پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد اسماعیلی- «از سرگیری روابط گسترده ایران- امریکا» را باید یکی از مباحث مهمی دانست که طی ماه‌های اخیر بارها از زبان برخی سیاستمداران داخلی و بعضی احزاب سیاسی شنیده می‌شود؛ موضوعی که می‌توان آن را یکی از پرحاشیه‌ترین و مبنایی‌ترین مسائل حول گفتمان انقلاب اسلامی دانست. 

«عادی‌سازی روابط تهران- واشنگتن» در حالی به عنوان یکی از مباحث روز مطرح می‌شود که اهداف و راهبرد نظام سلطه و به ویژه امریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران تغییری نکرده – موضوعی که به صراحت و کرات از سوی مقامات بلندپایه ایالات متحده امریکا تکرار می‌شود – و تنها در برخی از حوزه‌ها، روش برخوردی آنها با جامعه ایرانی تغییراتی داشته است. توجیه و استدلال برخی از جریان‌ها و شخصیت‌های سیاسی در داخل برای توسعه روابط ایران- امریکا همین تغییر رفتارهای روبنایی و کوتاه مدت بوده به گونه‌ای‌ که این تغییر تاکتیکی را به عنوان «پالس‌های مثبت غرب برای جبران اشتباهات گذشته » معنا کرده و تأکید می‌کنند اصرار کشورمان بر استمرار دشمنی‌ها راه به جایی نمی‌برد. 

دلیل عمده دیگری که حامیان توسعه روابط تهران –واشنگتن برای چنین مسئله‌ای عنوان می‌کنند آن است که جامعه ایرانی از مشکلات اقتصادی و معیشتی به‌ستوه آمده وهر دولتی که بر سر کار بیاید از بهبود محسوس وضعیت اقتصادی ناکام است بنابراین روابط حسنه با کشورهای غربی و به خصوص ایالات متحده تنها نسخه شفابخش معیشت و اقتصاد است و ما ناچار هستیم رویه 36 سال را تغییر دهیم تا به اهداف خود در این زمینه دست پیدا کنیم. به عبارت بهتر منظور و مقصود طیف حامی «توسعه روابط ایران –امریکا» در داخل آن است که نظام باید از برخی از اصول دست و پا گیر در حوزه سیاست خارجه دست برداشته – منظور همان مبانی اصیل انقلاب است- و به خواسته‌های امریکا در فضای بین‌الملل و به ویژه غرب آسیا تن در دهد. 

تأکید امریکایی‌ها بر تغییر رفتار ایران 

امریکایی‌ها هم در مقابل چنین خواسته‌ای از سوی جماعت داخلی، مصادیق، مختصات شروط خود از توسعه روابط خود با ایران را به صورت مشخص و از موضعی برتر بیان می‌کنند که در ادامه به بخشی از آن اشاره می‌شود. همانطور که اشاره شد مقامات امریکایی بارها از لزوم تغییر رفتار ایران در مباحث مورد مناقشه فی مابین با امریکا سخن به میان آورده‌اند که یکی از مهم‌ترین آنها حمایت‌نکردن از بشار اسد و حزب الله لبنان است؛ موضوعی که سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا بارها به آن اشاره کرده و در یکی از نشست‌های خبری بیان می‌کند: ایران باید بلافاصله حمایتش را از رژیم اسد و فعالیت‌های حزب‌الله در سوریه متوقف و از اصول توافقنامه حمایت کند. 

اوباما: هدف از توافق تغییر رفتار ایران است

باراک اوباما، رئیس‌جمهور امریکا هم که بارها از ضرورت تغییر رفتار ایران سخن به میان آورده در مصاحبه با روزنامه «نیویورک‌‌تایمز» بیان می‌کند: «‌ترکیب یک مسیر دیپلماتیک که مسئله هسته‌ای را در یک طرف قرار داده و همزمان پیامی روشن به ایرانی‌ها بفرستد مبنی بر اینکه شما باید رفتار خود را به طور گسترده تغییر دهید و اینکه اگر شما به اقدامات تهاجمی بی‌ثبات‌کننده خود ادامه دهید، ما از متحدان خود حفاظت می‌کنیم، فکر می‌کنم این ترکیبی است که به صورت بالقوه نه فقط خیال دوستان ما را راحت می‌کند، بلکه تنش‌ها را نیز کاهش می‌دهد.»

