به گزارش پارس نیوز ، تسنیم نوشت : رهبر معظم انقلاب فرمودند: در جنگ دوازده روزه اتحاد ملت ایران، یکپارچگی ملت ایران، دشمن را ناامید کرد و دشمن از همان روزهای اوایل و اواسط جنگ فهمید که به آن مقصود و غرضی که داشته، دست نخواهد یافت.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در گفتگوی تلویزیونی با مردم، به بیاناتی درخصوص اتحاد ملت ایران، غنی سازی و مذاکره با آمریکا پرداختند.

مشروح سخنان ایشان به شرح زیر است:

- شادباش عرض می‌کنم ورود ماه مهر را. ماه مهر ماه درس و مدرسه، دانش و دانشگاه است. ماه مهر ماه آغاز حرکت میلیونها جوان و نوجوان و نونهال به سمت دانایی و توانایی است. این خصوصیت ماه مهر است.

- بنده به مسئولان عزیزمان، مسئولان به خصوص مسئولان آموزش و پرورش و وزارت علوم و بهداشت و درمان توصیه می‌کنم که ارزش و اهمیت استعداد جوان ایرانی را همواره مورد نظر داشته باشند. جوانان ایرانی استعدادشان در دانش و در بسیاری از مسائل دیگر زندگی را نشان دادند.

- من اینجا این آمار را بخوانم: در رقابتهای مختلف دانش‌آموزان جهان در همین اواخر با حوادث جنگ دوازده روزه و این چالشهایی که وجود داشت، چهل مدال رنگارنگ را دانش‌آموزان ما کسب کردند که از این چهل مدال، یازده تا مدال طلا بود. اینها خیلی اهمیت دارد، ارزش دارد. در المپیاد نجوم رتبه‌ی اول را به دست آوردند در دنیا در بین کشورهای شرکت کننده‌ی بین‌المللی. در رتبه‌های در رشته‌های دیگر هم رتبه‌های خوبی را به دست آوردند. در ورزش هم، عرصه‌ی ورزش هم که خب این روزها دارید می‌بینید، قبلاً والیبال، بعد هم حالا کشتی. این جوانهای ما این جوری‌اند. بحمداللّه استعداد اینها استعداد فوق‌العاده‌ای است. از این بایستی استفاده کرد.

- لازم می‌دانم این روزها به مناسبت سالگرد شهادت مجاهد کبیر شهید سید حسن نصراللّه یادی از ایشان بکنم. سید حسن نصراللّه ثروت عظیمی بود برای دنیای اسلام، نه فقط برای تشیع، نه فقط برای لبنان، برای دنیای اسلام ثروتی بود. البته این ثروت از دست نرفته. ثروت باقی است. او رفت، اما این ثروتی که او ایجاد کرده بود، این ثروت باقی است.

- داستان حزب‌اللّه لبنان، داستان دنباله‌داری است. نباید حزب‌اللّه را دست‌کم گرفت و نباید از این ثروت مهم غفلت کرد. این ثروتی است برای لبنان و برای غیرلبنان.

- در مورد اتحاد ملت ایران، اولین حرف من این است که در جنگ دوازده روزه اتحاد ملت ایران، یکپارچگی ملت ایران، دشمن را ناامید کرد. یعنی دشمن از همان روزهای اواسط جنگ، اوایل و اواسط جنگ فهمید که به آن مقصود و غرضی که داشته، دست نخواهد یافت.

- غرض دشمن، زدن فرماندهان نبود. این یک وسیله بود. دشمن با خودش فکر کرده بود که فرماندهان نظامی را بزند، بعضی شخصیتهای مؤثر نظام را بزند، در کشور اغتشاش به وجود بیاید و در تهران به خصوص عوامل آنها دست بزنند به آشوب و اغتشاش و مردم را، افرادی را که می‌توانند، بکشانند به خیابانها، حادثه‌ای درست کنند به وسیله‌ی مردم علیه جمهوری اسلامی. این هدف بود. هدف بنابراین جمهوری اسلامی بود.

