گروه تحلیلی خبری "پارس"_ احد شیرزاد: شاید اصلاح‌طلبان وقتی در اردیبهشتی ترین روزهای سال ۹۶، سخت مشغول جمع‌آوری رأی برای حسن روحانی بودند به خوبی می‌دانستند که تا پایان راهِ دوستی‌ با او، فاصله زیادی ندارند. ۴ سال فرصت کمی نبود تا شیخ اعتدال اثبات کند که آن چیزی نیست که اصلاح‌طلبان انتظار دارند.

اما اصلاح‌طلبان پس از یک دهه دوری از قدرت، تازه به قدرت بازگشته بودند و به زودی قصد ترک آن را نداشتند. از این رو، ضمن حمایت از روحانی، اسحق جهانگیری را نیز وارد گود انتخابات کردند تا هم صدای آنان در مناظرات باشد و هم پیام روشنی به حسن روحانی داده باشند.

 همه تدارکات و تکاپوهای اصلاح‌طلبان و روحانی، صرفاً برای عبور از پیچ انتخابات، و مانع شدن از قدرت‌ گرفتن اصولگرایان بود. گویی دو طرف توافقی نانوشته‌ داشتند که تا روز انتخابات با هم  باشند و فردای آن، هر کدام مسیر خود در پیش گیرند.

انتخابات که تمام شد، حسن روحانی راه خود را در پیش گرفت؛ او محمود واعظی عضو حزب اعتدال و توسعه را در رأس دفتر خود قرار داد و رحمانی فضلیِ اصولگرا را بار دیگر برای وزارتخانه‌ای معرفی کرد که اصلاح‌طلبان نسبت به آن حساسیت دارند. از طرفی، با خلق یک معاونت جدید در دولت با عنوان معاونت اقتصادی و گماردن محمّد نهاوندیان به ریاست آن، این گمانه را تقویت کرد که بنای کم‌رنگ کردن نقش گزینه پوششی خود در مناظرات؛ یعنی جهانگیری را دارد.

اصلاح‌طلبان نیز کم‌کم سازهای خود را برای نواختن آهنگِ عبور، کوک کردند. روزنامه‌هایی که تا چند روز پیش، از هر وسیله‌ای برای توجیه کردار حسن روحانی و ‌کابینه‌اش استفاده می‌کردند، حال نقدهای صریح و تند و‌ تیزی را بر روی صفحه نخست خود می‌برند. حالا دیگر عبارت «روحانی عوض شده است» ترجیع‌بند خوبی است تا نقدهای خود به او را موجه جلوه کند.

در این بین، اسحاق جهانگیری نیز بازی خود را آغاز کرده است. او که شایعه اختلافش با رئیس دفتر آقای رئیس، هر روز به گوش می‌رسید، هراز گاهی با بیان اظهارات و مواضع خاص، نگاه‌ها را به خود جلب می‌کند. اظهاراتی که بیش از همه، خوشایند اصلاح‌طلبان  است. او از ناکارآمدی مدیران می‌گوید، برای رفع حصر و لغو حکم محکومیت «زیباکلام» توئیت می‌کند، از مطالبات زنان سخن می‌گوید و ضعف دولت در گفت‌وگو با گروه‌های مختلف را آشکارا به رخ می‌کشد.

سخنان جهانگیری که خود در دولت حضور دارد و زمام‌دار امور اجرایی کشور است، گاهی به نحوی است که او را در قامت «آلترناتیو» دولت، در اذهان مجسم می‌کند.

او در ایفای نقش خود تنها نیست؛ روزنامه‌های اصلاح‌طلب، هراز گاهی او را روی جلد خود می‌برند. آخرین مورد هم به دو سه هفته قبل برمی‌گردد که جهانگیری در مراسم سالروز تأسیس کتابخانه ملّی ایران، از گفت‌وگوی ملّی سخن گفت.  فردای آن روز، روزنامه آرمان، جهانگیری را پرچمدار گفت‌وگوی ملّی خواند و نوشت: «...جهانگیری شخصیت مورد وثوق حاکمیت، اصلاح‌طلبان و اصولگرایان و بهترین گزینه برای در دست گرفتن پرچم گفت‌وگو با هدف رفع اختلافات در کشور است.... نکته قابل توحه آن است که اسحاق جهانگیری هیچ‌گاه در قبال تلاش‌هایی که به آرامش جامعه منجر شد طلب پاداش و تقدیر نکرد که همین موضوع بر محبوبیت او افزوده است».

هرچند این روزها با استعفای نجفی از شهرداری تهران، راه سومی به نام شهرداری تهران، پیش روی جهانگیری گشوده شده، اما ریسک این بازی جدید نیز بالاست؛ معلوم نیست تعامل شورا با شهردار جدید تا کی ادامه داشته باشد

خروج جهانگیری از دولت، تجویز دسته‌ای دیگر از اصلاح‌طلبان به معاون اوّل رئیس جمهور است. آنان خوب می‌دانند که جهانگیری با بقاء بر معاونت اوّل، سخت بتواند در ۱۴۰۰، ردای منتقد وضع موجود را بر تن ‌کند؛ لذا چاره را در خروج او از دولت می‌دانند.از طرفی، خروج جهانگیری از دولت، معلوم نیست چه تصویری از او در اذهان عمومی ایجاد کند. بنابراین در شرایط فعلی، نه خروج از دولت برای جهانگیری کارساز است نه ماندن.

هرچند این روزها با استعفای نجفی از شهرداری تهران، راه سومی به نام شهرداری تهران، پیش روی جهانگیری گشوده شده، اما ریسک این بازی جدید نیز بالاست؛ معلوم نیست تعامل شورا با شهردار جدید تا کی ادامه داشته باشد و حواشی و اتفاقات پیچیده مدیریت شهری، جهانگیری را در آستانه ۱۴۰۰، در چه موقعیتی قرار دهد.

جهانگیری چه خواهد کرد و سرنوشت او چه خواهد بود؟ آنچه خود تا کنون برگزیده، ادامه دادن حرکت در ریل دولت تدبیر و امید، البته با دست‌فرمانی متفاوت از حسن روحانی است. اما آیا این تفاوت، توشه خوبی برای حضور او در انتخابات ۱۴۰۰ خواهد بود و می‌تواند برچسب نماد وضع موجود را از او بردارد؟ بعید است پاسخ مثبت باشد.