به گزارش پارس نیوز، 

امیر مسعود شهرام نیا مدیرعامل موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی که بازوی اصلی برگزاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران و بسیاری از رویدادهای نمایشگاهی کتاب در داخل و خارج از کشور است پس از چهارسال و نه ماه حضور در این موسسه استعفا کرد و هفته گذشته جای خود را به قادر آشنا داد. بهانه گفتگو با او اما نه صرفا مرور کارنامه کاری او که بررسی عواملی بود که او را به خروج از بدنه مدیریتی وزارت ارشاد هدایت کرد. او در این گفتگوی تقریبا بلند، از بسیاری از بخش‌های قابل تامل کارنامه کاری خود دفاع می‌کند و البته در نهایت نقدهایی را هم پذیرفته است. در ادامه گفتگوی مهر با او را می‌خوانید:

جناب شهرام نیا مهمترین سوال در حال حاضر درباره موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی و شما، علت استعفای شما از مدیریت آن است. در جلسه تودیع و معارفه شما با وجود اینکه معاونت فرهنگی تلاش زیادی داشت که به صورتی شاد و خندان و حتی با شوخی برگزار شود مشخص بود که اختلاف نظرهای جدی میان شما و مدیران وزارت ارشاد وجود داشته است که در نهایت به استعفای شما منجر شده است. پس از علت استعفای خود بفرمایید

من باید ابتدا بگویم که من کار نمایشگاهی در حوزه کتاب را دوست داشته و دارم. کار در موسسه برای من فرصتی بود که بتوانم در حوزه‌ای که دوستش دارم و البته در آن تخصص هم دارم به فعالیت مشغول شوم و حس خوبی با این کار داشتم. استعفا و برکناری هم  در سیستم دولتی ما تفاوت فاحشی ندارد. کار به جایی می‌رسد که یا باید استعفا بدهی و یا اینکه برکنارت می‌کنند. در مورد خودم هم باید بگویم که سال‌های حضورم در موسسه برایم تجربه خوبی بود و حمایت دکترصالحی هم از  من شایسته تقدیر بود. در این ماه‌های اخیر متوجه شده بودم که فشارهایی برای رفتن من به وزارت ارشاد وارد می‌شود.

از طرف کجا؟

صادقانه بگویم که نمی‌دانم و برایم خیلی هم مهم نیست. می‌دانم چهره‌های تندرویی که بیرون از وزارت‌خانه عملکرد من را در موسسه بر نمی‌تابیدند فشار می‌آوردند.

و واکنش مدیران وزارتخانه چه بود؟

من واقعا ندیدم که آقای صالحی به عنوان وزیر و آقای جوادی به عنوان معاون فرهنگی ایشان نسبت به رفتن من مایل باشند اما مکرر یادآوری می‌کردند که آدم‌هایی در حال فشار آوردن هستند و نگرانیم که این فشارها شما را اذیت کند و حاشیه‌هایی برای تو بسازد. و می‌دانید که ابزارهایی هم دست این گروه‌ها هست. متاسفانم که باید بگویم حوزه فرهنگ هم به این دست آلودگی‌ها وارد شده است و خیلی راحت در همه اختیارهای شما دست می‌گذارند و عرصه را تنگ می‌کنند. با این همه به نظر خودم نیز چهار سال فعالیت در یک عرصه دولتی دیگر سقف کار است. مگر بعد از چهارسال من دیگر چه ایده نویی دارم که رو نکرده باشم. من این حس را داشتم که دوره مدیریتی چهار سال و نه ماه برای من کافی است و باید به فکر فرصت و تجربه تازه‌ای باشم. جدای از این پرچالش بودن و وقتگیر بودن مدیریت این موسسه کار را برای من دشوار کرده بود و از نظر خانوادگی و فعالیت‌های دانشگاهی دچار مشکلاتی شده بودم. از همه اینها که بگذریم بودن در موسسه متضمن برگزاری نمایشگاه کتاب و مدیریت آن بود که پروژه بسیار سختی است و فشار زیادی بر آدم وارد می‌کند و من به شخصه دیگر آمادگی این مدیریت را نداشتم.

