سه سال بعد، این جنبش به یک انقلاب بدل شد که طی آن مبارک برکنار شد و به نظر می رسید درها به روی یک دموکراسی لیبرال، همان چیزی که فعالان سیاسی فیسبوک آرزوی آن را داشتند، گشوده شده است. عبدالفتاح با حمایت چشمگیر گروه های غربی روبرو شد، به طوری که سازمان غیر دولتی" آکادمی مصریان دموکراتیک" که وی ریاست آن را بر عهده داشت، مبلغی را از سوی" بنیاد ملی برای دموکراسی" مستقر در واشنگتن دریافت کرد. وی همچنین نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شد. در اواخر سال ۲۰۱۱ نیز وی در تکاپو برای فراهم کردن یک عملیات نظارت بر نخستین انتخابات پارلمانی مصر بود. »

به گزارش پارس به نقل از ایسنا، روزنامه واشنگتن پست در گزارشی با عنوان" دموکرات هایی که دموکراسی را کنار گذاشتند" ، نوشته است: « اما اکنون عبدالفتاح خود یکی از سپاهیان دموکرات سابق مصر است که از کودتای ارتش علیه دولت محمد مرسی حمایت می کند. به گفته نیویورک تایمز، وی مداخله ارتش را با شیوه ای اغراق آمیز این گونه توجیه می کند: " هنگامی که سایه تروریسم درصدد پوشاندن مصر بود و دخالت های بیگانگان در حال رخنه به روابط دموکراتیکمان بود، پس برای مردمان بزرگ مصر ضروری بود تا از نیروهای مسلح خود در برابر خطرات بیگانه حمایت کنند. "

چه بر سر لیبرال های جوان مصری آمد؟ پنج سال پیش آنها امید بخش ترین جنبش در دنیای عرب محسوب می شدند که تحت سلطه مردان حسنی مبارک قرار داشتند. اما اکنون بیشتر آنها طرفدار رهبر کودتای اخیر ژنراال" عبدالفتاح السیسی" هستند که پوسترش در سرتاسر قاهره در کنار تصاویر جمال عبدالناصر و انورالسادات، دیکتاتورهای پیشین خودنمایی می کند.

این چرخش سرگیجه آور در تاریخ جنبش های مردمی طرفدار دموکراسی بی سابقه است. جنبش همبستگی لهستان و ضد پینوشه در شیلی هرگز خواب در آغوش کشیدن ستمگران سابق را نیز نمی دیدند.

در دفاع از دموکرات های سابق مصری می توان گفت که برخلاف همتایانشان در مناطق دیگر باید در دو جبهه می جنگیدند: نه تنها در برابر استبدادی که ارتش پشتیبان آن بود بلکه در مقابل جنبش ایدئولوژیک اخوان المسلمین که توسط محمد مرسی قدرت را به انحصار خود درآورده بود. این مانند این است که به طور همزمان هم پینوشه و هم حزب کمونیست لنین را در مقابل داشته باشیم.

گرچه آنها شعله آتش انقلاب سال ۲۰۱۱ را روشن کردند، اما این لیبرال ها همیشه از ارتش و اخوان المسلمین ضعیف تر، تنگدست تر، نا منظم تر و کمتر سازمان یافته بودند و در حالی که طی دو سال پنج انتخابات آزاد برگزار شد، آن ها تنها حامیان اندکی در میان توده عظیم مردم فقیر و روستایی بیرون از قاهره داشتند.

لیبرال ها که زمانی از شبکه و ساختار بدون رهبرشان رضایت داشتند، در نهایت محمد البرادعی، مدیرکل سابق آژانس هسته ای سازمان ملل را به عنوان رهبر خود برگزیدند. این انتخابی فاجعه بود: البرادعی به عنوان فردی مغرور، خودخواه و راحت در سالن های شهر وین نسبت به زاغه های قاهره، فردی بود که سال گذشته با کسب آرای تک رقمی از انتخابات ریاست جمهوری کنار کشید.

پس از آن لیبرال ها بدون داشتن رهبری از خود، با انتخابی میان کاندیدای مورد حمایت ارتش و مرسی اسلام گرا مواجه بودند. بیشترشان مرسی را انتخاب کردند. هیاتی متشکل از رهبران جوان لیبرال با مرسی دیدار کردند و از او وعده گرفتند که وزرای سکولار باید در کابینه جای داشته باشند و قانون اساسی جدید نیز باید با مشارکت و توافق سکولارها و اسلام گرایان تنظیم و بازنویسی شود.

مرسی برخی از وعده هایش را عملی کرد اما دولتش هم زمان با نبرد با میراث دیرپای مبارک در دیوان سالاری، پلیس و دستگاه قضا، مدام منزی تر و بی تحمل تر شد. خبرنگاران لیبرال به جرم توهین به ریاست جمهوری محاکمه شدند و برخی از رهبران جوان انقلابی نیز به جرم به راه انداختن تظاهرات خیابانی دستگیر شدند.

لیبرال ها می توانستند چند ماه صبر کنند و برای برگزاری انتخابات پارلمانی خود را آماده کنند. نظرسنجی ها حاکی از آن بود که اخوان المسلمین به سرعت در حال غرق شدن است. در عوض آن ها راه آسان تر را انتخاب کردند و تغییر موضع دادند. به نوشته وال استریت ژورنال، طی ماه های پیش از کودتا، رهبران اپوزیسیون سکولار مرتبا با ژنرال های ارشد مصر دیدار کردند که وعده داده بودند با برکناری مرسی به تظاهرات عظیم مردمی پاسخ خواهند داد.

حالا باری دیگر، لیبرال ها می گویند از شرکای جدیدشان وعده گرفته اند که قانون اساسی به سرعت اصلاح شود و پس از آن یک انتخابات آزاد و عادلانه برگزار شود. لیبرال ها که از" دومین انقلاب" خود راضی و سرمست به نظر می رسند، خود را متقاعد کرده اند که ارتش از سیاست کنار خواهد رفت و اسلام گرایان مصری دیگر هرگز دوباره رای نخواهند آورد.

در همین حال، البرادعی به عنوان معاون رئیس جمهوری بر مسندی از این دولت می نشیند که صدها زندانی سیاسی را همچنان در حبس نگه داشته است، رسانه های اسلامی و شبکه الجزیره را تعطیل کرده است و تظاهرکنندگان غیرمسلح را به زور گلوله ساکت کرده است. این نتیجه فعالیت های اسرا عبدالفتاح و دوستان جوان آرمان گرایش است که ۵ سال پیش هرگز آرزوی آن را نمی کردند. »