به گزارش پارس نیوز، 

 او گلایه دارد که این روزها کمتر کسی احوالش را می‌پرسد. انگشت اشاره رضا ایران‌منش به سمت مدیران فرهنگی و هنری است که هنرمندانی مثل او را فراموش کرده‌اند و گاهی به سراغ افرادی می‌روند که هیچ قرابتی با دنیای فیلمسازی و مستندسازی ندارند. باندبازی و فسادهای مدیریتی بعضی از مدیران را بلای جان دنیای سینما و تلویزیون عنوان می‌کند که باید رسانه‌ها بیشتر به آن بپردازند. آرامش خاصی در صحبت‌هایش است و هیچ‌وقت و حتی در بدترین شرایط هم باعث نشده تا جانبازی‌اش را بهانه‌ای برای رسیدن به حق خود علم کند. با این هنرمند 51 ساله که بازی در مجموعه‌های تلویزیونی «موج و صخره»، «ستایش»، «وفا»، «مردان آنجلس» و... و همچنین آثار سینمایی چون «سجاده آتش»، «دکل»، «ترور»، «کمین» و... را در کارنامه خود دارد، گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

 

در سال‌های اخیر حضور شما در عرصه بازیگری خیلی کمرنگ شده است، دلیل خاصی دارد؟

کم‌کاری این روزهای من به خاطر نبود پیشنهاد است که نه‌تنها برای من بلکه برای سایر هم‌دوره‌ای‌های من نیز این اتفاق افتاده است. در حالی که در دنیا شاهد هستیم برای بازیگران در هر رده سنی، نقش تعریف شده است و مشغول بازی هستند. حضور بازیگران رابطه‌ای در سینمای ما که در چند سال اخیر شدت یافته است و تعریف شدن فیلمنامه‌ها برای نقش‌های خاص که فقط مناسب عده‌ای محدود از تیپ و دوره سنی است، از دیگر  مواردی است که مزید بر علت شده تا کمتر جلوی دوربین حاضر شوم. البته فقر فیلمنامه و ضعیف بودن آنها هم در کار نکردن من در سال‌های اخیر تاثیرگذاشته است. این در حالی است که در دهه‌های60 و70 فیلم‌ها در قالب و ژانرهای مختلفی تعریف می‌شد و حضور بازیگران متعددی در ساخت یک فیلم را شاهد بودیم.

 

 خبری منتشر شد که مشغول ساخت مستند هستید، در این خصوص کمی توضیح دهید.

 اخیرا مستندی را در مورد نقاش معاصری که در سبک‌های مختلف فعالیت می‌کند، تهیه کردم که در مرحله تدوین است و قرار است از شبکه مستند و چندین جشنواره خارجی پخش شود. البته چند سال پیش نیز فیلم مستند داستانی را درخصوص ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران در حال تهیه داشتم که پس از یک سال و نیم فعالیت، به دلیل عدم حمایت مادی و معنوی مسئولان، ادامه کار را تعطیل کردم. بعد از آن بیشتر مشغول کار نگارش بودم و سه چهار فیلمنامه را بازنویسی کردم. حال سوالی که این جا وجود دارد، این است که وظیفه ذاتی مدیران هنری کجا باید معنا پیدا کند. مگر نه این است که در سال بودجه مصوبی دارند و باید در این راه آن را خرج کنند ولی در عمل می‌بینیم که بودجه بسیاری از برنامه‌های تولیدی توسط اسپانسر تامین می‌شود و باید از مدیران پرسید که بودجه‌های دولتی در کجا و در چه زمینه‌ای خرج می‌شود؟

 

در شرایط فعلی حاکم بر فضای هنری کشور، از چه طریقی روزگار را سپری می‌کنید و منبع درآمد شما از کجا تامین می‌شود؟

چند سال پیش دفتر سینمایی راه‌اندازی کردم که قرار بود در آن فعالیت‌های جدی را در حوزه ساخت آثار مستند، کوتاه و سینمایی دنبال کنم اما وقتی در مسیر تولید یک کار هزار اما و اگر وجود دارد و بیشتر از ضوابط، روابط بر سیستم اداری ما حکمفرماست نمی‌توان خیلی انتظار داشت که از راه هنر کسب درآمد کرد. البته امیدوار هستم که در عرصه فیلمسازی تغییراتی جدی ایجاد شود؛ درغیر این صورت فکر می‌کنم که مجبور به تغییر شغل و فعالیت در مقوله هنر خوشنویسی و نقاشی شوم. حتی به دلیل شرایط فعلی اقتصادی این روزهای کشور و مشکلات مادی، این احتمال وجود دارد که برای ادامه کار هنری‌ام به کشور دیگری که شرایط بهتری دارد، مهاجرت کنم.

 

فیلم‌هایی که در چند سال اخیر در حوزه دفاع مقدس تولید شده است را از نظر ساخت، فرم و محتوا چطور ارزیابی می‌کنید و به نظرتان هنوز این ژانر سینمایی همچنان مخاطب دارد یا خیر؟

تنگه ابوقریب که در حال حاضر روی پرده سینماست و از نظر فروش هم با اقبال مخاطبان مواجه است، یک نمونه موفق از کارهای دفاع مقدسی است که بازی خوبی را از بازیگران آن شاهد هستیم. فیلم‌های فعلی بر خلاف فیلم‌های دهه 60 و 70 از قصه‌هایی استفاده می‌کند که مخاطب را با اندیشه روبه‌رو می‌کند. مخاطب ژانر دفاع مقدس همیشه وجود داشته است و الان هم با توجه به فروش گیشه سینما می‌توان استقبال مردم را دید. به نظرم نهادها و متولیان عرصه دفاع مقدس مثل انجمن سینمای دفاع مقدس، سازمان رسانه‌ای اوج که بودجه‌های لازم را برای این کار دارند باید به جای صرف هزینه‌های عظیم در بعضی پروژه‌های خاص، آن را به تعداد بسیاری از تولیدات اختصاص دهند تا چرخه سینمای ما به گردش درآید و از حضور فیلمسازان بیشتری در سینما بهره ببریم.

 

حضور در جبهه‌های جنگ چقدر شما را در نقش‌های دفاع مقدسی یاری کرد؟

مطمئنا حضور در جنگ با صحنه فیلمبرداری خیلی متفاوت است، اما موقعیت‌هایی که به واسطه طراحی صحنه و صداهای محیطی وجود دارد همیشه حس خوبی به من می‌دهد و من را به سال‌های دور می‌برد. به واقع ارزش‌هایی که زمانی با پوشیدن لباس رزم و حضور در جبهه معنا پیدا می‌کرد الان با حضور و بازی در نقش‌هایی برای باورپذیرتر کردن آن شرایط معنا پیدا می‌کند.