به گزارش پارس به نقل از خبرگزاری صدا وسیمااکسپرت آنلاین نوشت : دمیتری پسکف سخنگوی رئیس جمهور روسیه اعلام کرد ؛ ولادیمیر پوتین همیشه برای گفت و گو به ویژه با همتای آمریکایی خود آمادگی داشته و دارد. جاش ارنست همتای آمریکایی وی به نوبه خود شرایطی را ترسیم کرده که در صورت رعایت آنها اوباما به پوتین تلفن خواهد زد.

وی افزود : وقتی تیم دولتی و به ویژه رئیس جمهور به این نتیجه برسند که گفت و گو با پوتین پاسخگوی منافع آمریکاست، تماس را برقرار خواهند کرد. 

باید گفت عادی سازی روابط با روسیه با منافع آمریکا تطابق دارد و مناقشه بین دو کشور از حد معمول خیلی فراتر رفته و مشکلات خیلی زیادی در جهان وجود دارد که این دو باید به طور مشترک حل کنند. ولی مشکل این است که امروز عادی سازی روابط خیلی دشوار شده است. مشکلات گرجستان، سوریه و حتی اوکراین به اندازه پیامدهای ناشی از وخامت روابط روسیه و آمریکا اهمیت ندارند. مشکلات اصلی عبارتند از آماده نبودن برای مذاکره، نبود جو اعتماد بین طرفین و از همه بدتر نداشتن راه حل برای آنها. 

به راستی هم در نگاه نخست روسیه و آمریکا مسائل زیادی برای بررسی کردن و به توافق رسیدن دارند. دستور کار بالقوه خیلی گسترده است و از مسائل مشترک جهانی مربوط به حفظ رژیم منع گسترش سلاحهای هسته ای و تغییر سیستم امنیتی در خاورمیانه در پی تغییر وضع ایران و جنوب آسیا در پی رشد چین گرفته تا تنظیم قواعد بازی در شوروی سابق را شامل می شود. ولی طرفین نمی توانند نسبت به اجرا یا حتی بررسی این دستور کار اقدام کنند. ضمن این که آمریکا باعث این وضع است. 

سیاستمداران آمریکایی متوجه هستند که زمان حکومت این کشور به پایان رسیده و هزینه کردن سرمایه مالی، حیثیتی، سیاسی و نظامی جمع آوری شده طی دوران جنگ سرد باعث شده آمریکا در حال حاضر توانایی ایفای نقش به عنوان پلیس جهانی را به تنهایی نداشته باشد. تاکید بر اقدامات یک جانبه با دور زدن حقوق بین المللی و همکاری با کشورهای نامناسب ولی مورد نیاز، باعث شکستهای سیاسی پی درپی این کشور از عراق گرفته تا سوریه شده است. البته آمریکا در اوکراین به چند هدف دست یافته و از جمله بین روسیه و اتحادیه اروپا اختلاف ایجاد کرده و مسکو را به طور نمایشی به خاطر الحاق هماهنگ نشده کریمه مجازات کرده است، ولی برخی کارشناسان سیاسی خودداری از حمایت نظامی رژیمهای حامی آمریکا را یکی دیگر از شکستهای حیثیتی واشنگتن می دانند. همچنین می توان به مشکلات مربوط به اختلافات ایران و عربستان، اقدامات تحریک آمیز کره شمالی، ضرورت ایجاد ثبات در خاک لیبی سابق و غیره اشاره کرد که وظیفه حل کردن همه آنها بر عهده سیاستمداران آمریکایی است. برخی از آنها را می توان با کمک روسیه حل و فصل کرد ولی این مساله علاوه بر تفکر راهبردی که آمریکا بعضا با آن مشکل دارد، به این بستگی دارد که واشنگتن به مسکو به عنوان شریکی برای مذاکره نگاه کند. شریکی برابر و نه طرف بازنده در جنگ سرد که فقط باید شرایط را به آن تحمیل کرد. آمریکاییها باید به حقیقت وجود منافع سیاسی روسیه و عرصه های نفوذ آن اذعان کنند و به آنها احترام یا دست کم احترام خود را به نمایش بگذارند. ولی بر اساس شواهد موجود واشنگتن هنوز آمادگی چنین تحولاتی را در سیاست خارجی خود ندارد. 

درخصوص مسکو باید گفت برخی سیاست گذاران اطمینان دارند که طرفین هیچ مساله ای برای توافق کردن ندارند و اصولا گفت و گوی آنها بی مفهوم است. با شریکی که به آن اعتمادی وجود ندارد نمی توان مذاکره کرد و آمریکا طی بیست و پنج سال اخیر هرکاری می توانسته انجام داده تا روسیه به آن اعتماد نداشته باشد. امروز هرگونه توافقنامه بلند مدت با کاخ سفید با نبود اطمینان همراه است. هیچ تضمینی وجود ندارد که آمریکا مثلا بعد از روی کار آمدن دولت جدید آنها را اجرا کند. برخی کارشناسان معتقدند مناقشه آمیز بودن وضع عادی روابط روسیه و آمریکاست .

باید گفت ؛ آنها تا حدودی درست می گویند ولی این مناقشه آمیز بودن باید قابل کنترل و بر درک متقابل خطوط قرمزی مبتنی باشد که طرفین نمی توانند از آنها عبور کنند. در حال حاضر این خطر وجود دارد که این مناقشه آمیز بودن از کنترل خارج شود و تحت هدایت خودکار قرار گیرد. از این نقطه نظر دیدار پوتین و اوباما ضرورت دارد. البته به توافق رسیدن آنها در مورد پیشرفتهای جدی و به ویژه بهبود مجدد روابط دشوار خواهد بود ولی آنها می توانند خطوط قرمز را ترسیم کنند و در مورد رعایت آنها به توافق برسند. اگر دو طرف به طور دقیق به اجرای توافقهای به دست آمده بپردازند می توانند در روابطشان بذرهای اعتمادی بکارند که پس از مدتی ثمر می دهند و زمینه حل مسائل جدی را توسط آنها فراهم می کنند.