یک. انبوه جمعیت زوار و عشاق اباعبدالله الحسین، کار را از دست خارج کرده است. میلیون‌ها انسان، از زن و مرد و پیر و جوان عازم یا ساکن کربلا و نجف‌اند. در این مسیر مشکلات هم کم نبوده و مردم سختی‌کشیده‌اند. بیش از همه در مرزهای کشور خودمان متحمل زحمت شده‌اند، قصور و تقصیر هم در این مسیر ممکن است وجود داشته باشد که قطعا پس‌ازاین ایام، باید آسیب‌شناسی و پیگیری شود‌. عمده سختی سفر اربعین از جایی نشات می‌گیرد که چند میلیون نفر، ساکن شهر کربلا می‌شوند. همه این‌ها درست، اما بگذارید موضوع را از این نگاه ببینیم: 
دو. پیکر عظیم تشیع را بر جغرافیای اسلام تطبیق دهید که کربلا قلب این بدن است. مردمان عاشق از عراق، ایران، پاکستان، هند، لبنان، سوریه، بحرین، عربستان، یمن، آذربایجان و ده‌ها کشور دنیا به سمت کربلا درحرکت‌اند و همچون شریان‌های این پیکر بزرگ، در نزدیکی قلب کربلا بر شور و جمعیتشان افزوده می‌شود.
سه. از زمین فاصله بگیرید و خود را در ارتفاع چند کیلومتری فرض کنید و ازآنجا به نقشه عراق نگاه کنید. گروهی از جنوب بصره، برخی از شمال، عده‌ای از نجف و جاده اصلی، گروهی از جاده‌ای که تکیه‌بر فرات داده و انبوهی از مسیرهای اصلی و فرعی دیگر راهی کربلا هستند. برخی از اهل عراق، حتی از دیوانیه به نجف نمی‌روند تا با این کار، جا و امکانات برای دیگر زوار بیشتر باشد، مستقیم به حله می‌روند و ازآنجا راهی کربلا می‌شوند. شریان شیعه در نزدیکی قلب خود، شدید است، تند است، پاک و پرخون است و از شدت بالندگی، سرخی به صورتش زده و چهره‌اش برافروخته شده است. حماسه اربعین، همه همدلی و عشق است و هرچه به کربلا نزدیک‌تر می‌شود بر این همدلی افزوده می‌گردد. غیرازاین هم انتظاری نیست. تابه‌حال کسی ندیده که قطره‌های خون، در یک بدن، همه باهم و در خدمت هدف واحدی نباشند.
چهار. این بار کمی از زمین فاصله بگیرید و به ارتفاع ارادتتان به قبله عشق، ماجرا را بنگرید. حتی تصورش هم اعجاب‌آور است که سیدالشهدا، روزی در میانه میدان تشنه و گرسنه و خاک‌آلود، به همراه چند زن و فرزند، تنها ماند و امروز، از هر سو که می‌نگری، انتهای ارتش دلدارانش در هیچ جاده‌ای پیدا نیست.
از همان نگاه بالا، سیل جمعیت است که چون خون، راهی و عازم قلب است، چون به مقصد رسید، قلب را طواف می‌کند و فورا از سوی قلب به تمام نقاط پیکر پمپاژ می‌شود. اصلا حماسه اربعین، مثل قلب است و خون و این مردم، عیال و اهل و مرزوق سیدالشهدایند که خون خداست.
پنج. اربعین، از این منظر قابل‌فهم است. اگر خواهش و توصیه‌ای هم خدمت زوار تقدیم می‌گردد از همین زاویه است. مثلا، چه‌بهتر که هر قطره خون در اطراف قلب کمتر ساکن شود و سریعا جای خود را به قطرات دیگر دهد، یعنی زائر پس از رسیدن به کربلا، با زیارتی کوتاه، به مبدا خود بازگردد که فرمود « زر وانصرف». نقل است که آیت‌الله بهاءالدینی در سفری به مشهدالرضا، پس از مشاهده شلوغی و سختی جمعیت، از نقطه‌ای دور رو به گنبد سلامی داد و بازگشت‌. اطرافیان پرسیدند چرا زیارت نکردیم؟ آقا فرمودند ما سلام دادیم و جواب گرفتیم. دیگر چه از این بالاتر!
شش. در گوشه و کنار این حماسه عظیم و عالم‌تاب، ممکن است ناملایماتی وجود داشته باشد، یا حتی مسئله چندانی نباشد ولی در بازنمایی رسانه‌ای، بد بازتاب یابد. هرچند باید اهل تبیین بود و روشنگری کرد، اما جای نگرانی چندانی نیست. اربعین، بزرگ‌ترین تجمع انسانی تاریخ بشر است و از میان تمام نشیب و فرازها، راه خود را باقدرت طی خواهد کرد. هر کس باید مراقب باشد که خود از این کاروان جا نماند. چه زیبا گفته‌اند که در آغاز جاده عشق، حتی اگر دل‌سنگ دارید خود را به زمین بکوبید که این وادی، سنگ را هم دُر نجف می‌کند.