با این همه صحبت‌های آقای فیروزان و امیرزاده به عنوان عضو هیئت امنا و هیئت مدیره موسسه در مراسم تودیع شما حکایت از اختلاف نظرها و اقتضائاتی داشت که تغییر جایگاه مدیریت این موسسه مهم وزارت ارشاد را رقم زده است. شما درباره این اقتضائات توضیحی ندارید؟

نسل جدید مدیران ما به صورت معمول افرادی نیستند که خیلی برای مقاومت در برابر فشارهای بیرونی هزینه بدهند. یک زمانی مثلا به من فشار می‌آورند که فلان آدم زیر مجموعه تو این پست را نداشته باشد و یا این سفر را نرود. شاید من مقاومت کنم اما فضای امروز این است که وقتی چنین فشارهایی می‌آید صورت مساله پاک شود و به این مساله فکر نکنند. من حس کردم بودن زیاد من داشت به چنین اتفاقاتی منجر می‌شد.

می‌دانید دقیقا چه  درخواستی از شما داشته‌اند که شما توجهی نکردید؟

صادقانه بگویم که نمی‌دانم. در بحث سلیقه طبیعی است که اختلاف نظرهایی باشد. شاید من جایی برای یک جناح یا گروه یا فرد همه آنچه خواسته برآورده نکرده‌ام و دربرابر خواسته آنها مقاومت کرده‌ام اما صادقانه می‌گویم که نمی‌دانم ته این خواسته چیست. من نوعی انحصار طلبی را البته حس کردم و متوجه شدم که برخی می‌خواستند همه چیز تنها آنطور که آنها می‌خواهند جلو برود. من شخصا آدمی نبودم که بتوانم چنین چیزی را تامین کنم اما جایی که فکر کردم خواسته‌ها منطقی است آن را برآورده کردم. من بچه همین نظام هستم و از قضا سابقه سیاسی هم ندارم و با همه نیروها کار کرده‌ام.

با این همه به نظر می‌رسد که وزارت ارشاد در مقابل فشار برای برکناری شما کوتاه آمده است

بهتر است اینطور تعبیر نکنیم.

اجازه بدهید با شما مخالفت کنم اما می‌خواهم بدانم که آیا قرار است این رویکردها در برگزاری رویدادی مثل نمایشگاه کتاب هم ادامه پیدا کند؟

آقای جوادی طرح و ایده زیادی برای برگزاری نمایشگاه دارند. ایده ایشان صرفه‌جویی و واسپاری بیشتر نمایشگاه است. مثلا می‌دانم  که تمایل دارند برخی کمیته‌هایی که بودنشان ضرورتی ندارد حذف شوند و برخی نیز با هم ادغام شوند. با این همه از نظر رویکرد سیاست‌گذاری فکر نمی‌کنم رویکرد ایشان با رویکرد آقای دکتر صالحی در مقام معاونت تفاوتی داشته باشد و مسیر همان است.

نوع تعامل موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی با اصناف نشر در این سال‌ها همیشه محل چالش بوده است. در دوره معاونت آقای صالحی تصمیم به واسپاری نمایشگاه گرفته شده و سه نفر از بخش خصوصی به هیئت امنای شما وارد شد اما بخش خصوصی و اصناف نشر هنوز معتقدند که تکلیفشان با موسسه روشن نیست و از نوع تعامل موسسه با مدیریت شما با خودشان دچار ناخرسندی بودند. بفرمایید علت این اختلاف نظرها چیست؟