- هدف دشمن، مختل‌کردن نظام بود که من در یک صحبت دیگری گفتم که اینها حتی برای بعد از جمهوری اسلامی نشسته بودند، نقشه کشیده بودند و فکر کرده بودند. می‌خواستند فتنه درست کنند، فتنه‌های خیابانی درست کنند، دسته‌جاتی را راه بیاندازند و ریشه‌ی اسلام را در کشور بِکَنند. این هدف دشمن بود.

- خب این هدف در همان قدمهای اول شکست خورد. اما سرداران و اینها که بلافاصله تقریباً جایگزین شدند، کسانی را جایگزین آنها معیّن شدند و وضع و نظام و ترتیب و قاعده‌ی نیروهای مسلح با همان استحکام و با روحیه‌ی بالاتر باقی ماند.

- اما مردم که مؤثرترین عنصر مردم بودند، مردم مطلقاً تحت تأثیر آنچه که دشمن می‌خواست قرار نگرفتند. تظاهراتی به وجود آمد، خیابانها پر شد، اما علیه دشمن، نه علیه نظام اسلامی.

- کار را مردم به جایی رساندند که دشمن، آن کسانی که در بیرون مرزها هستند، به عوامل خودشان گفتند بی‌عرضه‌ها، ما دیگر چه کار می‌توانستیم برای شماها بکنیم که نکردیم؟ زمینه‌ها را فراهم کردیم، بمباران کردیم، عده‌ای را ترور کردیم، کشتیم. چرا کاری نمی‌کنید؟

- این عواملشان در ایران، در تهران که البته عواملی دارند بدون شک، اینها جواب دادند، گفتند ما می‌خواستیم کارهایی بکنیم. مردم به ما اعتنایی نکردند، به ما پشت کردند، مسئولان هم و کسانی که مسئول انضباط کشور بودند، آنها هم نگذاشتند، مانع شدند و ما نتوانستیم کاری را انجام بدهیم. پس نقشه‌ی دشمن عقیم شد.

- خب اینهایی که عرض کردم، اینها را قبلاً هم بعضی‌اش را یا همه‌اش را ما گفتیم، دیگران گفتند. آن نکته‌ای که من میخواهم روی آن نکته تکیه بکنم این است که این عامل همچنان باقی است، عامل وحدت ملت ایران همچنان باقی است. عده‌ای که منشأ این عده هم خارج از کشورند، خبرهایی که به ما رسیده، این را نشان می‌دهد، عده‌ای می‌خواهند این جور وانمود بکنند که آن اتحادی که در ابتدای جنگ دوازده روزه و این مدت پیدا شد، این مال همان روزها بود. چند روز بگذرد، به تدریج ضعیف می‌شود، اختلافات به وجود می‌آید، اختلاف نظرها غلبه پیدا می‌کند و این اتحاد از بین خواهد رفت. مردم ایران متفرق می‌شوند و می‌توان از گسلهای قومی استفاده کرد، از اختلافات سیاسی استفاده کرد و مردم ایران را به جان هم انداخت و اغتشاش و شورش درست کرد. این را دارند تبلیغ می‌کنند.

- من می‌خواهم بگویم این حرف غلط محض است. بله، در مسایل سیاسی اختلاف نظر وجود دارد. ما اقوام زیادی هم در کشور داریم که همه ایرانی‌اند و افتخار می‌کنند به ایرانی بودن خودشان. اینها هست. منتها در مقابل دشمن، همه‌ی این مجموعه یک مشت محکم پولادین‌اند که بر فرق دشمن فرود خواهند آمد. امروز این جور است، بعد از این هم به توفیق الهی این جور خواهد بود، در گذشته هم همین جور بوده.

