پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد عبدالهی- 1- تغییر و تحولات اخیر مهره های کلیدی در وزارت خارجه و برکناری معدود مهره های انقلابی باقیمانده در سطوح بالایی این وزارتخانه، بدون شک آغازی بر تغییر سیاست های کلان دولت در حوزه خارجی است. برنامه ای برای تغییر سیاست های منطقه ای ایران که طی این 3 سال اگرچه نسبتا منفعل تداوم داشته اما اغلب موید عملکرد جریان مقاومت در منطقه بوده است.

با به سرانجام رسیدن برجام 1، دیون دولت روحانی به غرب و دولت امریکا در حوزه هسته ای و فراهسته ای ادا شده است. هسته ای تعطیل شده. تحریم ها به اعتراف خود وزیر خارجه روی کاغذ لغو شده و هیچ اثری از گشایش اقتصادی برای ایران در سطح عملی مشاهده نمی شود. قبح مذاکره و رابطه با امریکا به عنوان سرسخت ترین دشمن ایران شکسته شده. برای غربی ها تحریم ایران به هر بهانه ای، حتی کشته شدن امریکایی ها 30 سال پیش در فلان کشور، عادی شده! و این یعنی آنها به خوبی ٍسوراخ دعا را برای هر چه عقب تر رفتن ایران، پیدا کرده اند و تا بتوانند از همین سوراخ، بر ایران فشار وارد خواهند آورد. آنها همچنین در ایران، دوستان خوبی هم پیدا کرده اند که برای بر قدرت ماندن، روی رسانه ها و جنگ روانی غربی ها حساب باز کرده اند و بدان احتیاج دارند. درست همچون قاجارها که در قراردادهای استعماری خود، بندی برای تضمین حکومت در ایل و قبیله و تبارشان می گنجاندند.

2- اینک پس از 3 سال، دیگر نوبت به منطقه رسیده است. درست زمانی که منطقه، برای جلوگیری از خونریزی و کشتار در یمن، در بحرین، در عراق و در سوریه، شدیدا به رایزنی ها و سیاست های کارامد دیپلماتیک نیاز داشت، وزیر خارجه در ژنو و لوزان و نیویورک در کریدورها به دنبال غربی ها می گشت تا هسته ای را تعطیل کند. و تیم منطقه ای وزارت تنها می توانست این بی اعتنایی کلان را به نفع سپاه قدس در منطقه، و عدم اخلال در کار آن، صورت دهد.

اکنون اما پس از آن که نظامیان در حال به ثمر رساندن و چشیدن نتیجه چندین سال مقاومت مسلحانه و فتح روستا به روستا و شهرک به شهرک سوریه و عراقند، وزیر خارجه علیرغم هشدارهای مکرر رهبر انقلاب در نهی مذاکره به جز هسته ای با امریکایی ها، در اسلو با وزیرخارجه امریکا دیدار می کند تا این بار، سوریه محور مذاکرات باشد.

3- اولین تغییرات در درون خود وزارت خارجه آغاز می شود. تغییر سیاست ها و مواضع و عملکردها گام بعدی وزیر محترم خواهد بود. 

مطمئنا بعد از تعطیلی مقاومت هسته ای، این بار تعطیلی مقاومت منطقه ای، یا به تعبیری آغاز "برجام منطقه ای " خواسته غربی هاست. کسانی که دشمن درجه 1 خود را سپاه قدس، حزب الله لبنان، و همه بازوهای ایران در منطقه می دانند، چه وجه اشتراکی با وزارت خارجه ایران خواهند داشت که معامله کنند؟!

4- سپاه قدس و بازوهای مقاومت: از چند ماه پیش و خصوصا در هفته های اخیر، جنگ شدید اقتصادی علیه حزب الله آغاز شده و اکنون حتی لبنان، کشوری که حزب الله آن را از چنگ اسرائیل آزاد کرده، حسابهای این جنبش مقاومت را بلوکه کرده! و این یعنی لبنان دست از مقاومت کشیده و حزب الله، حتی در داخل کشور خود مظلوم مانده. درست مثل این همه سال مقاومتش در برابر اسرائیل. 

سپاه قدس و شخص سردار سلیمانی، از همان روزهای اول مقاومت، آماج جنگ روانی بوده و اکنون در ادامه همین تلاشهای رسانه ای، نشریه امریکایی اتلانتیکو، راه بقا و تضمین حکومت قبیله بنفش را تضعیف سردار سلیمانی بر می شمرد. اگرچه محبوبیت فوق العاده سپاه قدس، مدافعان حرم و سردار سلیمانی، در ذهن ایرانیان و مردم منطقه، می تواند تا حد زیادی جنگ روانی و تخریب شخصیتی را خنثی کند، اما حذف فیزیکی سردار و همراهان درجه اولش، راهکار خوبی برای برداشتن این مانع بزرگ برجام 2 خواهد بود. همچنان که اسرائیل هم نام سردار در لیست سیاه ترور خود در سوریه، قرار داده تا این موفقیت بی نظیر را به نام خود و به کام برجام 2 رقم بزند.

