به گزارش پارس ، به نقل ازمشرق، محمدفرهاد کلینی، کارشناس مسائل استراتژیک با اشاره به سخنان روحانی در نخستین نشست خبری خود درباره سیاست خارجی و اظهارات صریح وی درباره" گذشتن دوران تعلیق غنی سازی" گفت: غرب طی سالیان اخیر تمام توان خود را برای تشدید تحریم ها به کار برده و می برد.
محصول این فشارها بر اراده هسته ای ایران ناکارآمد بوده است و این موضع را نه بنده که مقامات و گزارش های اطلاعاتی غرب و اندیشکده های غربی نیز تأکید کرده اند. مواضع متوالی رژیم صهیونیستی نیز گویای این مطلب است و از سوی دیگر این، وظیفه دولت است تا فشارهای این تحریم های وحشیانه را کاهش دهد و تهدیدات را معکوس نماید و همه با هم باید امیدوار باشیم.

گفت وگوی خبرنگار مشرق با کلینی را با هم مرور می کنیم.

*****


جناب آقای کلینی! رئیس جمهور منتخب به صورت کاملاً شفاف در نخستین نشست خبری خود، بر عدم تعلیق غنی سازی تأکید کرد. مسئله ای که خواسته اصلی غرب بوده و هست؛ این موضع قاطع آقای روحانی می بایست با واکنش تند غرب علیه ایران روبرو می شد ولی ما می بینیم که غرب برخلاف انتظار، به نوعی به دنبال تعامل با رئیس جمهور منتخب، اعلام می کند که حسن روحانی باید در مذاکرات ژنو ۲ حاضر شود و یا اینکه انگلیس تحریم بانک ملت ایران را لغو می کند. به نظر شما این سیاست غرب برای گشوده شدن باب جدیدی از تعامل است یا هدف دیگری از اعطای امتیازها را پیگیری می کند؟

واکنش تند در برابر شرایط جدید، صرفاً از جانب رژیم نتانیاهو مشاهده شد.   آنها همچنان منافع خود را در به هم ریختن هر گونه روزنه جدید در نحوه تعامل غرب با ایران می بینند. غرب به راستی تحت تأثیر گام های بلند مردم ایران در انتخابات قرار دارد و اینجاست که معلوم می شود به رغم همه فشارهای متعدد سیاسی و اقتصادی رویکرد مردم ایران در مشارکت و تعامل با نوع انتخاب خود است.

البته آنها انتظار دارند تا در همه ابعاد، شاهد تغییر و پیشرفت کشورشان باشند و همچنانکه روانشناسی اجتماعی و مردمی ایران حکایت می کند آنها موافق با تفاهم آبرومند، متعادل و متوازن هستند و همواره در طول تاریخ نشان داده اند که به شدت مخالف هر گونه عقبگرد ناشیانه بر خلاف منافع ملی هستند. مردم ایران خصوصاً طی چند سال اخیر مقاومت هوشمندانه خود را در برابر تحریم های ناعادلانه به اثبات رسانده اند و در صورت آمادگی غرب، اکنون فرصتی برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب و حقوق خود در عرصه توسعه را دنبال می کنند. غرب به خوبی می داند که واکنش غلط به تحولات جدید در ایران صرفا به ضرر آنان تمام می شود. لذا اصل احتیاط در مواضع را برخلاف توصیه های سردرگم رژِیم تل آویو مد نظر دارد.

در مورد دعوت از رئیس جمهور منتخب، جناب آقای روحانی برای حضور در ژنو ۲، باید دید در صورت تشکیل این نشست، آیا این حضور می تواند تبدیل به فرایند سازنده برای آینده مردم سوریه و تشکیل دولت باثبات شود و یا اینکه غرب همچنان  سیاست مذاکره و تشدید عملیاتی صحنه را مد نظر دارد. تأکید می کنم باید روشن شود که این اجلاس، نهایی خواهد شد و یا اینکه به تعوبق خواهد افتاد و سپس دستور کار اجلاس ژنو ۲ مشخص شود؛ منتها اگر هدف، مشروعیت بخشیدن به برخی از گروه های تروریستی باشد که حتی کشورهای غربی به آن اذعان دارند نتیجه آن از هم اکنون مشخص است.

به نظرم هدف، باید بهروزی سوریه باشد و در صورت حسن نیت در اجلاس حاشیه ای دوحه، می توان به ژنو ۲ کمی امیدوار بود. البته گفته می شود که قرار است نشست سه جانبه ای برای آماده سازی زمینه کنفرانس ژنو ۲، روز سه شنبه در ژنو برگزار شود و" اخضر ابراهیمی" فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل در سوریه در آن شرکت می کند. ایران همواره خواهان راه حل سوری سوری بوده است و این سیاست، ادامه خواهد یافت.


