اول: اشتباه نخست آنها این است که بجای رونق تولید و تاکید بر تولید، گره خوردن در اقتصاد جهانی را تبلیغ می‌کنند و آنرا حربه‌ای برای نیاز خارجی‌ها به به ما در نظر می‌گیرند. کمااینکه این موضوع در تجربه ما شکستی تلخ بحساب می‌آید. برای مثال در دهه‌ی80 با وجود سرمایه‌گذاری‌های عظیم خارجی در صنایع نفت و گاز ایران، منافع سیاسی آنها را مجاب کرد که از سود اقتصادی خود در ایران بگذرند و این سود را به کشورهای دیگر منتقل کنند. کشورهای زیادی بدنبال فرصت برای تصاحب سهم جهانی ایران در صنایع نفت و گاز بودند همانطور که در هنگام تحریم‌ها اینگونه شد. این امر گواهی بر ترجیح نگاه امنیتی-سیاسی غربی‌ها در قبال ایران است. و خیالبافی دولت و همراهانش بر ادغام در تجارت جهانی برای فشار آوردن به خارجی‌ها را می‌رساند. در تجارت منافع متقابل و ایجاد پیمان‌نامه‌های تجاری زمانی کارساز خواهد بود که ابتدا تولید کشورها به قدری قدرتمند باشد که نیاز دو طرفه به معنی واقعی وجود داشته باشد. بدون شک ادغام در تجارت جهانی اگر بخواهد وسیله‌ای برای امنیت اقتصادی قرار بگیرد داشتن دست بالا در آن کارساز خواهد بود.

دوم: اساس اقتصاد مقاومتی بر توانمندی داخلی گذاشته شده است و یقینا برون نگر بودن از پنچره درون‌زایی می‌گذرد. نگاهی که در دولت روحانی بطور مشخص کنار گذاشته شذه است. آنها تولید داخلی را فدای تعامل تجاری با خارج از کشور کرده‌اند. ساده‌ لوحانه است اگر فکر کنیم تعامل با جهان با دست‌های خالی امکان پذیر است. انجام پروژهای داخلی را منوط به ورود سرمایه گذار خارجی کرده‌اند و تلاشی برای تحقق تولید و تولید ثروت در داخل کشور نمی‌کنند. بطور مشخص پس از برجام نیز آن گونه که باید ورود سرمایه به ایران صورت نگرفت و دلیل اصلی آن غفلت از مشکلات داخلی اقتصادی و اداری کشور بود که بدون در نظر گرفتن آنها در انتظار ورود سرمایه‌گذار خارجی نمی‌توان بود.

سوم: اگر ایران تجارتی آزاد با دنیا داشته باشد. در بهترین حالت  در شرایط موجود چقدر قدرت رقابت خواهیم داشت؟ وقتی محصولی برای صادرات نداشته باشیم نتیجه‌ی ادغام در اقتصاد جهانی، چیزی جز واردات نخواهد بود. نکته‌ی مورد نظر انتخاب اولویت کشور است. وقتی اولویت را صرفا تجارت خارجی بدانیم بدون اینکه تولید را مد نظر قرار دهیم نتیجه آن نه ادغام در اقتصاد جهانی خواهد بود و نه صادرات بیشتر، بلکه نتیجه آن وابستگی شکننده در برابر رقیب بیرونی خواهد بود. و افزایش واردات حتی در محصولاتی که در داخل تولید می‌شوند. بی انصافی است که بگوییم اگر قدرت رقابت نداریم محکوم به ورشکستی هستیم، واقعا چه دولتی را در تاریخ اقتصاد جهان سراغ داریم که در واقعیت از تولید کننده داخلی به نفع خارحی بگذرد؟