دست کشیدن از مقاومت، پله به پله، نهایت آرزوی امریکایی ها و مطالبات آنها از دوستان ایرانی شان است. هر حرکتی در تضعیف مقاومت در منطقه، دیکته امریکایی هاست. گوش بزنگ باشیم

5- اما هشدار بی سابقه حاج قاسم سلیمانی خطاب به آل خلیفه، علاوه بر وهابی های منطقه و اربابانشان، مخاطب داخلی هم دارد. بیانیه ای سراسر غیرتمندانه نسبت به حریم علمای شیعه، که به طور ضمنی بیان می کند جریان تکفیری وهابی در عراق و سوریه، نفس های آخر را می کشد و مقصد بعدی مقاومت، بحرین خواهد بود. و نشان می دهد که مقاومت علیرغم کارشکنی های همه جانبه ادامه دارد و تعطیل نخواهد شد.

پیام دیگر این بیانیه این است که مسیر دیپلماسی جریان غربگرا نمی تواند خود را جایگزین عملگرایی انقلابی کند و موضع اصلی نظام اسلامی، موضع انقلابی خواهد بود و نه دیپلماسی غربگرا.

آل خلیفه در شوک هشدار سردار ایرانی

دکتر محمدسعید احدیان- بیانیه بی سابقه سردار ایرانی قاسم سلیمانی به رژیم آل خلیفه ابتدا خیلی غیرمنتظره به نظر آمد اما صدور بیانیه وزارت خارجه در انتقاد از رژیم آل خلیفه، نشان داد این تصمیم در سطحی ملی برای جلوگیری از اجرایی شدن نقشه ای خطرناک علیه مردم بحرین صورت گرفته است.

موضوع چندان پیچیده نیست، بعد از جریان بیداری اسلامی مردمی که برای حداقل های حقوق مدنی خود (به عنوان مثال حق رای مساوی) به صورتی مسالمت آمیز با سرکوبی سخت و خشن توسط ارتشی از کشور سعودی آمده، روبه رو شدند با اینکه در اکثریت مطلق قرار داشتند اما بازهم حرکت خود را همچنان با شیوه هایی مسالمت آمیز ادامه دادند. این رفتار نجیبانه مردم در برابر رفتار وحشیانه حاکمان دست نشانده آل سعود،  بعد از گذشت چندسال باید به طور طبیعی صدای برخی سازمان های بین المللی یا حقوق بشری را بلند می کرد اما سکوت سهمگین این نهادهای بین المللی کار را بر مردم بحرین، روز به روز سخت و سخت تر کرد.

اما به نظر می رسد اتفاقی دیگر باعث شد شرایط جدیدی برای مردم مظلوم بحرین در حال رقم خوردن باشد.  رسوایی  چندی پیش  سازمان ملل که دبیرکل آن رسما از خارج کردن اسم کشور سعودی  از لیست جنایت علیه کودکان و زنان به خاطر پول خبر داد، را می توان نقطه آغاز شرایط جدید دانست. حقیر شدن سازمان ملل در برابر یک مشت دلار،  این پیام را به رژیم کودک کش آل سعود   داد که به راحتی می توانند با پشتیبانی  آمریکا و سازمان ملل، دیگر کشورها و رسانه های دنیا، حرکت جدیدی را علیه مردم مظلوم بحرین آغاز کنند. مردمی که حتی جمهوری اسلامی ایران نیز، نتوانسته بود به دلیل مصالحی کلان تر، از آنها حمایت کند.

در این وضعیت رژیم آل خلیفه دست به تصمیم خطرناکی زد و با لغو تابعیت شیخ عیسی قاسم به عنوان یکی از برجسته ترین عالمان شیعی کشور بحرین برای تجاوز به حریم این عالم مردمی مقدمه چینی کرد تا بتواند در گام های بعد به حذف  این شخصیت پرنفوذ ومحبوب از معادلات بحرین  دست بزند. مخالفانی که تا امروز علی رغم همه فشارها با حرکات مسالمت آمیز خود هیچ گاه بهانه ای برای برخوردهای خشن نداده بودند. در این شرایط بیانیه سردار سلیمانی  با فاصله چند ساعت از انتشار خبر لغو تابعیت شیخ عیسی قاسم  این پیام را نه فقط به آل خلیفه و آل سعود بلکه به حامیان بین المللی شان داد که اینگونه نیست که اگر هر ظلمی و در هر حدی صورت گیرد سیاست مردم بحرین، رفتار مسالمت آمیز باشد.

کشوری که اکثریت مطلق  آن مخالف رژیم حاکم هستند، اگر وارد مرحله حرکات مسلحانه شود، هیچ ارتشی حتی ارتش متعلق به کشوری دیگر، نمی تواند با آن ها مقابله کند. مردم بحرین دیگر بیشتر از این چیزی برای از دست دادن ندارند، هر قدر نجیبانه رفتار کرده اند، اتفاقی در مجامع بین المللی یا رسانه های به اصطلاح آزاد و مستقل دنیا، به نفعشان صورت نگرفته است لذا اگر این رژیم به خط قرمز مردم بحرین وارد شود، استراتژی آن ها تغییر خواهد کرد و بیانیه سردار سلیمانی نیز نشان داد ظرفیت های لجستیکی  این کاردر بحرین وجود دارد .البته تجربه نشان داده است سعودی های ترسو فقط زبان تهدید را می فهمند لذا به نظر نمی رسد جرات کنند، از خط قرمز سردار ایرانی یعنی تجاوز به حریم رهبر شیعیان بحرین عبور کنند.در هرصورت آل سعود و آل خلیفه در شوک هشدار سردار به سر می برند، چه تصمیم به ادامه برخورد با شیخ عیسی قاسم بگیرند و چه از تصمیم خطرناک خود عقب نشینی کنند، دیگر بحرین همانند یمن برایشان امن نخواهد بود.