بر فرض تشکیل اجلاس ژنو۲، نقش حضور رئیس جمهور منتخب کشورمان در این اجلاس چه می تواند باشد؟

  آقای روحانی هم به خوبی معنای" جنگ" را می داند و هم معنای" تفاهم" را و این در کارنامه ایشان در دوره دفاع مقدس و سیاست متوازن در عرصه تنظیم سیاست خارجی اثبات شده است. بدیهی است ایشان اکنون به عنوان رئیس جمهور، در یک تراز جدید قرار دارند و به خوبی از نقش  و جایگاه خود در فرایندهای اصولی و متعادل در عرصه داخلی و خارجی مطلع هستند.


آیا می توان گفت که برآوردهای تحلیلی غرب در قبال شرایط جدید با پیشنهادهای جدید، تغییر خواهد کرد یا خیر؟

به نظرم کیفیت پیشنهادها در عرصه مواجهه، دچار تغییر می شود. برخی در غرب تلاش می کنند تا سیاستمداران غرب دچار اختلال در تحلیل و محاسبات آنها در شرایط جدید متأثر و به قولی مدیریت شود. به نظرم مقامات غرب باید با کمی مراجعه به گذشته نزدیک، به تعاملات خود با این عناصر و نیز رژیم تل اویو تجدید نظر کنند. پوچی اطلاعات و تحلیل های آنان از تحولات ایران به ویژه طی انتخابات اخیر ریاست جمهوری، درس بزرگی برای گام های بعدی است. فرصت بسیار مهمی وجود دارد و باید دید که غرب و به ویژه اروپا چقدر توانایی ایجاد سیاست برد - برد دارد.


برخی معتقدند یکی از سناریوهای غرب برای دولت جدید، لزوم ایجاد فضای مثبت برای دولت (لغو تحریم بانک ملت توسط دولت انگلیس و یا دعوت از ایران در مذاکرات ژنو۲) در راستای سوء استفاده از شرایط جدید برای ایجاد نوعی اختلاف و ابهام در میان سران و مسؤولان نظام باشد؛ آیا این تحلیل می تواند درست باشد؟

فعلاً نباید با نگاه بدبینانه به این مواضع نگاه کرد؛ حتی دولت آمریکا نیز به کنگره اعلام کرد که باید به نتایج و پیامدهای انتخابات ایران توجه کرد. اگر واقعاً آنها از تحولات و خواسته های ایران نتیجه گیری جدید و در جهت اهداف و منافع کشورمان دارند، به صورت عینی و ملموس پیشنهادهای خود را مطرح کنند. واقعاً اگر آنها قصد تغییر رویکرد تقابلی به تعاملی را دارند باید آن را اثبات پذیر کنند و البته این درست است که صرفاً با کلمات نمی توان همه اهداف را درک کرد و لازمه آن، تغییر در پیشنهادها و تغییر در رفتارهاست.

به نظرم همه ما وظیفه داریم همچنانکه رهبر انقلاب اشاره کردند دولت فراجناحی جدید را که به زودی بر اساس اعلام آقای روحانی معرفی خواهد شد، همراهی و حمایت کنیم. انتخابات ایران نشان داد که در کشور ما معنای تندرو و کندرو تغییر کرده است و جریان آلترناتیو و نه صرفاً اپوزسیون در حال شکل گیری است. این پدیده در تاریخ معاصر ایران شاید بی نظیر باشد. آقای روحانی نه دشمن اصولگرایی است و نه مایل به ساختارشکنان و مواضع خود را نشان داده است.

ایشان رویکردی قانونمند دارند و فکر کنم قصد دارند تا از ظرفیت های همه جناح های کشور از اصولگرایان تا اصلاح طلبان و نیروهای مستقل در چارچوب قانون اساسی برای ایران انقلاب اسلامی فایده بسازند. غرب نیر می داند که در صورت اقدام به بازی های مصنوعی، برای همیشه باید اهمیت همکاری با ایران را فراموش کند. کشورمان اجازه هیچ گونه دخالت را به هیچ قدرتی در مناسبات داخلی نخواهد داد.
 