مساله مهم و حساسی را دست گذاشتید و من نمی‌خواهم در این زمینه قضاوت کنم. تا پیش از دوره دولت آقای روحانی رویکرد ارشاد این بود که اداره و اجرای نمایشگاه کتاب به عهده دولت باشد و صنف هم تکلیفش را می‌دانست. شاید ایراد و نقد فراوانی بر این رویه وارد باشد اما تکلیف روشن بود. از دوره آقای جنتی واسپاری امور به بخش خصوصی شروع شد و من در این دوران گذار وارد موسسه شدم. از طرفی صنف ظرفیت این را نداشت که کار را به صورت کامل در دست بگیرد و این بلوغ و استعداد در آن وجود نداشت. شاید آنها این کلمات را نپسندند اما به این مساله اذعان دارند. برای این حرف شاهد مثال هم دارم. الان چند دوره است که امور اجرایی نمایشگاه به صنف واگذار شده اما آنها هنوز برای کار خود به سراغ نیروهای اجرایی بدنه دولتی و موسسه می‌آیند. در دو دوره گذشته کمیته اجرایی و پشتیبانی به صنف واگذار شد اما چون بستر و زیرساخت کار در این دو بخش را صنف نداشت برای مدیریتش سراغ نیروهای موسسه آمدند که کوله‌باری از تجربه دارد و مثل اسب زین شده آماده سوار شدن بود. در این پروسه گاهی صنف نشر حس می‌کرد که ما در تعامل با آنها امساک می‌کنیم. من این وسط جای سختی بودم و یکی از آزاردهنده ترین صحنه‌های مدیریتی‌ام قرار گرفتن در این وسط بود. صنف واسپاری و اعتبارات و سطح تصمیم‌گیری کلان‌تر می‌خواست و از سوی دیگر بضاعت و ضوابط اجازه نمی‌داد که این اتفاق رخ بدهد و توان و تشخیص من را هم وارد کنید به این پروسه. به نظرم ما با شیب ملایمی درست پیش رفتیم ولی اگر امروز روز اولی بود که در این سمت قرار می‌گرفتم فکر می‌کنم که می‌شد راه درست‌تری را پیش بگیرم.

چه راهی؟ یعنی الان فکر می‌کنید راه درست چیست؟

در واگذاری امور به صنف تصور دوستان صنف این بود که واگذاری یعنی واگذاری اختیارات. یعنی واگذاری بدون اینکه مسئولیت‌ها واگذار شود. یعنی واگذاری امور بدون نوعی تلاش برای کسب درآمد. یعنی ارشاد پولی بدهد به صنف و بگوید نمایشگاه کتاب تهران را برگزار کن. فکر نمی‌کنم هیچ کجای دنیا چنین اتفاقی رخ بدهد. دولت مثلا نمی‌گوید من هم مسئولیت را واگذار می‌کنم و هم هزینه‌اش را می‌پذیرم. این چه واسپاری است که مدیریت را بدهیم و هزینه‌کرد را خودمان بر عهده بگیریم. به نظرم باید از صنف خواسته می‌شد که وقتی مسئولیتی را می‌پذیرند خودشان بتوانند هزینه برگزاری آن را بر عهده بگیرند. قبول دارم که نمایشگاه کتاب هنوز هم نمی‌شود به یکباره خودکفا شود اما باید با شیبی ملایم به این سمت می‌رفتیم و رفته رفته این مساله را رقم می‌زدیم. مثلا وزارت‌خانه بگوید هزینه مکان را تامین می‌کند و هزینه میهمانان دولتی‌اش را هم خودش بر عهده می‌گیرد باقی هزینه‌ها را صنف از محل برگزاری نمایشگاه تامین کند. من فکر می‌کنم این اتفاق به ویژه بحث درآمد هزینه‌ای دیدن واسپاری نمایشگاه جدی دیده نشود و برای همین در برخی بخش‌ها ما به جای کاهش با افزایش هزینه روبرو شدیم.

صنف نشر در این پنج دوره‌ای که شما مدیریت نمایشگاه کتاب را بر عهده داشتید چقدر در درآمدزایی موفق بود؟

به نظرم درآمد قابل توجهی نتوانست داشته باشد هرچند که با محدودیت‌های آنها آشنایم.

بخش دولتی چطور؟

بخش دولتی متکی بر بودجه خودش بوده است.

