به گزارش پارس به نقل ازخانواده،

بهرام حصیری در یک نگاه

متولد: ۱۳۳۰ کرج

تحصیلات: کاردانی رشته ادبیات

کارنامه هنری

آلبوم های موسیقی: جان عاشق، بی تو خاکسترم، بی آشیونه، یاد دوست، صدای عاشق، تصویر خیال، شور عاشقانه، قناری من

صدای من هر روز پخش می شود

در حال حاضر، صدای من، حداقل روزی یک بار از رادیو پیام و رادیو آوا همراه با نماهنگ هایی از کانال های مختلف تلویزیونی پخش می شود. مدتی قبل که زنده یاد همایون خرم فوت کردند آقای دکتر رشید کاکاوند مجری برنامه های رادیو و تلویزیون رضا خرم، پسر استاد همایون خرم را به برنامه آورد و درباره تصویر خیال که اولین بارخوانی کارهای قدیمی من بود برای او توضیح داد. بعد از صحبت های رشید کاکاوند درباره من، یکی از کارهای تصویری ام از سیما پخش شد.

موقع خواندن روحیه ام عوض می شود

وقتی در شرایط بد روحی قرار می گیرم و زیر لب با خودم زمزمه می کنم، روحیه ام عوض می شود. ممکن است قبل از اجرا ناراحتی داشته باشم، اما وقتی روی صحنه می روم تا برنامه اجرا کنم، روحیه ام تغییر می کند و می توانم هر چه شادی در درونم هست، به مخاطبینم انتقال بدهم تا شاد شوند. یقین بدانید که خداوند عاشق شاد زیستن بندگانش است و دوست ندارد که بندگانش افسرده باشند.

از جایگاه خودم راضی هستم

من از اینکه در عرصه موسیقی فعالیت می کنم، راضی هستم، اما متاسفانه شرایط فعلی به خصوص موسیقی سنتی کشورمان که ریشه موسیقی ما است خیلی کمرنگ شده و من همیشه از مسئولین خواسته ام تا به هنرمندان موسیقی سنتی بیشتر فکر کنند. به عنوان نمونه بعد از سال ها فعالیت در عرصه خوانندگی من هنوز بیمه نیستم. خانه موسیقی بعد از این همه سال فعالیت تنها یک کارت عضویت به من داده است. یک عمر است که در این زمینه استخوان خرد کرده ایم. مسئولان موسیقی بیایند و بگویند آقای فلانی، شما بیایید در ماه دو سه کار بخوانید و مبلغی بگیرید. اگر ما را تامین کنند دلیلی ندارد که برای اجرای موسیقی به خارج از کشور برویم. من عاشق این خاک و مردم بوده ام و هستم، من می توانم به کانادا و آمریکا و اروپا بروم و برنامه اجرا کنم و هر دفعه هم به آنجا می روم برنامه ریزان فوراً! مرا دوره می کنند و می خواهند قرارداد ببندند، اما می گویم اگر می خواهید کنسرت بگذارید کنسرتی آبرومندانه بگذارید. یک هنرمند متعلق به مردم است و هیچ سازمان و تشکیلات و حکومت و ارگانی نمی تواند بگوید تو این کار را باید بخوانی.

موسیقی شعر بدون کلمه است

زنده یاد استاد هشترودی همیشه می گفت، موسیقی شعرهایی بی کلمه است که طبیعت به گوش بشر می خواند. من چون در وادی آهنگ سازی هم فعالیت دارم، وقتی کلمه یا واژه به ذهنم خطور می کند، فوری فکرم روی آن متمرکز می شود. دقیقاً مطلب را پیدا می کنم و آن را به مرحله اجرا می رسانم. معتقدم اگر انسان با علاقه و دقت موسیقی را بشنود به عرش اعلا می رود و زندگی را روشن و زیبا و دوست داشتنی می بیند.

خوانندگان موسیقی اصیل انگشت شمار هستند

من همیشه گفته ام جوانان به جای اینکه بیایند اصولی کار کنند و در مسیر درست پیش بروند، متاسفانه بیراهه می روند. این موسیقی هایی که به گوش مردم می رسانند یک مقدار تقلید از جوانانی است که در خارج فعالیت می کنند. خوانندگان ما در موسیقی اصیل انگشت شمار هستند و به همین دلیل موسیقی اصیل کمرنگ شده است.