- ایران امروز و ان‌شاءاللّه فردا همان ایران روز 23 خرداد و 24 خرداد است که مردم آمدند خیابانها را پر کردند و علیه صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار شعار دادند. این مسئله‌ی اولی که می‌خواستم عرض بکنم. نکته‌اش هم این بود که این اتحاد ملی، این یکپارچگی مردم همچنان وجود دارد و وجود خواهد داشت. البته همه هم در مقابل آن مسئول هستیم.

- نکته‌ی دوم مسئله‌ی غنی‌سازی است. در اظهارات و بگومگوهای وزارت خارجه با طرفهای سیاسی خود، مسئله‌ی کلمه‌ی غنی‌سازی خیلی تکرار می‌شود. آنها درباره‌ی غنی‌سازی یک چیزی می‌گویند، ما یک چیزی می‌گوییم، در داخل کشور هم در بحثهای گوناگون همین جور است. کلمه‌ی غنی‌سازی تکرار می‌شود. من یک توضیح کوتاهی در مورد غنی‌سازی میخواهم بدهم. اصلاً غنی‌سازی چیه؟ چیه که این قدر اهمیت دارد؟ همه‌ی بحثها حول و حوش غنی‌سازی می‌چرخد، غنی‌سازی اورانیوم. من می‌خواهم بگویم غنی‌سازی یک کلمه است، اما در زیرش یک کتاب حرف هست که من حالا مختصری اشاره خواهم کرد. اگر افرادی که صاحب تخصص در این رشته‌ها هستند، با مردم در این زمینه صحبت کنند خوب است، مناسب است. من یک مختصری عرض خواهم کرد.

- غنی‌سازی اورانیوم یعنی دانشمندان و متخصصان اورانیوم، مربوط به مسایل اورانیوم بیایند اورانیوم خام را که معادنش هم در ایران وجود دارد، با یک رشته تلاشهای فنی پیچیده و پیشرفته تبدیل کنند به یک ماده‌ی بسیار با ارزشی که در مسایل گوناگون مردم دارای تأثیر است. این معنای غنی‌سازی است. یعنی یک چیزی را که از معدن زمینی به دست می‌آید، این را می‌آورند با فناوریهای پیچیده، با زحمات زیاد، با تخصصهای بالا، با مهارتهای زیاد، این را تبدیل می‌کنند به یک ماده‌ای، این ماده همان اورانیوم غنی‌سازی‌شده است. او را به غنی‌سازی میرسانند به درجات مختلف. و این برای مسائل گوناگونی در زندگی مردم مؤثر است.

- یعنی مردم از جهات مختلف از غنی‌سازی، از ماده‌ی اورانیوم غنی‌سازی شده سود می‌برند و استفاده می‌کنند و در زندگی مردم اثر می‌گذارد. از جمله در کشاورزی، مفصل در کشاورزی تأثیر دارد. از جمله در صنعت و مواد. در مسئله‌ی تغذیه که همان مربوط به کشاورزی است. در مسئله‌ی محیط زیست و منابع طبیعی تأثیر دارد. در بخشهای مربوط پژوهش و آموزش و تحقیق و دنبالگیری علمی تأثیر دارد. در ایجاد انرژی برق هم که خب تأثیر واضحی دارد. امروز در بسیاری از کشورهای پیشرفته‌ی دنیا نیروگاه‌های برق با اورانیوم اداره می‌شود. ما اینها را با بنزین و با گاز اداره می‌کنیم اغلبش را. اغلب نیروگاه‌ها را. که خب البته هم هزینه‌ی زیادی دارد، هم آلایندگی محیط زیست را دارد، آلایندگی هوا را دارد، اما آن برقی که از اورانیوم غنی‌سازی‌شده و نیروگاه‌های هسته‌ای به دست می‌آید، آن برق آلایندگی‌اش صفر است، هزینه‌اش بسیار کمتر است، عمرش بسیار طولانی‌تر است و امتیازات فراوان دیگری دارد که عرض کردم اینها را متخصصین باید بیایند برای مردم شرح بدهند.