یعنی اصلا نمایشگاه کتاب در این پنج ساله اخیر درآمدزا نبوده است؟

به باور بسیاری از متخصصان امور نمایشگاهی، نمایشگاه کتاب تهران توانایی خودکفایی دارد و حتی می‌تواند به راحتی پدیده‌ای سودآور از منظر اقتصادی باشد. فرصت حضور چند میلیون نفر در این رویداد یک فرصت اقتصادی بی‌نظیر است. این یک عدد بی‌نظیر برای این مهم است. نمایشگاه کتاب دو منبع درآمد اصلی دارد نخست درآمد ناشی از فروش غرفه که چند سالی است تعرفه‌های آن تغییر نکرده یا بسیار کم تغییر کرده است. به نظرم باید این هزینه کمی تعدیل می‌شد. بحث بعدی هم موضوع تبلیغات و موارد غذایی است. صنف این موضوع دوم را متاسفانه به ضعیف‌ترین تیم ممکن واگذار کرد. ما در شهرآفتاب و در سال دوم برگزاری نمایشگاه کتاب توانستیم شهرداری را مجاب کنیم که امتیاز تبلیغات را به ما واگذار کند و ما نیز این امتیاز را به صنف بخشیدیم. درآمد صنف از این محل صفر ریال بود. امسال هم صنف با وجود پیشنهادها و بحث‌های متعدد درست همان تیم ناموفق سابق کار را بر عهده گرفت و نتیجه تقریبا تکرار شد. امیدوار بودیم این درآمد مشکلات شرکت تعاونی اتحادیه تهران را برآورده کند که نکرد و ما این فرصت را دوباره از دست دادیم. خاطرم هست یک شرکت تبلیغاتی در نمایشگاه ۲۸ کتاب به من می‌گفت من می‌توانم صفر تا صد هزینه‌های نمایشگاه را بدهم و چند میلیارد درآمد هم از محل تبلیغات با رعایت خط‌قرمزهای شما تامین می‌کنم و تنها هشت نه ماه زمان می‌خواهم. ما از این دست فرصت‌ها استفاده نکردیم. شاید اگر صنف نشر قرار بود خودش برای نمایشگاه هزینه درآمد داشته باشد موفقیت کسب می‌کرد و سراغ این کارها می‌رفت اما تا وقتی که قرار است صنف مثلا بیاید نشست‌های نمایشگاه کتاب را که ما با مثلا پنجاه میلیون برگزار می‌کردیم را با دویست میلیون تومان برگزار کند آن هم با پول دولت وضع بهتر از این نیست. این حالت شترگاو پلنگ باید اصلاح شود تا نمایشگاه مسیر خودش را پیدا کند. این مهمترین چالشی بود که من در دوره مدیریتم با آن روبرو بودم.

این بایدی که می‌گویید را که باید اصلاح کند؟ فکر نمی‌کنم در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد چنین عزمی وجود داشته باشد؟

در ساختار معاونت فرهنگی وزارت ارشاد یک کارگروهی تشکیل شد شامل نمایندگانی از دولت وصنف و چهارچوبی برای واسپاری تعیین شد. قرار بر این بود امور حاکمیتی مانند حراست و نظارت و سیاستگذاری کلان و تشریفات و ارتباط با اتباع خارجی بر عهده موسسه و دولت باشد و بحث‌های اجرایی دیگر بر عهده صنف گذاشته شود. توافقی در این زمینه به ثبت رسید و هفت کمیته به صنف رسید و پنج کمیته برای دولت باقی ماند. این ساختار اما در عمل خیلی موفقیت آمیز عمل نکرد و به اجرا نرفت.

امسال به نوعی نخستین سالی است که آقای دکتر جوادی به طور مشخص و مستقیم درگیر برگزاری نمایشگاه هستند. تا زمانی که شما در موسسه حضور داشتید تصمیم ایشان برای برگزاری این رویداد چه تغییری با آنچه دکتر صالحی در برگزاری نمایشگاه رقم زد روبرو خواهد بود؟

به نظرم راه دکتر جوادی ادامه راه دکتر صالحی است با دو سه قید تازه. ایشان مسیر را همان مسیر قبلی می‌داند اما معتقد به صرفه‌جویی کوچک و حذف کردن برخی کمیته‌ها و امور زائد و در مجموع کوچک کردن نمایشگاه هستند. ایشان اخیرا می‌گفتند که من می‌خواهم کمیته‌ای با عنوان تشریفات را حذف کنم و نیازی به این همه حشم و خدم برای پذیرایی از میهمانان نیست کما اینکه در خارج از کشور نیز در نمایشگاه‌ها چنین است. می‌دانم که این دست موارد را خیلی جدی پیگیری می‌کنند. فکر می‌کنم با توجه به زمان کم باقی مانده در برخی موارد می‌شود امیدوار بود که صرفه‌جویی و کاهش هزینه‌هایی را شاهد باشیم.

