یک. چند هفته مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، جناب روحانی با حضور در ارتفاعات تهران، با چند خانم جوان که عرفا بدحجاب محسوب می‌شوند عکس یادگاری گرفت و عجیب‌تر آن‌که تصویر مذکور، به‌جای آن‌که از طرف جوانانی منتشر شود که با رئیس‌جمهور کشورشان عکس یادگاری گرفته بودند، در حساب‌رسمی رئیس‌جمهور در شبکه اجتماعی اینستاگرام و به‌تبع آن در رسانه‌های عمومی انتشار یافت، گویی ذوق تیم رسانه‌ای رئیس‌جمهور برای انتشار آن عکس، بیش از انگیزه آن چند نفر بود. اما چرا؟

   رئیس‌جمهور و تیم رسانه‌ای او که در آستانه انتخابات دور دوم، دستشان خالی بود، چاره را در این دیده بودند که با کنش‌هایی از این جنس، حساسیت منتقدان و مخالفان را برانگیزند و آن‌ها را به واکنش وادارند.

 نتیجه طبیعی چنین مخالفت و واکنشی در فضای عمومی، احتمالا شکل‌گیری موافقت و مخالفت اقشار مختلف جامعه حول آن محور می‌بود و دیگر بحث‌های کلان و با درجه اهمیت بالاتر به حاشیه می‌رفت. دیگر در ایام انتخابات ریاست جمهوری کسی نپرسید که چرا کارخانه‌های با قدمت ۵۰ سال ورشکسته‌اند و به‌گل‌نشسته اند، چرا باوجود رکود سنگین، تورم و گرانی همچنان می‌تازد و چرا هیچ اصلاح جدی در حوزه‌های پولی و بانکی اتفاق نیفتاده است.

دو. به نظر می‌رسد طعم استفاده از چنین روش‌هایی به کام حلقه مشاورین دولت مزه کرده است. از شاخص‌های اساسی اقتصاد بگذریم و به مواردی بپردازیم که برای عموم ملموس است و بی‌نیاز از ارائه دلیل و مدرک است. خلاصه شرایط امروز این است: قیمت دلار در بازار آزاد ۳۲ هزار تومان، قیمت سکه طلا بیش از ۱۶ میلیون تومان، قیمت ارزان‌ترین خودروی تولید داخل در بازار حدود ۱۵۰ میلیون تومان، قیمت مواد خوراکی همچون گوشت، مرغ، برنج و لبنیات هم بسته به نوع متفاوت است اما آنچه در همه ثابت بوده افزایش حداقل دو برابری در ماه‌های اخیر است. دولت مستقر، رکورد سقوط ارزش پول ملی را به نام خود ثبت کرده و شدیدترین نوسان‌های تاریخ اقتصاد معاصر را در این دوره شاهد بوده‌ایم.

در نارسایی‌های اقتصاد و فشار معیشتی به مردم، هرچه بگوییم حق مطلب ادا نشده است. اما سؤال اینجاست که در ماه‌های اخیر چند بار شنیده‌اید که رئیس‌جمهور محترم پیرامون این مسائل سخنی گفته باشد. از چند ماه اخیر هم حتی می‌توان صرف‌نظر کرد و با قطعیت نوشت که در تمام هفت سال و چند ماهی که ایشان در رأس دستگاه اجرایی کشور بوده، کمتر شاهد بوده‌ایم که ایشان پیرامون دغدغه‌های مردم سخن بگوید. این در حالی است که ایشان هرازگاهی با پرداختن به مسائل سیاسی، اجتماعی و حتی تاریخی، تلاش می‌کند روی خط حساسیت جامعه قدم بگذارد و بر سر این مسائل دوقطبی بسازد. سخنان اخیر رئیس‌جمهور پیرامون صلح امام حسن مجتبی (ع) نمونه‌ای ازاین‌دست ارزیابی می‌شود.

سه. جناب رئیس‌جمهور، چندی پیش در وصف مذاکره با دولت فعلی آمریکا به‌صراحت گفته است که «با چاقوکش نمی‌توان مذاکره کرد» و وزیر خارجه هم‌بارها بر بی‌فایده بودن مذاکره در شرایط فعلی سخن رانده است. از طرف دیگر، چند روز پیش، روحانی تلاش کرده صلح را تئوریزه کند و این گزاره را جا بیندازد که «در شرایط صلح باید صلح کرد». این یعنی آن‌که رئیس‌جمهور نه به آن اعتقاد دارد و نه به این، بلکه به دنبال راهی برای ساختن دوقطبی و مشغله‌های ذهنی جدید برای مردم و نخبگان است تا بحث کارنامه دولت و ناکارآمدی در اغلب حوزه‌ها به میان نیاید. فقط از باب نمونه، آیا محدودیت اعمال‌شده در تعطیلات اخیر که به کاهش تردد منجر شد، در تعطیلات قبلی شدنی نبود؟ آیا حاکمیت نباید از قوه قهریه و اقتدار خود برای حفظ جان عموم مردم استفاده کند؟ آیا ۲۵۰ کشته در روز عدد کوچکی است؟ 

چهار. خلاصه و شفاف ماجرا این است: دولت رو به پایان است. برجام تحقیقا به هیچ انجامیده، اقتصاد در اوج رهاشدگی و نابسامانی است و سرمایه اجتماعی دولت و اعتماد مردم به دولتمردان فعلی در ضعیف‌ترین وضعیت است. از سوی دیگر نه همچون هفت سال پیش می‌توان تقصیر را به گردن دولت گذشته انداخت، نه این استدلال که «ما می‌خواهیم ولی نمی‌گذارند» پذیرفته است و نه دولت کلیدی برای باز کردن قفل‌ها دارد که رو نکرده باشد. نتیجه آن است که با حرف و ایجاد بلوا تلاش می‌کند حواس‌ها را از قفل‌های اصلی و کلیدهای شکسته منحرف کند. ما باید چه کنیم؟ تمام تلاش و مطالبه ما باید به سمت همان قفل‌های ناگشوده اصلی باشد. احتمال دارد دولتمردان حرف‌های عجیب‌تری هم بزنند که هدف از پیش مشخص است.

سید محمد بحرینیان