به گزارش پارس به نقل از کیهان، عیسی سحرخیز که چند ماهی است از زندان آزاد شده می نویسد: انسان ابتدا که وارد « فیس بوک» می شود و امکانات آن را می بیند، به ویژه شیوه های طراحی شده برای ارتباط با یکدیگر، شاد می شود که چه محیط دوستانه و صمیمانه ای، اما چند روزی که می ماند و به این جا و آن جا سر می کشد و نظاره گر بحث و جدل ها می شود و جدال های قلمی و دشنامهای کلامی را می خواند با این پرسش اساسی روبرو می شود که بمانم یا بروم؟ برای افرادی چون من که تازه وارد هستند و زندان آنان را به « فضای مجازی» و « شبکه های اجتماعی» وارد نکرده، و با محیط سلول های انفرادی، اتاق های چند نفره و سالن های ده ها نفره آشنا ساخته، این جار و جنجال های خودخواهانه و جنگ و جدل های دیگرآزارانه، بسیار شگفت انگیز است.

انسان به امکانات طراحی شده در « فیس بوک» که نگاه می کند، همه را خوب و مثبت می بیند، از امکان اعلام « پسندیدن (لایک) » یا « ابراز نظر (کامنت) » و در موضوعی شریک شدن و مشارکت کردن. اما وقتی به درون صفحات، وارد می شوی، می بینی برخی از این « دوستان مجازی» چه « دشمنان حقیقی» ای هستند و انگار در جهان کاری ندارند به جز اینکه به پر و پای هم بپیچند و حال یکدیگر را بگیرند!


وی می نویسد: در این میان کم نیستند آنهایی که این « پاتوق» گپ و گفت را تبدیل کرده اند به « دکان» بحث و جدل و جار و جنجال.


سحرخیز با اذعان به اینکه این جماعت کم شمار، اما با جنجال بسیار هستند، می نویسد: اینان باید بدانند نه چون منی که چند هفته ای است در خارج از زندانم و هر لحظه ممکن است به خانه دوم خود بازگردانده شوم، به دلیل « تغییر دولت» یا « طرفدار اصلاحات و شیوه های مسالمت آمیز» بودن از بند رسته ام و نه آنکه برای « تغییر اساسی در حاکمیت» مبارزه می کند به این دلیل هنوز در زندان است.