درباره موضوع محل برگزاری و تغییر آن صحبتی نشده بود؟

فکر می‌کنم در وضعیت موجود مجددا نمایشگاه در مصلی برگزار شود و فکر نمی‌کنم شهرآفتاب مهیای این مساله باشد. من دو هفته قبل از شهر آفتاب دیداری داشتم. برای بازدید از نمایشگاهی رفته بودم. تمام سازه‌های چادری شهرآفتاب جمع شده است. برف سال قبل به آنها آسیب زده بود. با شرایط کنونی و با توجه به زمان و بودجه و فضای ذهنی ناشران مبنی بر بی‌علاقه بودن برای حضور در آنجا بعید می‌دانم که گزینه دیگری مطرح باشد. از نظر زمانی اما باید برگزاری آن کمی جلو بیاید و یک هفته‌ای زودتر برگزار شود که به ماه مبارک رمضان برخورد نکنیم و فکر می‌کنم در نهایت چهار تا ۱۴ اردیبهشت برای این منظور انتخاب شود. این پیشنهاد موسسه بود تا زمانی که من مدیر آنجا بودم.

از کنار تجربه مدیریتی خودتان در موسسه مهمترین آسیب برگزاری نمایشگاه کتاب تهران در اشل فعلی را چه می‌دانید؟

شب امتحانی نگاه کردن به نمایشگاه. نمی‌دانم چرا  ولی در همه این پنج سالی که من در موسسه بودم همه کارها می‌ماند برای دو ماه آخر. هر سال تا آمدیم استارت کارهای نمایشگاه را بزنیم دو سه ماه به آن باقی می‌ماند و همه کارها زمین می‌خورد. وقتی می‌خواهید تبلیغات بگیرید، مزایده مناقصه برگزار کنید و یا میهمانی دعوت کنید این فرصت کم به شما آسیب می‌زند. امسال به همه اینها مساله بلاتکلیفی صنف نشر نیز افزوده شده است. اتحادیه هنوز انتخابات خودش را برگزار نکرده است و با این نامه‌نگاری اخیر رئیس اتحادیه فعلا نماینده صنف نیز در شورای سیاستگذاری حضور ندارد. ایجاد شورای تشکل‌ها نیز متوقف شده است. البته معاونت فرهنگی و دولت تصمیم دارد در این موضوع وارد نشود اما این تاخیر آسیب زیادی به نمایشگاه وارد می‌کند کما اینکه این اختلافات در سال گذشته چندین ماه را برای برنامه‌ریزی از نمایشگاه کتاب گرفت. امیدوارم سازوکار مورد اطمینان صنف برای حل این مساله به دست بیاید و زمان بیش از این کشته نشود.

از دیگر بحث‌های دیگری که در جلسه تودیع شما مطرح شد تاکید شما بر موضوع معیشت کارکنان موسسه بود. عبارت سوئیس ارشاد را خود شما گفتید که برای موسسه به کار می‌برند و این به دریافت‌های مالی کارکنان موسسه بر می‌گردد. از سوی دیگر در ماموریت‌های به ویژه خارجی کارکنان همیشه حواشی زیادی در موسسه وجود داشته است. در دوره شما ماموریت‌های نمایشگاهی در خارج از کشور به صورت نوبتی برگزار می‌شد و برخی نمایشگاه‌ها نیز متولی خاص داشت. اینها همگی روی هم این بخش از فعالیت‌های موسسه را با ابهام روبرو کرد. شما چه توضیحی برای این اتفاقات دارید؟

 در بحث اول باید بگویم که در یکی دو سال اخیر موضوعی که اهرم فشار علیه من شده بود مساله حقوق کارکنان موسسه بوده است. این ذهنیت وجود داشته که من پرداخت‌های بالایی به کارکنان داشته‌ام. من تلاش کردم که به معیشت کارکنانم بیشتر رسیدگی کنم و این با همراهی معاونت فرهنکی و هیئت امنا و هیئت مدیره بود. پایه حقوق کارکنان ما خیلی بالاتر از سایر بخش‌های وزارت ارشاد نیست اما کارکننان ما بیش از کارمند وزارتخانه درگیر ماموریت‌های کاری است. ما داریم افرادی که نیمی از سال در ماموریت کاری هستند. روز جمعه سر کار هستند و بسیار گرفتارند. معتقدم دریافتی کارکنان موسسه با توجه به کارشان بسیار کمتر از حدی است که باید باشد.

