شهرآشوب و آدرسهای غلط
اکبر محمدی - دانشجوی جامعهشناسی دانشگاه تهران، اساس هرگونه اظهارنظر و بحثی در باب وقایع اخیر باید مبتنی بر درکی از «جنبشهای کور» استوار باشد. رانههای اقتصادی، چون گرانی و فاصله طبقاتی شدید این حرکات را ایجاد میکنند که بهاصطلاح جنبش نانوآب نامیده میشوند. این قبیل حرکات در بدو امر و در سطح ابتدایی صرفاً اعتراضی به وضع معیشت و اقتصادی هستند اما این اعتراض در ادامه نیاز به یک گفتار زبانی برای بیان مطالبات خود دارد، هر چه این گفتار، بیانی نزدیکتر به مسئله اصلی داشته باشد عمر حرکت، شکل یابی و تشخص بیشتری خواهد گرفت؛ اما اگر شعارها و حرکات بینسبت یا در جهت موجسواری از بدنه اجتماعی باشد لاجرم محکومبه ریزش و فروپاشی جنبش است. نکته اساسی در باب اعتراضات اخیر بیزبانی اعتراضات بود، علت این امر کاملاً واضح است؛ بیربطی گفتمانهای سیاسی قدرتمند با مسائل مردم.
صرفاً در چنین شرایطی گفتمانهای حاشیهای امکان نمایندگی جریانهای اجتماعی را دارند. ورود و زبان یافتن مجاهدین، سلطنتطلبها و چپها که خاصیتی نخبگانی دارند و عاری از بدنه اجتماعی قوی هستند را صرفاً در این بستر میتوان معنادار کرد. گفتمانهای حاشیهای با ورود به جریان سعی در سروشکل دادن به اعتراضات کور، پوچ و بدون گفتمان دادند اما به دلیل خاصیت نخبگانی این رویکردها و عدم تناسب شعارها و حرکات با مسئله اصلی یعنی گرانی، بیکاری، وضعیت معیشت و فسادهای مالی؛ تکثر در حادثه شددت یافت و بخشی از بدنه اجتماعی معترض خیابانی دچار ریزش شد.
باید توجه داشت که هر فرد بنا به اقتضاء مسئلهاش عمل میکند. از نیروی اجتماعی که مسئلهاش گرانی است نمیتوان توقع شعار «رضاشاه، روحت شاد» داشت. نیروهای ناهمگون، طرح شعارهای غلط و رادیکالیزه کردن فضا علت اصلی شکست گفتمانهای حاشیهای در رهبری مردم بود و البته این امر به علت پیشینی بازمیگردد و آن عدم فهم درست نسبت به نیروهای اجتماعی حاضر و وزن هرکدام از آنها بود. جامعه ایران ظرفیت انقلاب پذیری و حرکت ضد ساختاری علیه جمهوری اسلامی و اسلام را ندارد. اقدامات رادیکالی همچون آتش زدن مهد قرآن، حوزه علمیه، دادگستری و پرچم و همینطور سردادن شعارهای براندازانِ و ساختارشکنانِ بخش عظیمی از معترضین را از خیابان دور کرد.
ترقهبازی گفتمانهای حاشیهای با اعتراضات مردمی امنیتی شدن فضا را لاجرم میکرد که درنهایت با سرکوب هر دو سر طیف یعنی معترضین و آشوب گران مسئله به نحوی ملغی شد. نکته اساسی دراینبین فهم این مسئله است که شورش اخیر توطئه سلطنتطلبها یا مارکسیستها نبوده بلکه این گفتارها صرفاً زبانی ناکارآمد برای جنبشی کور بودهاند. متأسفانه آنچه از صداوسیما و تریبونهای رسمی مخابره میشود. آشکاری دست نامرئی CIA یا BBC است. میتوان برای هرکدام از این موارد وزنی قائل شد اما ظهور و بروز یک نیروی اجتماعی نمیتواند توطئه دشمن باشد. دست نامرئی را باید در اتاق بازرگانی، سازمان برنامه بودجه و سازمان خصوصیسازی جستجو کرد.
مراد از «دست نامرئی» اصطلاحی اقتصادی برای بیان وضعیت و مکانیسم بازار و نظام اقتصادی سرمایهداری است؛ که ادعا میشود دارای قواعد «خودتنظیم گر» است که منفعت شخصی هرکسی لزوماً به منفعت جمعی بدل خواهد شد و اگر افراد ثروتمند شوند لزوماً کل جامعه ثروتمند خواهد شد. لذا بهترین سیاست در مورد دولت مدرن که تازه در حال شکلگیری بود عدم دخالت در بازار و رها کردن کنشگران به حال خود برای تنظیم خود به خودی بازار است؛ اما آنچه این رهاسازی و عدم سیاستهای حمایتی در برداشت چیزی جز نابرابری، فشار اقتصادی، بیکاری، بیبنیادی نظم اجتماعی و فروپاشی اجتماعی نبوده است. مشخصاً عدم دفاع از جامعه در برابر بازار، شورشهای اجتماعی و اعتراضات مردمی را در پی دارد. دولتهای لیبرال در قبال این اعتراضات فقط یکراه دارند؛ استفاده از نیروی پلیسی برای سرکوب اعتراضات.
احکام اقتصادی که سازمانهای مذکور به دنبال آن هستند عبارتاند از: معافیتهای مالیاتی برای ثروتمندان و بزرگ سرمایهداران؛ خصوصیسازی سرمایهها، اموال و خدمات بخش عمومی (پولی شدن آموزش عمومی و آموزش عالی، بهداشت و درمان)؛ تضعیف اتّحادیّه های کارگری و به حدِّ اقل رسانیدن مزد و مزایای کارگران؛ حذف یا تضعیف استاندارهای ایمنی در کارگاهها؛ برداشتنِ مقررات و قوانین ناظر بر فعّالیّت بازار؛ رفع کنترل یا نظارت بر قیمتها؛ گشودن دروازههای بازار داخلی به روی کالاها و سرمایه خارجی؛ و همانندِ اینها. مجموع این سیاستگذاریها به برونسپاری وظایف دولت و عدمحمایت از جامعه منجر میشود. بهتناسب این برونسپاریها شورشها و اعتراضات طبقات فرودست نیز شکل میگیرد. متأسفانه برخی سخنگویان این واقعیت را انکار کرده یا نادیده میگیرد که شورشهای اجتماعی محصول روندها و پروژههای سیاسی-اقتصادی دولت هستند.
در چنین وضعی ارجاع به سازمانهای جاسوسی و فروکاست مسئله به چند کانال تلگرامی و یا دسیسه خارج نشینان جز بلاهت معنایی دیگر پیدا نمیکند. نقش دست خارجی را نه در سازمانهای جاسوسی بلکه در نسخههای بانک جهانی، سازمان بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی باید جستجو کرد که اگر این نسخههای بهاصطلاح «توسعه» چنین بستری را آماده نمیکردند امکان فعالیت آشوبگرانه و یا امنیتی خارج نشینان نیز مهیا نمیشد. آدرس غلط دادنهای دولت و صداوسیما به وضع بحران خاتمه نمیدهد بلکه آتش بحران را روشن نگاه میدارد تا در فرصتی دیگر شعلهور شود.
ارسال نظر