به گزارش پارس به نقل از  فارس؛ حمید نیکو: حادثه یازدهم سپتامبر که جنگ‌های عراق و افغانستان را در پی داشت، پای نیروهای نظامی انگلیس را به منطقه کشاند و حال پس از خروج نیروهای نظامی انگلیسی از عراق و افغانستان، انگلیسی‌ها مطابق برنامه‌ریزی‌های قبلی خود ایجاد پایگاه نظامی دائمی در بحرین را به منظور تضمین منافع اقتصادی، امنیتی و نظامی خود در منطقه در دستورکار قرار داده‌اند. در این گزارش به ابعاد و پیامدهای ایجاد پایگاه نظامی دائمی انگلیس برای منطقه خلیج فارس و محیط امنیتی ج. ا. ایران می‌پردازیم. اما پیش از آن به فراز و فرود حضور استعماری انگلیس در خلیج فارس نگاهی اجمالی می‌اندازیم.

فراز و فرودهای حضور استعماری انگلیس در خلیج فارس

استعمار انگلیس از اوایل قرن نوزدهم در خاورمیانه و خلیج فارس حضور داشته است. سال‌های ۱۸۲۰ در دوران اوج جنگ‌های ایران با روسیه، دولت انگلستان به بهانه مبارزه با دزدهای دریایی سواحل جنوبی خلیج فارس را اشغال و با حکام محلی قرارداد قیمومیت امضا کرد. اگرچه در دوران گذشته از جمله صفویه انگلیسی‌ها در ایران حضور داشته‌اند، اما در آن زمان به علت اقتدار دولت مرکزی فقط به کار تجارت اشتغال داشتند و در زمان قاجاریه و تضعیف ایران به دلیل جنگ با روسیه، انگلستان از آن فرصت برای اشغال نظامی برخی مناطق خلیج فارس که تحت نفوذ ایران بودند، استفاده کرد. سپس طی نیمه دوم قرن ۱۹، انگلستان بعد از تثبیت موقعیت خود در شیخ‌نشین‌های خلیج فارس برای تضعیف دولت ایران و عثمانی به طور جدی تلاش کرد و با تحمیل چندین جنگ‌ به این دولت‌ها و جداسازی بخش‌هایی از سرزمین از آنها، توانست سلطه و نفوذ خود را هر چه بیشتر در این دو کشور گسترش دهد.

دولت انگلیس بعدها با کشف نفت علاوه بر ایران، در کشورهای دیگر خلیج فارس نیز سلطه خود بر آن کشورها از جمله کویت و عربستان را تحکیم کرد. از آن دوره تاکنون دو دسته منافع کلان بر سیاست‌های خاورمیانه‌ای انگلیس تاثیر گذاشته است: کنترل نفت و تمایل به تامین منافع اقتصادی و ثبات منطقه‌ای. وقوع جنگ جهانی اول (۱۹۱۸-۱۹۱۴) نیز نه تنها سلطه انگلیس را با تهدیدی مواجه نکرد، بلکه با پایان جنگ و با حذف قدرت‌هایی چون عثمانی و روسیه، موقعیت انگلستان در منطقه خلیج فارس بسیار قوی تر از دوران قبل از جنگ شد و توانست سلطه خود را بر عراق نیز گسترش دهد و این کشور را به مستعمره خود تبدیل کند. در فاصله جنگ جهانی اول و دوم، انگلستان موقعیت خود را در خلیج فارس حفظ کرد و به عنوان صحنه گردان اصلی سیاست خلیج فارس و خاورمیانه در این مقطع تاریخی تبدیل شد. جنگ جهانی دوم، اقتدار انگلستان در منطقه را متزلزل کرد. بخش مهم نیروی دریایی آن کشور در طی جنگ جهانی دوم از بین رفت، انگلیس دچار ضعف اقتصادی و انگلیس را به کشوری بدهکار تبدیل شد. به تدریج پایه‌های قدرت انگلستان در منطقه تضعیف شد و سال ۱۳۴۷ (۱۹۶۸) اعلام کرد که در سال ۱۳۵۰ (۱۹۷۱) نیروهای خود را از شرق سوئز که شامل خلیج فارس نیز می‌شد، خارج می‌کند. در آن زمان وقایعی علیه منافع انگلستان در منطقه رخ داد: استقلال هند و پاکستان، پایان دوره قیمومیت انگلیس بر فلسطین و اردن، ملی شدن نفت ایران در ۱۹۵۱ که منجر به شریک شدن آمریکا در منافع نفتی ایران شد، وقوع انقلاب افسران آزاد در ۱۹۵۲ در مصر، ملی شدن کانال سوئز در ۱۹۵۶ و موضع گیری آمریکا و شوروی علیه انگلیس و فرانسه در آن حادثه، سقوط حکومت پادشاهی عراق با کودتای ۱۹۵۸ که یکی از پایه‌های نفوذ و تسلط انگلستان در منطقه را فروریخت. جنگ ۱۹۶۷ و بسته شدن کانال سوئز و خشم اعراب علیه اسرائیل و حامیانش، استقلال کویت در ۱۹۶۱، شورش‌های عظیم در بحرین علیه نظامیان انگلیس، شرکت مردم در جنبش های ضد استعماری انگلیس در قطر، شارجه، دوبی، ابوظبی و رأس الخیمه، شورش های مردم عمان برای طرد انگلیسی‌ها که طی آن در سال ۱۹۶۸، ۱۷۰۰ نظامی انگلیسی در عمان کشته و زخمی شدند. از جمله اقدامات انگلیس برای تضمین نفوذ خود، سرکار آوردن دولت ها و زمامداران طرفدار خود در خاورمیانه و خلیج فارس بود که البته با قدرت یافتن آمریکا، این دولت‌ها به سمت آمریکا متمایل شده و نفوذ انگلستان کاهش یافت. یکی دیگر از اقدامات انگلستان، نفوذ در برخی گروه‌های اجتماعی از جمله گروه‌های سیاسی، دانشجویان، اساتید، تجار و روحانیون در کشورهای اسلامی بود.