- امروز ما از لحاظ غنی‌سازی اورانیوم در یک سطح بالایی قرار داریم. البته این غنی‌سازی را کشورهایی که می‌خواهند سلاح هسته‌ای درست کنند تا 90درصد خلوص هم می‌برند، ما چون احتیاج به سلاح نداریم و تصمیم بر عدم سلاح هسته‌ای هم داریم، تا آنجا بالا نبردیم، تا 60 درصد بالا بردیم که رقم خیلی بالایی است، رقم خیلی خوبی است، و برای برخی از کارهای مورد نیازمان در کشور لازم است.

- تا اینجا توانستیم پیش ببریم، این، ما یکی از ده کشور دنیا هستیم که این توانایی را داریم، یعنی من به شما عرض کنم: در میان دویست و چند کشور دنیا، ده کشور هستند که قادرند غنی‌سازی کنند، یکی از این 10کشور ایران اسلامی است. و دیگران، آن 9 کشور دیگر البته بمب هسته‌ای هم دارند، ما هستیم که بمب هسته‌ای نداریم و نخواهیم داشت و بنا نداریم که از سلاح هسته‌ای استفاده کنیم اما غنی‌سازی را داریم.

- ما یکی از 10 کشور این صنعت سرآمد محسوب می‌شویم، و این دانشمندانی که عرض کردم، بنیان این کار را گذاشتند، مبالغ زیادی پیش بردند اما کار مهمترشان عبارت بود از تربیت افراد فراوانی در این راه.

- ما امروز در کشور دهها دانشمند و استاد مبرّز؛ این گزارشی است که صاحبان قضیه به ما دادند، یعنی یک گزارش متقن و موثقی است، دهها دانشمند و استاد مبرّز، صدها دانش‌پژوه و هزاران تربیت‌شده‌ی گروه‌های هسته‌ای در رشته‌های گوناگونِ مرتبط با این موضوع در حال فعالیتند، همین الان.

- حالا اینها آمدند تأسیسات فلان جا و فلان جا را بمباران کردند. مسئله این است. این علم است، علم از بین رفتنی نیست، علم با بمب و با تهدید و با این چیزها از بین نمی‌رود، این وجود دارد.

- در اظهارات اهل سیاست، مسئله‌ی مذاکره‌ی با آمریکا زیاد مطرح می‌شود، نظرات مختلفی هم هست، بعضیها گفتم، این را مفید می‌دانند، لازم می‌دانند،‌ بعضیها مضر می‌دانند، بعضیها نظرات میانه‌تری دارند، حرفها مختلف است.

- من آنچه را که تا حالا در این سالهای متمادی فهمیدم، دیدم، احساس کردم و تجربه کردم را به ملت عزیزمان عرض می‌کنم.

- حرف من این است که در حال حاضر با وضعیتی که وجود دارد، حالا ممکن است 20 سال دیگر،‌ 30 سال دیگر وضعیت دیگری وجود داشته باشد، با او کاری نداریم، در وضع کنونی مذاکره‌ی با دولت آمریکا اولاً هیچ کمکی به منافع ملی ما نمیکند، هیچ سودی برای ما ندارد، هیچ ضرری را هم از ما دفع نخواهد کرد.

- یعنی کاری است بدون سود، بدون اینکه برای کشور فایده‌ای داشته باشد، بدون اینکه ضرری را دفع کند. مطلقاً چنین تأثیری ندارد. این اولاً.

- البته در این چند دهه که ما این کارها را [در مسئله غنی‌سازی] در کشور انجام دادیم، فشارها هم روی ایران، روی مسئولین کشور، روی دولتهایمان، بسیار زیاد بوده که خواستند با این فشارها ایران دست از این کار بردارد، ما تسلیم نشدیم و نخواهیم شد.

