کانادا هم شروع به مصادره اموال ایران کرد آنهم در حالیکه بگفته وزیر خارجه این کشور مذاکرات اتاوا و تهران برای از سرگیری روابط و گشایش مجدد سفارتخانه ها بتازگی آغاز گردیده است.

اگر به مسولان سیاست خارجی ایران یا کانادا بگویید که صدور این حکم بمعنای دهن کجی به این مذاکرات بوده و عدم صداقت طرف خارجی را نمایان می سازد حتما خواهند گفت که قوای مجریه و قضاییه در این کشور درست مثل آمریکا و یا ایران از یکدیگر مستقل می باشند. اما سوال اینجاست که اصولا تا همین چند سال پیش همانند روابط حاکم بر دیگر کشورها در دنیای معاصر مقامات و اموال دولت ایران در کانادا از مصونیت دیپلماتیک برخوردار بوده و این دولت قبلی کانادا بود که این مصونیت دیپلماتیک را به بهانه حمایت از تروریسم از ایران و سوریه سلب کرد.

بعبارت دیگر دولت کانادا راه را برای قوه قضاییه این کشور هموار میکند تا اموال ایران را به بهانه های واهی سرقت کنند و این همان کاری است که قوه مقننه آمریکا برای قوه قضاییه این کشور انجام داد - یعنی استفاده از همه امکانات و حتی وضع قوانین جدید متعارض به حقوق بین الملل برای ضربه به جمهوری اسلامی. حال چند نکته نگران کننده در این خصوص وجود دارد. که باید به آن اندیشید. نخست آنکه چرا ما باید با چنین دولتی برای تجدید روابط به مذاکره بنشینیم؟

چرا جمهوری اسلامی باید بدنبال خرید هواپیما از شرکت کانادایی بمباردیر که یک سازنده رده چندم هواپیما در دنیاست باشد؟ آیا با وجود چنین شرایطی معنای خرید هواپیما و شروع مذارکرات با این کشور بمعنای آن نیست که هر چه میخواهید بر سر ما بیاورید و هر چه که باج میخواهید به شما میدهیم تا با ما رابطه برقرار کنید؟

اصولا چگونه وقتی یکسری از جوانان ایرانی به سفارت کشور دیگری حمله کرده و نهایتا با خسارت زدن به اموال - که البته هیچکس آنرا تایید نمیکند - ساختمان سفارت را ترک میکنند و ملک کشور دیگر را به تملک خود در نمی آورند این همه بلوا در دنبا به پا میشود که خاک و اموال فلان کشور در ایران محترم شمرده نشده است اما غربی ها با پنبه سر بریده و با نقض تمامی قوانین حاکم بر روابط و حقوق بین الملل بر املاک و داراییهای ایران دست اندازی کرده و آن را بسرقت میبرند هیچ واکنش جدی و فضا سازی مداومی را از سوی تهران مشاهده نمیکنیم؟ سوال بعدی این است که با توجه به احکام صادره مشابه از سوی آمریکاییها که حداقل میزان مصادره اموال و داراییها در آنها به چند میلیارد دلار بالغ میگردد اصولا جرا کاناداییها فقط به 13 میلیون دلار بسنده کرده اند؟ آیا این مبلغ نشان از ترس آنها از واکنش ایران و لغو قراردادهای احتمالی آتی برای فروش انواع کالا و نهایتا جاماندن از بازار پر سود ایران نیست؟ بعبارت دیگر آیا این مبلغ برای سنجش معیار و میزان آستانه تحمل دولت ایران نمیباشد؟ و از همه مهمتر اینکه بعد از صدرو یک چنین احکامی از سوی آمریکا حالا باید شاهد صدور حکمی مشابه توسط یکی از نزدیکترین متحدین واشنگتن باشیم. آیا معنای این اقدام آن نیست که از این به بعد ما شاهد اقدامات مشابه دیگر متحدان آمریکا در سراسر دنیا خواهیم بود و آیا با این سرعت اندک ما در نشان دادن واکنش و آستانه تحمل بیش از حد بالای دولت ایران ما در حال مشاهده شکل گرفتن یک رویه قضایی در ماورای قوانین بین المللی نیستیم؟ یادمان باشد که تحریم های یکجانبه آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی نیز در ماورای قوانین بین المللی قرارداشت و انتقادات شدیدی به دولتمردان وقت ایران برای بی توجهی و کم اهمیت خواندن آنها وارد گردیده است.

اصولا در این حکم و نمونه مشابه آمریکایی آن حمایت ایران از گروههای مقاومت در منطقه بویژه حزب اله و حماس بعنوان بهانه ذکر گردیده است. این یعنی خط مشی آمریکا و متحدان این کشور برای مواجهه با حضور منطقه ای ایران و حمایت از گروههای مقاومت بر اساس تنبه مالی خواهد بود و بنابراین نمیتوان توقع داشت که اینگونه اقدامات بدون مواجهه سرسختانه جمهوری متوقف شود. به دیگر معنا اینگونه اقدامات تنبیهی روی دیگر سکه تحریم های قبلی است تا پس از برجام هسته ای حالا جمهوری اسلامی را به برجامی منطقه ای بکشانند و بقول آمریکاییها حالا دیگر سوال یک میلیون دلاری این است که خط مشی و سیاست دولت جمهوری اسلامی در مواجهه با این اقدامات تنبیهی چه خواهد بود؟ ایستادگی یا برجام دو؟