زندگی خصوصی و خانوادگی من

من در ۳۳ سالگی با افسانه قرآنی ازدواج کرده ام، ثمره ازدواجم یک دختر و یک پسر است. دخترم پونه در کانادا زندگی می کند. ازدواج کرده است و صاحب یک فرزند است. پسرم پویا هم که ازدواج کرده از کودکی تنبک می زد، او ۱۱ ساله بود که جذب ویلون شد و وقتی ویلون را فرا گرفت او را نزد استاد اسدالله ملک بردم که با مهارت برایش ساز زد و استاد ملک او را تحسین و تایید کرد و بعد هم مورد تشویق استاد یا حقی قرار گرفت. پسرم چند آهنگ برایم ساخته و الان هم در چند آموزشگاه موسیقی ویلون تدریس می کند و در مجموع پنجاه شاگرد دارد.

با « جان عاشق» شناخته شدم

من با آلبوم جان عاشق شناخته شدم. آن آلبوم که اولین حرکت من بود، موجب تحول من شد. نوع و جنس صدایم به یکی از پیشکسوتان آواز که در زمان خودش پدیده ای محسوب می شد، نزدیک بود. به خاطر دارم زمانی که دانش آموز کلاس اول دبیرستان بودم آن خواننده ترانه ای خوانده بود و یک روز صبح که به مدرسه رفتم بچه ها که صدای مرا شنیده بودند، اطرافم را گرفتند و از اینکه صدایم از رادیو پخش شده بود اظهار خوشحالی کردند. من به آنها گفتم که آن صدا، صدای هنرمندی بوده که صدای من به صدای او شبیه است. هر هنرمندی از چیزی و یا کسی الگو می گیرد، اما وقتی سرنخ را پیدا کرد، دنبال همان می رود و خوشبختانه من خیلی سریع بعد از جان عاشق راه خودم را پیدا کردم.

از بچگی صدایم خوب بود

من از کودکی در خانواده ای بزرگ شده ام که پدر و پدربزرگم علاقمند به مطالعه و موسیقی بودند و از همان سال ها به هنر و موسیقی علاقه داشتم. از صدای خوبی هم برخوردار بودم و فکر کردم وقتی بزرگ شوم، می توانم در عرصه خوانندگی فعالیت کنم. سال ۵۲ زمانی که دبیرستانی بودم توسط بزرگان موسیقی به استاد مهرتاش که در جامعه باربد در لاله زار فعالیت می کرد معرفی شدم و از محضر استاد مهرتاش تعلیم آواز دیدم، بعد از مدتی به رادیو رفتم و از ادیب خوانساری کسب فیض کردم. دو سال هم در هنرستان موسیقی نزد استاد کریمی که استاد سختگیری هم بود، کار کردم و بعد از آن فعالیت خود را به طور جدی تر ادامه دادم و با علاقه از دانش و تجربیات اساتیدی همچون حبیب بدیعی، سیاوش زندگانی، فضل الله توکل، خدا بیامرز جلیل شهناز، فرهنگ شریف که در آن سال ها مطرح بودند و هنوز هم مطرح هستند، استفاده کردم.

چون بچه بودم به من میدان ندادند

من از وقتی وارد دبستان شدم در جشن های مدرسه برای بچه ها و خانواده هایشان می خواندم. در سال های دبیرستان با جمال وفایی آشنا شدم و با همکاری او، به رادیو رفتم، تست صدا دادم و قبول شدم، اما چون از همان کودکی جنس صدایم شباهت به یکی از خوانندگان مشهور داشت همین موجب شد به من که بچه بودم زیاد میدان ندهند. در سال ۷۱ زنده یاد اسدالله ملک مرا دعوت به همکاری کرد و اولین آلبومم در سال ۷۴ با عنوان جان عاشق را روانه بازار کردیم، ناگفته نماند زمانی که من در انگلستان بودم آن آهنگ را با شعر دیگری خوانده بودم و استاد مشفق کاشانی سیلاب های آن را گرفتند و عوض کردند و چون آهنگش را هم خودم ساخته بودم استاد ملک گوش کرد و گفت این آهنگ فوق العاده است، چه کسی آن را ساخته است، گفتم خودم ساخته ام، نوار را از من گرفت و برد ساعت ۵/۱ بعد از نیمه شب با من تماس گرفت و گفت این کار فوق العاده است. من دارم رنگ و لعابی به آن می دهم و مطمئن هستم مانند توپ صدا خواهد کرد. اینگونه بود که در آن زمان سرنوشت کاری من در ایران رقم خورد و به لطف خدا تا امروز هم ادامه پیدا کرده.