- ما تسلیم فشار در این قضیه و در هر قضیه‌ی دیگری، تسلیم فشار نشدیم و نخواهیم شد. حالا این بابا، طرف آمریکایی، پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنی‌سازی نداشته باشد، حالا دیگران، قبلیها می‌گفتند که غنی‌سازی بالا نداشته باشید یا محصولات غنی‌سازی‌تان را در کشور نگه‌ ندارید، این چیزها را می‌گفتند که ما قبول نداشتیم، این میگوید اصلاً غنی‌سازی نداشته باشید، اصلاً به‌کلی غنی‌سازی نداشته باشید. یعنی چه؟

- یعنی این دستاورد بزرگی که برای آن کشورمان این همه تلاش کرده، این همه هزینه کرده، این همه مشکلات فراوان را از سر گذرانده، همه‌ی این تلاشها را، همه‌ی محصول این کارها را دود کنید و هوا کنید و از بین ببرید! معنای غنی‌سازی نداشتن این است. خب معلوم است، ملت غیرتمندی مثل ملت ایران، توی دهن گوینده‌ی این حرف میزند و این حرف را قبول نمی‌کند.

- ثانیاً بعکس، [مذاکره با آمریکا] زیانهایی هم مترتّب است بر آن. یعنی سود که ندارد هیچ، مطلب دوم این است که مذاکره‌ی با آمریکا در شرایط کنونی ضررهای بزرگی برای کشور دارد که شاید بشود گفت بعضی از این ضررها جبران ناپذیر هستند، یک چنین زیانهایی هم دارد، من حالا اینها را شرح خواهم داد.

- اما اینکه می‌گوییم به سود ما نیست، برای ما فایده‌ای ندارد چون طرف آمریکایی پیشاپیش نتیجه‌ی مذاکرات را معین کرده خودش، یعنی اعلام کرده که مذاکره‌ای را قبول دارد، می‌خواهد مذاکره‌ای بکند که نتیجه‌ی آن مذاکره، تعطیل شدن فعالیتهای هسته‌ای و غنی‌سازی در کشور ایران باشد.

- یعنی بنشینیم پشت میز مذاکره‌ی با آمریکا و نتیجه‌ی گفتگوهایی که با آنها خواهیم کرد این باشد که او، حرفی باشد که او گفته باید انجام بگیرد، اینکه دیگر مذاکره نیست، این دیکته است، این تحمیل است؛ بنشین مذاکره کن با یک طرفی که نتیجه‌ی آن مذاکره الزاماً باید همان چیزی باشد که او میخواهد، همان چیزی باشد که او میگوید، این مذاکره است؟

- طرف مقابل امروز این‌جوری حرف می‌زند، می‌گوید مذاکره کنیم و از مذاکره این در بیاید که ایران غنی‌سازی نداشته باشد، حالا این غنی‌سازی را گفته، چند روز قبل از این معاونش اعلان کرد که ایران بایستی موشک هم نداشته باشد، نه موشک دور بُرد، موشک میان بُرد هم نباید داشته باشد، موشک کوتاه بُرد هم نداشته باشد، نباید داشته باشد.

- یعنی ایران آنچنان دستش بسته و خالی باشد که حتی اگر چنانچه بهش تعرض شد به این پایگاه آمریکایی در عراق یا در فلان جا هم نتواند جوابی بدهد و پاسخی بدهد، معنای این حرف این است.

- مذاکره کنیم تا این نتیجه بوجود بیاید! خب این سود نیست، این مذاکره‌ای است که در آن هیچ سودی وجود ندارد، همه‌اش به ضرر ماست این نتیجه‌ی مذاکره. زورگویی است، تحمل زورگویی و تحمیل آمریکاست، این مذاکره نیست.

- وقتی کسی با ایران اسلامی طرف است، این‌جور توقعات، این‌جور اظهارات، ناشی از نشناختن ملت ایران است، ناشی از نشناختن جمهوری اسلامی است، ناشی از این است که نمی‌داند فلسفه و مبنا و ممشای ایران اسلامی چیست،‌ اینها را که نمی‌داند اینجوری حرف می‌زند، به قول ما مشهدیها «این حرف از دهن گوینده‌اش بزرگتر است» و قابل اعتنا نیست این حرف، این حرفی که بیایید مذاکره کنیم برای یک چنین چیزی. پس بنابراین برای ما سود ندارد.

