گروه تحلیلی خبری پارس_ همزمان با برگزاری جلسه دادگاه تجدیدنظر حمید بقایی، رئیس جمهور سابق با حضور در محل دادگاه و در جمع برخی افراد به ایراد سخنرانی پرداخت. 

 ای کاش آن روزها که دستگاه قضا درخواست رسیدگی به اتهامات همکاران دولت را مطرح می نمود، مسئولان دولتی مانع از رسیدگی به اتهامات همکاران خود در دولت نمی شدند. شاید اینگونه فریادهای این روزها باور پذیرتر می بود.

ایشان در این سخنان به مسئله بی عدالتی در ساختار قوه ی قضائیه و عدم پاسخگویی نسبت به آنچه وی آن را ظلم می نامید اعتراض کرد. در پایان هم اشاره کرد که بر اساس آنچه ایشان قانون وحق انسانی می خوانند می بایست جلسه دادگاه حمید بقایی به صورت علنی برگزار می شد؛ اما در هنگام حضور ایشان در دادگاه، این عمل خلاف قانون عنوان شده است. 

سوال اینجاست که چرا رئیس جمهور سابق ایران امروز و در مقابل دادگاه یکی از نزدیک ترین یاران خود به یاد عدالت افتاده است؟ 

امروز اما محمود احمدی نژاد، روی پله های دادگاهی ایستاده است که به پرونده ی حمید بقایی یکی از دوستان و نزدیکان وی رسیدگی می کند و در همین حال فریاد عدالت طلبی سر داده است. او حتی مقامات ارشد نظام را به عدم پاسخگویی در برابر آنچه وی ظلم آشکار می نامد، متهم کرده است.

سوال اینجاست که چرا رئیس جمهور سابق ایران امروز و در مقابل دادگاه یکی از نزدیک ترین یاران خود به یاد عدالت افتاده است؟

ای کاش محمود احمدی نژاد این سخنان را روی پله های دادگاه حمید بقایی نمی گفت. ای کاش در دوران تصدی ریاست جمهوری دم از مردانی می زد که در برابر زنان و فرزندان خود شرمگین شده اند. آن روزها که در ماه های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری در سفرهای استانی، دست یار دیرینه اش را بالا می برد و با چشمانی اشک بار او را می ستود، مردم هر روز برای خریدن اجناس با قیمت های جدید مواجه می شدند. ای کاش وقتی که بدون اثبات اتهام، نام برخی افراد را به زبان می آورد به یاد آرمان عدالت طلبی انقلاب می افتاد. ای کاش آن روز که در مجلس شورای اسلامی فرد غائب در جلسه را به دریافت رشوه متهم می کرد، کسی فکری برای انصاف و عدالت می کرد.

 ای کاش آن روزها که دستگاه قضا درخواست رسیدگی به اتهامات همکاران دولت را مطرح می نمود، مسئولان دولتی مانع از رسیدگی به اتهامات همکاران خود در دولت نمی شدند. شاید اینگونه فریادهای این روزها باور پذیرتر می بود.

ایستادن روی پله های دادگاه یک دوست قدیمی و فریاد زدن برای تبرئه ی او نمی تواند موضع مناسبی برای عدالت طلبی باشد. چه آنکه بسیاری از افراد وقتی در برابر دادگاه قرار می گیرند خود را بی گناه می پندارند. آیا اگر نوبت به رسیدگی اتهامات دوستان دولت نهم و دهم نمی رسید باز هم کسی در میان جمعیت می ایستاد و همه را به جز خود به بی عدالتی متهم می کرد؟

 آدم هایی که در هیچ چیز با یکدیگر همخوانی نداشتند در این نکته به اشتراک نظر رسیدند. هر صاحب قدرتی که فرزند، برادر یا دوست قدیمی اش به دادگاه فراخوانده می شود، سر بر می آورد و دم از عدالت می زند. آیا عدالت هم متاعی است که باید برای مردم  با آن به گونه ای رفتار کرد و برای مسئولین به گونه ای دیگر؟ آیا عبور از خط ویژه عادتی شده است که باید آن را در خیابان عدالت نیز دنبال کرد؟