پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- بررسی شیوه‌های خلاص شدن واشنگتن از مهره‌های سوخته و برگه‌های بازنده که زمانی هم‌پیمان آمریکا بوده‌اند، چنین القا می‌کند که چه بسا آمریکا سناریویی مشابه برای رهایی از "شر" آل سعود تدارک دیده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «پارس»، در اوایل دهه 1980 میلادی، زمانی که آمریکا همه متحدان اروپایی و وابستگان منطقه‌ای خود را برای حمایت از دیکتاتور عراق در تجاوز به ایران فراخوانده بود، شاید کسی تصور نمی کرد که کمتر از یک دهه پس از آن، آمریکا برای رهایی از شر صدام به منطقه لشکرکشی کند و یک دهه بعد هم کار ناتمام خود را با محاکمه و به دار کشیدن دیکتاتور عراق، پایان دهد.

آمریکا برای رهاشدن از شر هم‌پیمانان دردسرسازِ پیشین، تاکنون یکی از دو روش را انتخاب کرده است؛ در کشورهایی که بویی از دموکراسی و انتخابات و اعتراضات برده اند، اجازه می دهد که روند اعتراضات مردمی ادامه یابد و به سرنگونی حاکم مورد حمایت واشنگتن منجر شود؛ کافیست آمریکا به تدریج حمایت خود را از هم‌پیمان پیشین که فاقد پایگاه مردمی است، بردارد. البته پس از آن، تلاش سردمداران کاخ سفید برای کنترل اعتراضات و انحراف و تحریف انقلابها ادامه می یابد که در بسیاری از موارد نیز با موفقیت همراه بوده است.

اما در کشورهایی که در نتیجۀ دیکتاتوری طولانی و سرکوب هرگونه صدای مخالف، احتمال انقلاب و حتی اعتراض هم کاملا منتفی است، واشنگتن روش دیگری را در پیش می گیرد؛ وارد کردن حکام آن کشور به جنگ‌های فرسایشی که نتیجه آن، باخت-باخت برای مردم منطقه و برد-برد برای غرب باشد؛ کاری که در سوریه با کمک آل سعود صورت گرفت و گروه های تروریستی را که از کنترل آمریکا و عربستان خارج شده بودند، با کمک اردوغان وارد سوریه کرد تا از میان دو دشمن قدیمی و جدید خود، یعنی دولت سوریه و تروریست های یاغی، دست کم یکی از بین برود.

اغلب کشورهای خلیج فارس، از نظر وجود رژیم های دیکتاتوری، شباهت زیادی به عراقِ دوران صدام دارند. صدام، پس از آن که در شکست دادن جمهوری اسلامی ناکام شد، به تدریج به مهره ای سوخته تبدیل گردید و اکنون تروریسم دولتی آل‌سعود و آل‌ثانی هم پس از آن که در براندازی دولت سوریه و تحقق طرح های آمریکایی ناتوان ماندند، چه بسا به مهره ای سوخته تبدیل شده اند و با توجه به منتفی بودن احتمال قیام همه‌جانبه مردمی در کوتاه‌مدت، کاخ سفید برای رهایی از شرشان، آنها را به گرداب جنگ فرسایشی در یمن فرستاده باشد؛ منطقه‌ای که پدر شاه کنونی عربستان، فرزندانش را از نزدیک شدن به آن باز داشت، اما سی و پنجمین پسرش یعنی سلمان که دیرهنگام به تاج و تخت رسیده، بر اثر کهولت سن و فراموشی مزمن، نصیحت پدر تروریست خود را از یاد برده است.

آیا کسی هست که جرأت کند و تصاویر لبخندهای صدام در کنار سران کاخ سفید؛ و چند سال بعد، جنازۀ بر دار شدۀ او در حضور نمایندگان عمو سام را به ملک سلمان و پسرش محمد نشان دهد؟