پایگاه تحلیلی خبری «پارس» - تاریخ معاصر ایران، پر است از حقایقی که به روشنی می تواند به غربال حق از ناحق مدد برساند. مثلاً اینکه بدانیم علی مطهری که امروز به عنوان چهره ای اصلاح طلب شناخته می شود، روزگاری در سالهای 80 و 92، نامه هایی جداگانه به خاتمی و هاشمی نوشته تا ثابت کند حضور آنها در انتخابات ریاست جمهوری، به صلاح انقلاب، کشور و خودشان نیست، برای شناخت مطهری امروز حتماً لازم است. لازم تر اینکه بدانیم وی سال 84 نیز طی نامه ای به محمود احمدی نژاد نوشته است:« بدون شک انتخاب جنابعالی به عنوان رئیس جمهور در سال گذشته از الطاف خفیه الهی بود و مردم با انتخاب خود انقلاب اسلامی را به مسیر اصلی آن بازگرداندند!» وی سپس در آستانه انتخابات مجلس هشتم با حمایت احمدی نژاد در لیست اصولگرایان قرار می گیرد و می تواند به مجلس راه یابد.

مطهری در آن مقطع، دلیل اصلی حضور خود در انتخابات مجلس را چنین بیان می کند:« با توجه به اینکه گروه‌های اصلاح طلب با تمام توان وارد عرصه انتخابات شدند، من احساس خطر کرده و براساس وظیفه ثبت‌نام کردم!» حالا اما مطهری حرف های دیگری دارد و بیشتر اصلاح طلب شناخته می شود. وزش جهت باد البته  باز هم می تواند مواضع برخی سیاسیون را تغییر دهد. لذا اینجا حتماً ایستگاه پایانی مطهری نیست! وی در حالی این روزها می گوید:« حجاب اجباری نداریم؛ این‌که چهار نفر روسری خود را هوا می‌کنند، اتفاق مهمی نیست؛ مشکل امروز کشور حجاب نیست و بانوان کم و بیش حجاب را رعایت می‌کنند و ما هم قائل به سخت گیری نیستیم»، که سال 91 معتقد بود:« تا این دولت احمدی نژاد هست، نمی‌توان درباره حجاب کار اساسی انجام داد. من معتقدم باید یک سازمان امر به معروف و نهی منکر وظیفه برخورد با خاطیان را بر عهده بگیرد!»

مطهری البته حتماً تنها نیست. به صورتی که می توان تفاوت نوع برخورد اصلاح طلبان با اغتشاشات سال 88 و 96 را در قیاس با تغییرات سینوسی مطهری، قیاس گلوله توپ و فشنگ دانست. مطهری در این مقال، چه از حیث میزان چرخش و چه از حیث سرعت چرخش، حتماً به گرد پای اصلاح طلبان هم نمی رسد! به طور خاص، مجمع روحانیون مبارز به عنوان مهم ترین گروه سیاسی حامی فتنه 88، حالا به فاصله چند روز از شروع فتنه 96، با انتشار بیانیه ای کوبنده، عاملان اصلی اغتشاش را ایادی استکبار، مزدوران منافق و آشوب طلب نامیده است. از آن سو، چهره های اصلاح طلب فعال در فتنه 78 و 88 نیز، معترضین را کرکس، فرصت طلب و آشوبگر خطاب کرده اند.

در این میان، سوال این است که جامعه، بالاخره باید کدام چهره اصلاح طلبان را پذیرا باشد؟ چهره ای که 8 ماه در سال 88، کشور را تا لبه پرتگاه جنگ داخلی می برد ولی احساس دخالت مزدوران منافق به او دست نمی دهد، یا چهره ای که حالا به فاصله چند روز، مزدوران منافق را می شناسد؟! پاسخ چندان سخت نیست! همه چیز به باد برمی گردد. کنار هم قرار دادن عملکرد اصلاح طلبان در دو مقطع مذکور نشان می دهد، اساس تصمیم گیری در نظر آنها، نه منافع ملی، که منافعِ بادی است. از قدیم البته گفته اند: بادآورده را باد خواهد برد! برای اثبات این مهم البته ظاهراً باید تا انتخابات آینده مجلس، تامل کرد!