نفوذ آمریکا

کری: چیزی جز تغییر رفتار ایران نمی‌خواهیم

وزیر امور خارجه امریکا هم در اظهار نظری مشابه بیان می‌کند: «‌واقعیت این است که اگر ما به ایران با این فکر که در آستانه میانه‌روتر شدن قرار گرفته است، اعتماد می‌کردیم چندان نیازی به این توافق نبود اما ما این کار را نکردیم؛ ما چیزی جز این نمی‌خواهیم که ایران در عمل، کار متفاوت انجام دهد اما حتی برای یک دقیقه هم روی آن حساب باز نکردیم. حمایت ایران از گروه‌های تروریستی و کمک به خشونت فرقه‌ای سیاست‌های اخیر آن نیست بلکه بازتاب استنباط رهبران این کشور از منافع دراز مدت ملی ایران است و هیچ ملاکی وجود ندارد تا انتظار داشته باشیم این محاسبات آنها در آینده نزدیک تغییر کند.»

کامرون: ایران باید دست از حمایت انصارالله یمن بردارد

دیوید کامرون هم پس از سفر به تهران و در گفت‌وگو با ان بی‌سی بیان می‌کند: « به روحانی گفتم که می‌خواهم تغییر رفتار ایران در منطقه را ببینم.»

البته در مقطعی هم روزنامه «وال استریت ژورنال» با افشای متن پاسخ دیوید کامرون به تماس رئیس‌جمهور کشورمان نوشت: نخست وزیر انگلیس که جنبش مردمی انصارالله را ستیزه جویان حوثی خطاب کرد از رئیس‌جمهور ایران و سایر کشورهای حامی مردم یمن خواست که دست از حمایت آنها بردارند. این روزنامه ادامه می‌دهد دیوید کامرون در مهرماه گذشته نیز در مجمع عمومی سازمان ملل گستاخانه ایران را متهم به حمایت از تروریسم کرد و گفت:« ایران باید فرصت داشته باشد تا نشان دهد می‌تواند بخشی از راه حل منطقه (در مبارزه با داعش) باشد و نه بخشی از مشکل. صبح امروز من با رئیس‌جمهور روحانی دیدار کردم، ما اختلاف نظرهای شدیدی داریم. ایران از گروه‌های ترویستی حمایت می‌کند، برنامه هسته‌ای‌اش، رفتارش با مردمش، همه اینها باید تغییر کند.»

 رهبر معظم انقلاب: مطلقاً رفتار ایران تغییر نخواهد کرد

رهبر معظم انقلاب هم در بخش مهمی از بیانات خود در جمع اعضای خبرگان رهبری با تشریح چنین موضوعی بیان می‌فرمایند: « از جمله حرف‌هایی که می‌زنند این است که ما انتظار داریم که مسئولان جمهوری اسلامی یا دولت جمهوری اسلامی، کاری متفاوت انجام بدهد! متفاوت یعنی چه؟ متفاوت از چه؟ متفاوت از گذشته‌ جمهوری اسلامی؟ نخیر، چنین چیزی اتّفاق نمی‌افتد؛ متفاوت، یعنی از ارزش‌های اسلامی عبور کردن، یعنی پایبندی به احکام اسلامی را از دست دادن؛ معنای متفاوت از نظر آنها این است؛ چنین اتّفاقی نمی‌افتد. نه دولت، نه مجلس، نه مسئولان مطلقاً چنین کاری را نمی‌کنند و [اگر] کسی هم بخواهد چنین کاری را بکند، مردم از او قبول نمی‌کنند، نظام جمهوری اسلامی قبول نمی‌کند و چنین چیزی معنی ندارد. منظورشان از متفاوت این است که [ایران‌] وارد چهارچوب سیاست‌های امریکا در این منطقه بشود؛ امریکا در این منطقه سیاست‌هایی دارد، نظراتی دارد. یکی از این نظرات این است که بایستی نیروهای مقاومتِ این منطقه به کلی محو بشوند، نابود بشوند؛ یکی از نظراتشان این است که بایستی دولت امریکا بر کشورهای عراق و سوریه و بقیه‌ اینها تسلّط کامل داشته باشند؛ نظرات آنها اینها است، کارهایی که می‌خواهند انجام بدهند همین کارهایی است که به این چیزها منتهی می‌شود. [آنها] توقّع دارند که مسئولان ما، دولت ما و سیاستمداران ما در جهت این سیاست‌ها عمل کنند؛ چنین چیزی اتّفاق نخواهد افتاد.»

همانطور که رهبر معظم انقلاب هم تصریح می‌کنند منظور امریکایی‌ها از تغییر رفتار ایران، عدول جمهوری اسلامی ایران از مبانی و اصول سیاست خارجه خود است که ریشه در مفاهیم اسلامی و انقلابی ما دارد و چشم‌پوشی کردن از آن مساوی است با زیر سؤال رفتن ماهیت انقلاب اسلامی و استحاله در کارکرد آن. 

