سیدحسین یگانه - منافع و امنیت ملی در کشور ما، مفهومی است که تعریف درستی از آن نشده است و عموم مسئولان بدون داشتن تخصص و صرف داشتن سابقه خود را صاحب صلاحیت در مورد اظهار نظر در این دو مساله مهم و حیاتی می کنند ؛آسیب هایی که کشور از ناحیه این اظهار نظر های مخالف منافع ملی و ضد امنیت ملی، دیده، به حدی است که قابل احصاء نیست.

در شبانه روز گذشته دو نشریه،یکی از جناح اصولگرا و دیگری در مصاحبه با یک چهره پیشین امنیتی اصلاح طلب،که اتفاقا هر دو در نوشته ها،ادعاها یا سوابق سردمدارانشان،به کرات نشانه های امنیتی بودن یا ارتباط با چهره های سابق امنیتی،مشاهده می شود،پا را بر منافع ملی ایرانیان گذاشته اند و خود را در نقش مهره های مخالفان این کشور نشان داده اند!

در مورد اول یکی از روزنامه هایی که گفته می شود تحت حمایت یکی از معاونان اسبق وزارت اطلاعات اداره می شود و پس از خروج وی از دولت به شدت،رنگ و بویی ضد روحانی گرفته است، در مصاحبه با یک مقام پیشین امنیتی اصلاح طلب، از ربایش رئیس دانشگاه آمریکایی بیروت، توسط ایران برای معاوضه با احمد متوسلیان و ماجراهای بعد از آن،پرده برداشته است؛آن هم در شرایطی که هم اکنون یکی از لفاظی های آمریکایی ها علیه ایران، ادعای اقداماتی است که معتقدند ایران در لبنان علیه آنان انجام داده است. طبیعی به نظر نمی رسد فردی با سابقه اطلاعاتی در چنین شرایطی،نادانسته چنین سخنی را بر زبان رانده باشد؛ طبیعتا اگر دستگاه هایی که وظیفه مقابله با اقدامات ضد امنیت ملی را داشته باشند، حتما می دانند که در این رابطه چه کاری لازم است انجام دهند.

روزنامه های امنیتی با مطالبی علیه امنیت ملی ایران!

مورد دوم روزنامه ای است که پس از انتشار خبر حمله موشکی نیروهای مردمی یمن به سوی ریاض، تیتر زده و مقصد حمله بعدی انصارالله و نه نیروهای مقاومت مردمی را دبی اعلام کرده است؛گویا مسئولان گروه انصارالله در دفتر این روزنامه نشسته اند و به دستور مسئولان این روزنامه موشک هایشان را به سمت عربستان شلیک می کنند. انتشار چنین مطلبی در چنان روزنامه ای که جز خود دیگران را عامل دشمن می پندارد،آنقدر ضد امنیت ملی بودنش،مشخص است که گویی عمدی در انتشار آن وجود داشته است.

در دو اتفاقی که ذکر شد و شائبه های اقدام علیه منافع ملی و امنیت کشور، در آن هویداست،رد و پای غلبه عناصر احساسی و هیجانی دیده می شود؛در مورد اول، افشای اطلاعات حساس کشور،به قصد کینه کشی و انتقام جویی های شخصی است،به گونه ای که فرد مورد نظر قدرت تسلط بر خود را تحت هیجان انتقام جویی از دست می دهد و می پذیرد که بگوید آنچه را که خلاف منافع ملی است، شاید با گفتن آن آرام بگیرد.

مورد دوم نیز،تحت تاثیر همین احساسات و خود را از همه «بیش انقلابی» نمایش دادن است؛که تریبون عمومی حاکمیتی را به محلی برای سر ریز احساسات والبته اقدام،علیه امنیت ملی ایران تبدیل کرده است.

این روزها که تحولات بین المللی و منطقه ای با تاکید بر مقابله با تاثیر گذاری ایران،سرعت بیشتری به خود گرفته است،غضنفرهای خودی یا خرس خاله ها، یا می توانند بر احساسات و هیجانات خود به صورت مقطعی غلبه کنند و بر مدار عقل و مصلحت کشور سخن بگویند، که در این صورت مشکلی نیست؛ یا نمی توانند و هچنان احساسات و هیجانات شخصی و فرقه ای بر آنان غلبه دارد که لازم است سکوت کنند برای مدتی!