به گزارش پارس نیوز،  عناصر ماهیتی و متشکله حق، واقعیتی، غیرهمگن و غیرمشابه با عناصر ماهیتی باطل می‌­باشد. تفاوت در این دو دسته عناصر، موجبات زایش دو دسته و دو سنخ حقیقت و به تبع آن واقعیت می‌­گردد. حقایقی که حتی در ظواهر امرشان نیز می­‌توان ـ و البته می­‌بایست ـ تمایزات بسیاری را مشاهده نمود. این دو دسته حقیقت، جهان را بین خود تقسیم نموده‌­اند با این تفاوت که اصحاب حق با هم و با منشاء جبهه و جریاناتشان پیوندی از سر شوق و برآمده از بعد معنوی، با ساحتی روحانی دارند لکن پیوند اصحاب باطل و با منشاء و جبهه شان از سر منافع یا تقابل با دشمن مشترک ـ که همان جبهه حق می‌­باشد ـ بوده و این امر برآمده از بعد مادی با ساحت شیطانی آن می‌­باشد.

به مناسبت وجود این حقیقت، دو جریان حق و باطل ناگزیر به همزیستی با هم در جهانِ واقع تا یوم ­الموعود هستند؛ شرایط و نسبت­های همزیستی این جریان از قرار ذیل می‌­باشد:

الف) تسلط و هژمون جریان حق علیه باطل

ب) تسلط و هژمون جریان باطل علیه حق

ج) تنازع ممتد و مستمر بین جریان حق و باطل

( این شرایط و نسبت در زمانی برقرار خواهد بود که هیچ کدام از جریانات، قدرت تسلط کامل بر حریف و جریان مقابل را نداشته به همین دلیل علیه هم در تنازع و تخاصم مستمر در ابعاد و زمینه­های مختلف می­باشد؛ این شرایط تا زمانی ادامه خواهد داشت که یکی از جریانات- حق یا باطل- بتواند خود را به سطح هژمون و سلطه کامل علیه جریان مقابل برساند )

با بررسی شرایط کنونی جریان حق در جهان امروز- با پرچمداری ایران اسلامی- و جریان باطل – با سردمداری امریکای جنایت پیشه- سطح سوم رابطه­ی بین این دو جریان را برای ما نشان می­دهد. به بیان دیگر، در شرایط کنونی نه آمریکا و نه ایران به عنوان نمایندگان جریان باطل و حق، موفق به ایجاد سلطه­ی کامل بر دیگری نشده اند، براین اساس شرایط تنازع و تقابل بخشی ( سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی ) با شدت و حدت­های مختلف بین این دو حاکم می­باشد.

آنچه در بالا گذشت به فرض این می­باشد که جریان حق و باطل هیچ کدام حاضر به عدول و عقب نشینی از مواضع خود نباشد؛ به بیان دیگر چنانچه حق یا باطل یا هر دو، به دلیل یکی از عوامل ذیل؛ پایبند بر ایدیولوژی­ها، اهداف و مواضع خود نباشد، ادامه همزیستی این دو، به گونه­ای دیگر خواهد بود :

عدم شناخت و ایمان به ایدئولوژی ها و مواضع خود
عدم استقامت و پایبندی بر مواضع خود
فراگیر شدن جریان نفوذ دشمن و حریف در شریان های حیاتی خود
عدم شناخت  و قبول ظرفیت های و قابلیت های داخلی و اتکاء به غیر

در چنین شرایطی- یعنی بروز یکی از عوامل چهار­گانه فوق در یکی از جبهه ­های حق یا باطل- این دو جریان وارد مرحله­ی جدیدی از همزیستی که همانا یافتن منافع در حوزه­ی هم و به تفاهم رسیدن به صورت کامل یا بخشی و رسیدن به سطح همزیستی مشارکتی و عبور از بخشی هنجارها یا به تعبیری تابوهای پذیرفته شده،  می­شوند.   

  نکته حائز اهمیت این است که باید بدانیم تفاهم حق و باطل مبتنی بر عوامل چهارگانه فوق و بر اساس الگوی مذکور، بسیار شکننده بوده و صرفا تا زمانی ادامه خواهد یافت که عامل رسیدن به تفاهم وجود داشته باشد. به طور مثال اگر عامل رسیدن به تفاهم، عدول از مواضع باشد به محض اینکه هر کدام – حق یا باطل- متوجه اشتباه خود بشوند و بخواهند به سطح خلوص خود برگردند، بلافاصله تفاهم نغض و شکسته خواهد شد . این نغض با علم به همه­ی پیامدها و تبعاتی است که به دنبال آن خواهد داشت .

بر اساس آنچه تا کنون عنوان گردید، امکان سنجی رسیدن به تفاهم با جبهه­ی باطل توسط ما و پیش بینی نحوه و چگونگی استمرار آن، موضوعی است که به وضوح می توان برای برجام و برجام ها پیش بینی و مبتنی بر آن آینده نگری نمود .

بنابراین برجام ما با 5، 4، 3 یا هر تعداد دیگر از اهل باطل به شرط شناخت دقیق مواضع، و پایبندی بر آنان و ... چنانچه در شرایط کنونی نیز مشاهده می شود ـ محکوم به شکست و تنها راه و گزینه­ی پیش روی ما افتخار به مواضع به حق خود، پایبندی و مقاومت بر آنان، مقابله با جریانات نفوذ و تمرکز و توجه به منابع و قابلیت­های درونی خود تا رسیدن به سطح هژمون و تسلط کامل می‌­باشد. این بیان در گفتمان مقام معظم رهبری تحت عنوان پایان دشمنی‌­های دشمنان از آن یاد شده و در این خصوص عنوان می­گردد رسیدن به طراز انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف به معنای پایان دشمنی­ها و تسلط کامل جبهه حق بر باطل می باشد.

والسلام

سیدعبدالهادی رضوی