راه پیشرفت، ایستادگی بر مبانی و اصول 

معظم له در تیرماه امسال هم در دیدار با کارگزاران نظام سطح دیگری از موضوع مورد اشاره را تبیین می‌کنند: «یکی دیگر از چالش‌های درونی که خطای بسیار بزرگ و اساسی است، این است که تصور شود با فاصله گرفتن از مبانی اعتقادی و اصول نظام اسلامی، همه راه‌ها باز خواهد شد.»  معظم‌له در ادامه بیانات‌شان به انتقاد از رویکرد جریانی می‌پردازد که تئوری وابستگی به بیرون و عدول از ارزش‌ها را پیاده‌سازی می‌‌کنند و می‌فرمایند: «مسئولان در دولت خدمتگزار، انسان‌های معتقد به مبانی و اصول انقلاب هستند و من از آنها گله‌ای ندارم ولی در مجموعه دست‌اندرکاران، برخی تصور می‌کنند با کوتاه آمدن از اصول، درها گشوده خواهد شد در حالی که نتیجه این خطای بزرگ را در سال‌های اخیر در برخی کشورها دیده‌ایم.» رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: «تنها راه پیشرفت، ایستادگی و پافشاری بر مبانی و اصول است.» مقام معظم رهبری در ادامه همین سخنرانی، مواضع کسانی که اظهار می‌کنند مردم توان رویارویی با نظام سلطه را نداشته و از تحریم‌ها و محدودیت‌های بین‌المللی خسته شده‌اند را کاملاً رد کرده و می‌فرمایند: «یکی دیگر از چالش‌های درونی را این موضوع دانستند که برخی تصور می‌کنند، مردم مشکلات را تحمل نخواهند کرد... اگر حقایق امور با صداقت لازم و به درستی برای مردم بیان شود، مردم خواهند ایستاد و مقاومت خواهند کرد.»

تناقضات ریشه‌ای در مبانی ایران- امریکا رفع‌شدنی نیست

اگرچه جماعت داخلی تلاش کرده که مذاکرات ایران و امریکا را از بحث هسته‌ای فراتر برده و به دیگر موضوعات مورد مناقشه فی‌ما‌بین دو کشور بکشانند اما واقعیت آن است که مبانی و اصول سیاست خارجه ایران که در مفاهیمی نظیر «‌مبارزه با ظالم، حمایت از مظلوم و جنبش‌های مردمی منطقه، ایجاد همگرایی و وحدت بین مسلمین و بازگرداندن استقلال و عزب به ملت‌های مسلمان» خلاصه می‌شود با آنچه امریکا به دنبال آن است کاملاً مغایر و متناقض است که جمع این دو با یکدیگر بعید مطلق است و تنها در یک حالت قابلیت تحقق دارد و آن اینکه جمهوری اسلامی ایران از این مبانی دست بردارد. 

به هر روی با توجه به آنچه اشاره شد، تلاش برای تغییر نگرش جامعه در حوزه‌های مختلف از جمله نوع مواجهه با نظام سلطه یکی از اهداف مهم و استراتژیک جریان هواخواه غرب در داخل است که در ماه‌های اخیر وارد مرحله جدی‌تر شده و مصداق مهم آن نوع مواجهه با امریکا به عنوان پیشانی حرکتی دنیای استکبار است. این جریان در برنامه‌های گسترده و مدون بنا دارند، بخش قابل توجهی از هنجارهای قابل احترام و برآمده از تفکر انقلابی- اعتقادی مردم آرام آرام به ضد‌هنجار تبدیل شده و مردم ناخودآگاه طی یک فرآیند زمانی به تمام آنچه در طول سال‌های گذشته برایش جنگیده و هزینه داده پشت می‌کنند و کارگزاران وفادار به نظام را دراین وادی تنها می‌گذارند. مدیریت اصلی این صحنه را دگراندیشان داخلی برعهده دارند که به شکلی هم‌جهت با مراکز تحقیقاتی و راهبردی در غرب این هدف را پی‌ریزی می‌کنند که البته با روی کارآمدن دولت یازدهم این عملیات پیچیده را به شکل عامه‌پسند و ضدحساسیت به جلو می‌برند. 

به اعتقاد طراحان این سناریو تغییر گفتمان و قواعد رفتاری ایران از حلقه‌های تجدیدنظرطلبان باید آغاز شود و به شکلی تحمیلی به تیم تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان دولت تحمیل شود و در کنار آن به افکارعمومی داخلی هم بار کنند؛ پس از آنکه این تغییر گفتمان در سطوح ذکر شده عملیاتی شد، حاکمیت سیاسی مورد هجوم و حمله جهت تغییر رویه و رویکرد قرار گیرد و این یعنی تغییر رفتار در یک بازه زمانی مشخص که یکی از گام‌های اساسی مخدوش کردن الگوی مقاومت در منطقه و همچنین نزدیک شدن به پروژه براندازی است.