پایگاه نظامی دائمی در خلیج فارس؛‌ اهداف پیدا و پنهان انگلیس

۶ دسامبر (۱۵ آذر) ۲۰۱۴ وزرای خارجه بحرین و انگلیس توافقنامه‌ای به منظور ایجاد پایگاه نظامی دائمی به امضا رساندند. دولت انگلیس پس از ۴۳ سال نخستین پایگاه نظامی خود را در خاورمیانه ایجاد می‌کند که هدف آن مقابله با تهدید داعش عنوان شده است. با انتشار این خبر تظاهرات گسترده مردمی علیه دولت بحرین صورت گرفت.

تا به امروز چهار مین‌روب در بندر مینا سلمان بحرین فعال بوده‌اند، اما این پایگاه نظامی جدید که در مجاورت پایگاه نظامی مهم امریکا (ناوگان پنجم) است، به پایگاهی برای کشتی‌های بزرگ ‌از جمله ناوشکن‌ها و ناوهای هواپیمابر بدل خواهد شد. ۱۰ ناو از ۳۲ ناو جنگی حاضر درمنطقه متعلق به انگلیس است. پیش‌تر با خروج نیروهای انگلیسی از افغانستان، دولت انگلیس از تصمیم خود برای تاسیس پایگاه نظامی در خلیج فارس سخن گفته بود. به علاوه، تصمیم برای ساخت پایگاه نظامی دائمی انگلیس در بحرین در حالی اعلام شد که تحرکات شورای همکاری خلیج فارس برای اتحاد و ایجاد ارتش واحد خلیج فارس (با هدف اعلامی مقابله با داعش و ایران) طی بیش از یک ماه اخیر مشهود است. هم‌زمان نیروهای انگلیسی نیز رزمایش مشترکی در شمال عربستان با نام تمساح سرخ با هدف اعلامی مبارزه با داعش برگزار کردند.