- طرف تهدید کرده که اگر مذاکره نکنید چنین و چنان خواهد شد، حالا نمی‌دانم بمباران می‌کنیم، چه می‌کنیم، از این حرفها و یک‌خرده مبهم،‌ یک‌خرده صریح تهدید. یا مذاکره کنید اگر مذاکره نکردید چنین و چنان خواهد شد، این تهدید است. خب قبول چنین مذاکره‌ای نشانه‌ی تهدیدپذیری ایران اسلامی است، اگر چنانچه شما رفتید با این تهدید مذاکره کردید، معنایش این است که ما در مقابل هر تهدیدی فوراً می‌ترسیم،‌ می‌لرزیم و به طرف، و تسلیم طرف مقابل می‌شویم، معنایش این است.

- این تهدیدپذیری اگر بوجود آمد، دیگر انتها نخواهد داشت.‌ امروز می‌گویند اگر چنانچه غنی‌سازی داشته باشید، ما چنین و چنان می‌کنیم، فردا می‌گویند اگر موشک داشته باشید ما چنین و چنان می‌کنیم.‌ بعد می‌گویند اگر با فلان کشور ارتباط نداشته باشید ما چنین و چنان می‌کنیم، اگر با فلان کشور ارتباط داشته باشید، ما چنین و چنان.

- همه‌اش تهدید، مجبوریم که در مقابل تهدیدهای دشمن عقب‌نشینی کنیم، یعنی قبول مذاکره‌ای که با تهدید همراه است را هیچ ملتِ با شرفی انجام نمی‌دهد،‌ هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمی‌کند.

- طرف مقابل هم البته حالا ممکن است بگوید من در مقابل این چیز، فلان امتیاز هم به شما می‌دهم؛ دروغ می‌گویند. آنچه را که می‌گویند امتیاز، بعنوان امتیاز می‌دهیم، دروغ است.

- ما عرض کنم که در 10 سال قبل از این، ما یک قراردادی با آمریکایی‌ها بستیم که اسمش  در داخل کشور ما، برجام است، و در این قرارداد بنا شد که ما در مورد هسته‌ای این کارها را انجام بدهیم: آن مرکز تولید را مسدود کنیم، آن محصول سه و نیم درصدی که آن وقت تولید می‌کردیم را بدهیم برود به خارج یا رقیق کنیم، یعنی از بین برود، غنی‌سازی‌اش را از بین ببریم و چیزهای دیگر، آنها هم در مقابل تحریمها را بردارند و بعد از 10 سال پرونده‌ی ایران در آژانس هسته‌ای بین‌المللی به شکل عادی در بیاید.

- بنده آن وقت، وقتی مسئولین کشور آمدند پیش ما گفتند 10 سال، من گفتم بابا 10 سال یک عمر است،‌ چرا 10 سال را قبول می‌کنید شما؟ گفتند چنین، چنان، بنا شد 10 سال را هم قبول نکنند اما قبول کردند به هر حال، 10 سال همین‌ روزها تمام شد.

- امروز شما ملاحظه کنید، نه تنها پرونده عادی نشده، بلکه مشکلات هسته‌ای کشور در شورای امنیت، سازمان ملل و در هسته‌ای مضاعف شده، چند برابر هم شده.

- طرف این‌جوری است. قولش این است. ما همه‌ی کارهایی که باید انجام می‌دادیم را انجام دادیم، او تحریمها را برنداشت،‌ قولهایی که داده بود هیچ کدام را انجام نداد و بعد هم اصلاً خود آن به تعبیر رائج پاره کرد آن قرارداد را، یا آن توافقنامه یا تفاهمنامه‌ای را که مقرر شده بود، آن را اصلاً بکلی خارج شد از برجام و رد کرد.