پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سيدمحمد اسلامي- ماه هاست که برخي محافل بين المللي از راه حل فدراليسم براي يمن سخن مي گويند. سناريوهاي مختلفي براساس اين راه حل بيان شده است. برخي از اين مي گفتند که 21 استان کنوني جمهوري يمن به 6 فدرال تقسيم شود. به تازگي هم از يک طرح جديد سخن گفته شده است که گويا به ابتکار پادشاهي عمان مطرح شده است. در اين طرح يمن به يک کشور فدرالي با 2 منطقه ايالتي در جنوب و شمال تبديل مي شود. هميشه در پس چنين طرح ها و ابتکارهايي، انگيزه هاي سياسي متفاوتي نهفته است اما فارغ از چنين اهداف و انگيزه هايي، اين پرسش وجود دارد که اساسا در يمن يا حتي برخي ديگر از مناطق خاورميانه مي توان از ايده فدراليسم استفاده کرد؟

قد و قواره قباي فدراليسم
فدراليسم يکي از ايده هاي ذيل عنوان کلي منطقه گرايي (Regionalism) است. منطقه گرايي فرآيندي است که از طريق آن منطقه هاي جغرافيايي به بخش هاي مهم سياسي يا اقتصادي تبديل مي شوند که مبناي همکاري يا (ايجاد) هويت (جديد) مي شوند. منطقه گرايي ٢ حالت کلي دارد. در يک حالت، منطقه گرايي يک پديده فروملي و فرآيند غيرمتمرکزسازي است که درون کشور ها رخ مي دهد. اين پديده به عنوان نمونه در کشورهايي ديده مي شود که فدراليسم را تجربه مي کنند که شامل ايالات متحده آمريکا، برزيل، پاکستان، استراليا، مکزيک، سوئد، نيجريه، کانادا، اسپانيا و... است. ايجاد ايالات متحده آمريکا احتمالا محسوس ترين نمونه تاريخي از اين قبيل است. از اين طريق که ١٣ کلوني استعماري بريتانيايي سابق در شمال آمريکا از طريق پيروزي در "جنگ استقلال" (١٧٧٦) حق حاکميت مستقل به دست آوردند. آنها ابتدا در قالب کنگره قاره اي(١٧٧٤-١٧٨١)، يک کنفدراسيون ايجاد کردند. با اين حال به اميد به دست آوردن نفوذ خارجي بيشتر و هماهنگي بيشتر در روابط خارجي شان، اين کلوني هاي سابق گرد هم آمدند و ايالات متحده آمريکا را بنيان نهادند که در سال ١٧٨٩ با تاييد قانون اساسي آمريکا اجرايي شد و ايالات متحده آمريکا به عنوان نخستين دولت فدرالي تشکيل شد.

بنابراين در منطقه گرايي فروملي، 2 ويژگي مهم وجود دارد. اول اين که در منطقه گرايي فروملي "تفويض اختيارات" به دولت مرکزي اجرا مي شود. يعني همه ايالت ها يک دولت فدرال را به رسميت مي شناسند و بخشي از اختيارات محلي را به اين دولت مرکزي واگذار مي کنند. نکته مهم تر اينکه در منطقه گرايي فروملي اساسا ايالت هاي فدرالي به دنبال وحدت و هم افزايي هستند. يعني منطقه گرايي فروملي به ويژه در شکل فدرالي به دنبال افزايش قدرت کشور حول يک قدرت مرکزي است. يک رابطه بين مرکز و پيرامون است، بين نيروهاي واگرايي که مي خواهند متحد شوند.

نسبت فدراليسم و يمن
اما وضعيت کنوني در يمن تلاش براي گرد هم نگه داشتن گروه هايي است که گويي تمايلي به گرد هم ماندن ندارند. يا به تعبيري واقع بينانه تر، برخي قدرت هاي منطقه مي خواهند با دادن هويت ايالتي به حکومت هاي محلي، بخشي از اختيارات دولت مرکزي را لغو کنند و به گروه هاي محلي واگذار کنند. اين واگذاري قدرت در گام نخست مقدمه ايجاد امکان براي اين مي شود که گروه هاي محلي و حکومت هاي مداخله گر خارجي، روابط سياسي و نظامي مستقل از دولت مرکزي با يکديگر ايجاد کنند. ايجاد اين روابط مستقل هم در عمل زمينه ساز تجزيه کشور مي شود. تجربه اقليم کردستان در عراق و ادعاهاي مسعود بارزاني براي تجزيه عراق به اسم نظام سياسي فدرال، روشن ترين گواه براي اين واقعيت دردناک است. کشورهاي خاورميانه زخم خورده مداخله کشورهاي استعماري هستند و طرح راه حل هايي مانند فدراليسم درباره آن ها، مانند اين است که قيف را برعکس استفاده کنيم. ابتکار ايجاد حکومت فدرالي در خوشبينانه ترين حالت پاسخ کوتاه مدت به يک چالش بلند مدت است که در آينده اي نه چندان دور زمان مصرف آن سر مي رسد و منقضي مي شود.