در تحلیل چرایی تصمیم انگلیس برای ایجاد پایگاه نظامی دائمی در خلیج فارس باید گفت ارتباط نظامی و اطلاعاتی انگلستان با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس طی بیش از سه دهه اخیر وجود داشته، اما تحرکات نظامی انگلیس طی ماه‌های اخیر که هدف آن مقابله با تهدید داعش مطرح شده، لایه‌های دیگری نیز دارد. انگلیس به این دلیل برای تسلط بر خلیج فارس از طریق تقویت ایجاد پایگاه نظامی دائمی و مشارکت نظامی با شورای همکاری خلیج فارس خیز برداشته که امریکا خاورمیانه را به اولویت دوم خود تبدیل کرده و بر شرق آسیا متمرکز شده است؛ به علاوه، حرکت امریکا برای تبدیل شدن به صادرکننده بزرگ نفت و گاز، واردات نفتی و گازی این کشور از خلیج فارس را کاهش خواهد داد که این مساله نیز از اولویت‌دهی امریکا به این منطقه می‌کاهد. در چنین شرایطی انگلستان تلاش می‌کند مکمل و جبران‌کننده خلا نسبی امریکا در مدیریت اوضاع منطقه باشد. این کشور ضمن دستیابی به سود اقتصادی سرشار ناشی از فروش تسلیحات و تامین امنیت برای اعضای شورای همکاری خلیج فارس می‌کوشد مطابق شرایط نوظهور منطقه که در حال گذار و ژئوپلیتیک آن شکننده است، نقش‌های خود را بازتعریف و تقویت کند. این شرایط توازن قوا در سامانه امنیتی خلیج فارس را که ج. ا. ایران نیز سهم مهمی از آن دارد، بر هم می‌زند و تهدیدکننده امنیت ملی ج. ا. ایران است.

به منظور درک عمیق‌تر اهداف پیدا و پنهان انگلیس از ایجاد پایگاه نظامی دائمی در خلیج فارس ذکر چند نکته ضروری است:

نخست، کاهش تمرکز امریکا بر خلیج فارس و ایجاد پایگاه نظامی انگلیس در این منطقه توازن سامانه امنیتی خلیج فارس را علیه امنیت ملی ج. ا. ایران تغییر می‌دهد و باید گفت روابط ایران و انگلیس به لحاظ سطح تنش وارد فاز جدیدی شده است. انگلیس در کسب امتیاز حضور نظامی از روابط ویژه خود با امریکا بهره می‌برد.

دوم، به نظر می‌رسد تا زمان ضرب‌الاجل هسته‌ای ۱۰ تیر که تحقق یا عدم تحقق توافق‌ هسته‌ای جامع را رقم خواهد زد، وضعیت روابط ایران و انگلیس در ابهام راهبردی قرار خواهد داشت. بنابراین، ماهیت و کار ویژه واقعی این پایگاه نظامی در دوران پس از ضرب‌الاجل هسته‌ای مشخص‌تر خواهد شد.

سوم، تحقق توافق‌نامه هسته‌ای جامع از شدت فضای امنیتی و پرتنش روابط ایران و انگلیس در سامانه امنیتی خلیج فارس خواهد کاست و انتظار می‌رود روابط دو کشور حداقل وارد صلح سرد شود.

چهارم، تنش‌زدایی در روابط ایران و کشورهای خلیج فارس که تحقق توافق‌‌نامه هسته‌ای جامع تاثیر به سزایی بر آن دارد، می‌تواند هم‌زمان بر روابط ایران و انگلیس نیز تاثیر بگذارد.

پنجم، انگلیس و فرانسه که به دنبال پر کردن خلا نسبی امریکا در خلیج فارس هستند، منافع اقتصادی خود در منطقه را به گرم شدن روابط با ایران ترجیح می‌دهند.

ششم، به نظر می‌رسد پیش از ضرب‌الاجل هسته‌ای ۱۰ تیر راهبرد چندلایه و هم‌زمان اقتصادی، سیاسی و امنیتی علیه ایران در دستورکار قرار گرفته که اوج آن کاهش قیمت نفت با مدیریت عربستان و بر هم زدن توازن امنیتی خلیج فارس علیه ایران است.

هفتم، به نظر می‌رسد شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان به دلیل اینکه موفقیت‌های شیعیان حوثی را به مثابه تقویت منافع راهبردی ج. ا. ایران در یمن می‌بیند، کسب حمایت‌های فرامنطقه‌ای انگلیس را در حوزه‌های نظامی-امنیتی در دستورکار قرار داده است.

هشتم، با توجه به اینکه انگلیس هدف خود از ایجاد پایگاه نظامی دائمی را مقابله با داعش اعلام کرده، به نظر می‌رسد اینکه حدود دو هفته پیش ترزا می، وزیر کشور انگلیس، داعش را جدی‌ترین تهدید علیه امنیت ملی انگلستان داعش پس از ۱۱ سپتامبر خواند، در راستای زمینه‌سازی برای توجیه و ضرورت‌بخشی به ایجاد این پایگاه نظامی صورت گرفته است.