بخش مهم آن کارکردهای مدنظر و اعلام شده برای مدیریت اجرایی کشور توسط شخص خودش و اطرافیانش در طول مبارزات انتخاباتی را از دست داده است. سیاست مذاکره به عنوان راه دست یافتن به یک فضای اقتصادی مناسب برای تعدیل بحران اقتصادی در کشور و از جهت دیگر  در صورت محقق شدن توسعه اقتصادی دست یافتن به یک مزیت نسبی برای تحت فشار قراردادن رقبای اصولگرا و دیگر نیروهای مخالف ، با روی کارآمدن ترامپ در آمریکا و کوتاهی اروپا در اجرایی کردن وعده های خود در حمایت حداکثری از ایران و کمک به گسترش تبادلات اقتصادی و بهبود محیط اقتصادی کشور، کم کم آب رفت به اندازه ای که با حضور رسمی فرانسه در ائتلاف دریایی به اصطلاح برقراری امنیت در خلیج فارس و از طرفی هشدار تند الیزه به کشورمان درخصوص گام بعدی کاهش تعهدات هسته ای ، دولت روحانی و هسته ی فکری اصلی آن دیگر امیدی به بازآفرینی مجدد شرایط برجامی ندارند. مخمصه کنونی به حدی  برای دولت جدی شده است که برگ برنده روحانی در بازی بزرگ سیاسی اش یعنی محمدجواد ظریف از پرکارترین و سلبریتی ترین عضو کابینه  تبدیل به منفعل ترین، ساکت ترین و در اغما ترین عضو کابینه میشود و دیگر اعضای دولت که به واقع معرف آن چیزی  بودند که کابینه در پی محقق ساختنش بود به مرور از دولت به شیوه های گوناگون خارج شدند از قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت گرفته تا آخوندی وزیر راه،مسکن و شهرسازی و همچنین مسعود نیلی مشاور اقتصادی و مسئول هماهنگی های اقتصادی دولت. خروج این افراد از دولت و اغمای دیگر  اعضای کابینه نکته ای است که ما را به  نتیجه گیری در خصوص سرنوشت دولت اعتدالی حسن روحانی رهنمون میشود.

دولت اعتدالی پس از ۶ سال هم از منظر گفتمانی و تئوری و همینطور از منظر کارکردی دچار  بحران شده است، بحرانی که میتواند گواهی از پایان سیاسی و اجرایی آن باشد. اما چرا دولت منحل نمیشود ؟ کارکرد نظام سیاسی ریاست جمهوری و مکانیزم انتخاب بالاترین مقام اجرایی کشور در سیستم جمهوری که درآن رجوع به آرای مستقیم رای دهندگان  تعیین کننده است برخلاف سیستم پارلمانی اجازه تغییر کابینه و رئیس آن  را در صورت بن بست سیاسی و عدم کارایی دولت مستقر( مانند موردی که درحال حاضر ما با آن درگیر هستیم) را نمیدهد. درتاریخ سیاسی دولت های مستقر بعد از انقلاب سابقه نداشته است که هیچ دولتی به این زودی دچار مرگ مغزی، انفعال و ناکارآمدی شود.  صحبت های روحانی به عنوان رئیس قوه اجرایی در آذربایجان شرقی و همچنین معاون وزیر کار و رفاه و دیگر مسئولین دولتی دراین چند وقت تنها و تنها تائیدی براین مطلب است که عمر مفید سیاسی این دولت به پایان خود رسیده است ، اعتدال گرایی به عنوان یک  روش برای اداره کشور که از روز نخست بر اساس یک موج سواری رسانه ای و جنگ روانی خود را بالا کشید و نتوانست به تنهایی و بدون کمک اصلاح طلبان جایگاه قدرت را اشغال نماید، درحال احتضار است و قطعا در انتخابات مجلس پیش رو بدیل دولت کنونی و بلوک نوین چینش جریانات سیاسی در برابر بلوک اصلاح طلبان-اعتدال گرایان برخواهد خواست.

دربرابر دوگانه طرفداران مذاکره و مخالفان آن و دربرابر دوگانه سزرهنگ و حقوق دان اینبار دوگانه کارآمدی و ناکارآمدی عامل سنجش رای دهندگان خواهد بود. امروز شاید نتوان به تغییر دولت روحانی اندیشید و چاره ای هم جز حمایت از این دولت به عنوان ستون اجرایی کشور با همه بحران ها و ناکارآمدی هایش هم نیست، اما میتوان از مرگ نمادین دولت اعتدال یاد کرد. مرگی که از  صحه گذاشتن برآن میتوان چشم انتظار یک بلوک بندی نوین سیاسی بود، بلوک بندی که خود را در انتخابات مجلس نمایان خواهد ساخت. دولت اعتدال مرده است ، شاید در واقعیت هنوز دولت دوازدهم وجود داشته باشد اما در نظم نمادین و در ذهن مخاطبین و آحاد مردم و کنشگران سیاسی دولت مستقری چیزی پایان یافته است و این نکته است  که انتخابات مجلس پیش رو را جذاب میکند، مجلسی خواهد آمد در قامت یک دولت، برای کشوری بدون دولت....

رضا نیک منش