درست در آستانه یک سالگی دولت سید ابراهیم رئیسی، گفت‌و‌گوهایی از حسن روحانی، اسحاق جهانگیری و عبدالناصر همتی در فضای عمومی انتشار یافته است. گویا مسئولان دولت پیشین، در برنامه‌ای هدفمند و هماهنگ، پس از یک سال سکوت به میدان آمده‌اند و در حال بازآرایی جریان خود در صحنه سیاست کشورند. این در حالی است که با توجه به عملکرد آن دولت، حداقل چهره‌های شناخته‌شده و شاخصش، باید تا سال‌ها یا شرمنده و عذرخواه افعال و اقوال خویش باشند یا لااقل سکوت پیشه کنند. اما همین مصاحبه‌های اخیر، هرچند حاوی نکات فرافکنانه و بعضا متناقضی است، دو نکته بسیار مهم از پشت پرده‌های دولت پیشین را عیان می‌کند. دراین‌باره گفتنی‌هایی هست:
یک. وزیر نیرو می‌گوید ما در دولت دوم روحانی به دنبال طرح‌هایی برای گشایش و رونق بیشتر اقتصاد مبتنی بر برجام بودیم، حال‌آنکه درست در میانه راه، ترامپ از برجام خارج شد. او حتی برای گفته خود از این مثال بهره برده که ما برای والیبال به میدان رفته بودیم، اما از میانه بازی از ما خواستند بسکتبال بازی کنیم! منظور ایشان آن است که در دولت دوم روحانی (۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰) برنامه‌هایمان متناسب با رونق اقتصاد بود اما با جنگ اقتصادی مواجه شدیم. این در حالی است که ترامپ، سال ۱۳۹۵ یعنی حدود یک سال قبل از انتخابات دور دوم دولت روحانی به کاخ سفید راه‌یافته بود و حتی در تبلیغات انتخاباتی خود نیز دم از پاره کردن برجام می‌زد. سؤال این است که آیا دولت دوازدهم و ژنرال‌هایی که ادعا می‌کردند زبان دنیا را می‌فهمند، کمترین پیش‌بینی ازآنچه در پیش است، نداشتند؟ 
دو. حسن روحانی در مصاحبه خود می‌گوید که بلافاصله پس از خروج ترامپ از برجام، برخی وزرا پیشنهاد دادند که دسته‌جمعی استعفا کنیم، چراکه در شرایط جنگی افرادی با اختیارات بیشتر باید روی کار بیایند! این رازی که بعد از ۴ سال پرده از آن برداشته‌شده، روایت یکی از بزرگ‌ترین خیانت‌ها و توطئه‌های تاریخ انقلاب است. فرض کنید که دولت آمریکا برای در فشار قرار دادن ایران، از توافقی که با ایران امضا کرده خارج شود و در مقابل، دولت ایران دسته‌جمعی استعفا کرده -بخوانید مشابه برخی دولت‌های دوره پهلوی سقوط کند- و پشت مردم و کشور را خالی کند! 
چه پیامی به دوست و دشمن و به‌ویژه مردم خودمان مخابره می‌شود؟ ما می‌پنداشتیم که اوج شاهکار آقایان مطلع شدن از جهش قیمت بنزین صبح جمعه بود، حال‌آنکه بر اساس گفته‌های خودشان، عجایب و خیانت‌های بسیار بزرگ‌تری متوجه کشور بوده است. آیا نهادهای نظارتی، نباید مراقبت جدی‌تری کنند تا در بزنگاه‌ها و گردنه‌ها، چنین افرادی پشت فرمان ماشین کشور ننشینند؟!
سه. شخصا بر این باورم که هرچند دستگاه‌های نظارتی باید با دقت بیشتری به وظایف خود عمل کنند، اما تنها راه زدودن کامل غرب‌زدگی و خودباختگی از عمل برخی مسئولین و از ذهن بخش‌هایی از جامعه، عملکرد مثبت و اثربخش دولت سیزدهم است. اگر باوجود شرایط فعلی، دولت سیزدهم بتواند کشتی مدیریت کشور و معیشت مردم را به ساحل آرامش برساند، ناکارآمدی جریان غرب‌زده در کشور به اثبات خواهد رسید، آن روز است که جریان تحریف و درنتیجه آن جریان تحریم شکست خواهد خورد و چهره‌های غرب‌زده و تحقیرکننده خود و کشور، برای همیشه به عبرت تاریخ ایران تبدیل خواهند شد. همه چشم‌ها به دولت مستقر دوخته‌شده و امیدها به لطف خدا و همت رئیسی و همکارانش است.