آقای روحانی در نخستین نشست خبری خود، خواسته غرب مبنی بر تعلیق غنی سازی را رد کرده و اعلام کرده اند راه های دیگری برای اعتماد سازی وجود دارد، به نظر جنابعالی با توجه به سیاست کلی نظام مبنی بر ایستادگی و مقاومت علیه غرب و استکبار، آقای روحانی چه مسیری را برای اعتمادسازی درباره برنامه هسته ای ایران پی خواهد گرفت؟
 

اعتمادسازی، یک جاده یک طرفه نیست و نیازمند اراده مشترک است. این دولت جدید ایران نیست که باید صرفاً اعتمادسازی کند. مقامات سیاسی و حقوقی کشورمان در گذشته بر این اصل تأکید داشته اند و مواضع جناب آقای سید کمال خرازی، وریر امور خارجه وقت به هنگام حضور در دولت اصلاحات و همچنین دولت های نهم و دهم، همواره مبتنی بر اصل اعتمادسازی برابر بوده است و حتی در هنگام حضور آقای روحانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی کشورمان، ایشان همواره درباره اصل تضمین و پایبندی طرف های غربی، مذاکرات متعدد داشته اند و زمانی که طرف غربی به پیشنهادهای خود عمل نکرد و اعلام نمود که با دولت بعدی ایران سخن خواهد گفت جناب آقای خاتمی، رئیس جمهور وقت دستور لارم برای رفع تعلیق داوطلبانه را صادر کردند.

کراکر، دیپلمات برجسته آمریکایی به تازگی اعلام کرده است که آمریکا علاوه بر فشار و تحریم به دنبال نوعی تعامل جدید با ایران است، به نظر جنابعالی مقصود کاخ سفید از تعامل جدید با ایران چیست؟ و دولت جدید چگونه باید با تحریم یکطرفه آمریکا علیه ملت ایران مقابله کند؟

با توجه به تجربیات آقای کراکر و سخنان وی که اکنون در دوران بازنشستگی به سر می برند فکر می کنم اولویت مطروحه در افغانستان است ولی با توجه به به جمیع جهات باید قضاوت کرد. بدیهی است اگر قرار باشد در این خصوص تصمیمی اتخاذ شود همانند فرایند مذاکرات دو طرف در عراق، مراتب در چارچوب مشورت مقامات عالی کشور با رهبر انقلاب معنا خواهد شد.

البته قرار نیست هرجا آمریکا ابراز علاقه کرد پاسخ شفاف دریافت کند. آمریکا باید ارزش تعامل با ایران را درک کند. درباره چگونگی مقابله دولت جدید با تحریم ها این یک اولویت برای آقای روحانی است و باید کار عمیق کارشناسی جدیدی صورت پذیرد و این موضوع بسته به تدبیر دولت ایشان است و بسته ضد تحریمی باید عینیت یابد و البته قرار نیست که همه سیاست ها را هم یکباره  اعلام کنند.


زمزمه هایی مبنی بر فدا کردن سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برای مسائل اقتصادی آن هم از سوی بعضی از نزدیکان آقای روحانی به گوش می رسد. به نظر شما با توجه به سیاست کلی" عزت و حکمت و مصلحت" در سیاست خارجی، خطر این سنخ از سیاست ورزی در حوزه روابط خارجی را چگونه تحلیل می کنید؟ آیا این نگاه، سبب هجوم اقتصادی بیشتر غرب به خصوص آمریکا علیه ایران نمی شود؟

فکر کنم منظور شما، مناظره انجام شده در برنامه" دیروز، امروز، فردا" باشد. جناب آقای واعظی، خود در دوران جنگ تحمیلی در اواسط دهه شصت مدیرکل اقتصادی وزارت امور خارجه بوده و تجربه شایانی در به کارگیری دیپلماسی اقتصاد خارجی برای رفع تحریم های آن زمان دارند. سیاست خارجی و توسعه اقتصادی برای کشور هردو سرمایه محسوب می شوند و نباید الزاماً قربانی یکدیگر شوند. این هنر مدیریت است که توسعه فرصت های موازی و دفع تهدیدات مرکب را به درستی برنامه ریزی کند. باید برخوردی واقع بین داشت تا بر اساس شرایط، با قدرت تدبیر و حکمت، عملاً قوت و عزت و امید را پدید آورد و اگر مواردی خاص وجود داشته باشد و مصلحت ایجاب کند حتماً در سطح عالی تصمیم گیری خواهد شد.

غرب طی سالیان اخیر همه توان خود را برای شدت بخشیدن به تحریم، به کار برده و می برد. محصول این فشارها بر اراده هسته ای ایران ناکارآمد بوده است و این موضع را نه بنده که مقامات و گزارش های اطلاعاتی غرب و اندیشکده های غربی نیز تأکید کرده اند. مواضع متوالی رژیم صهیونیستی نیز گویای این مطلب است و از سوی دیگر این، وظیفه دولت است تا فشارهای این تحریم های وحشیانه را کاهش دهد و تهدیدات را معکوس نماید و همه با هم باید امیدوار باشیم.