اما درباره نمایشگاه‌های خارجی هم توضیحی بدهم. ما واحدی به اسم نمایشگاه‌های استانی و خارجی داریم. قبل از حضور من در موسسه تعداد نمایشگاه‌های خارجی که ما شرکت می‌کردیم خیلی کم بود ولی در دوره تازه این نمایشگاه‌ها به حدود هجده مورد در سال رسید. در ضمن سابق بر این رویه این بود که حضور در نمایشگاه‌های خارجی یک فرصت چرخشی برای کارکنان موسسه بود و هر کدام را هر سال به یک ماموریت می‌فرستادند. من این مساله را هدفمند کردم و به تخصص گرایی فکر کردم. در واقع ما برگزاری هر نمایشگاه را به یک نفر سپردیم و او را مسئول آن کردیم. خواستیم که در همه طول سال پیگیر برگزاری و امور آن باشد. رفته رفته این شخص در برگزاری آن رویداد تمام راه و چاه را یاد می‌گرفت. به نظرم موفقیت حضور ما در فرانکفورت ناشی از همین مساله بود. اگر هر سال قرار بود مسئولیت حضور و برگزاری را عوض کنیم این اتفاقات رخ نمی‌داد. ما مجموعه توان نیروی انسانی مشخصی داشتیم و در برخی نمایشگاه‌ها هم از بدنه موسسه کمک می‌گرفتیم. کما اینکه از ناشران و آژانس‌های ادبی نیز کمک می‌گرفتیم. مثلا در نمایشگاه استانبول در سال جاری یک آژانس ادبی کار ما را جلو برد و یک نفر از بدنه موسسه نیز به او کمک کرد. در نمایشگاه دهلی نو نیز همین اتفاق رخ داد. این مساله چند منتقد داشت. یکی برخی همکاران من که دوست داشتند تعداد بیشتری نمایشگاه در طول سال بروند و دیگری افرادی خارج از موسسه که فکر می‌کردند دستشان از این اتفاقات کوتاه مانده است. همین امسال من به عنوان مدیرعامل در یک نمایشگاه حضور داشتم ولی کارشناس دیگری از موسسه در چهار نمایشگاه حضور داشتند.

آقای شهرام نیا این افزایش برگزاری نمایشگاه‌های خارجی برای موسسه و بخش دولتی چقدر فشار مالی به همراه داشت؟

گاهی برخی فکر می‌کردند که این حضور هزینه خیلی سنگینی را پدید آورده اما واقعیت این است که ما همه این افزایش حضور را بدون یک ریال افزایش بودجه در بخش نمایشگاه‌های خارجی پیش بردیم. شاید تعجب کنید اما در بودجه‌ای که به نمایشگاه‌های خارجی ما دادند از سال اول حضورم تا امسال یک ریال افزوده نشود. ما با مذاکره و مفاهمه با کشورها هزینه‌ها را در قالب کار دوجانبه هزینه را تامین کردیم. الان در نمایشگاه کتاب تایپه که پیش روی ماست طبق تفاهم‌نامه‌ای هزینه اقامت و غرفه برای ما رایگان است و در مقابل هزینه حضور و غرفه آنها در نمایشگاه تهران برای آنها جبران می‌کنیم.

در حوزه نمایشگاه‌های خارجی این نقد به شما وارد بود که بیش از اندازه دولت را سیاستگذار و تولید کننده محتوای غرفه‌های ایران در نمایشگاه‌های خارجی کرده بودید. این را قبول دارید؟

ما بستر ساز و سیاستگذار برای معرفی نشر ایران در نمایشگاه‌های خارجی بودیم. سعی کردیم تولید و توزیع کننده محتوای تولیدی خودمان نباشیم. در اطلاع رسانی و تولید بروشور و پنل‌های اطلاع رسانی وارد شدیم و الان گنجینه اطلاعاتی خوبی در این زمینه داریم. به نظرم به این مساله تاحد خوبی کار شد و هنوز خیلی راه نرفته در پیش روی ماست. هرچند که امسال برای فرانکفورت بانک اطلاعاتی چکیده کتاب خوبی تهیه شد و در نمایشگاه کتاب فرانکفورت عرضه شد.

از ما برای عرضه کتاب در نمایشگاه‌های خارجی زیاد انتقاد شده است. بخش از نقدها را قبول دارم. اما برخی از ایرادها ناشی از نشناختن فضای نشر جهان است. دوستان گاهی فشار می‌آوردند که برخی کارهای تالیفی و مجوز دار هم عرضه نشود. خاطرم هست در اولین سال حضورم در موسسه و در نمایشگاه فرانکفورت شخص آقای وزیر از تهران تماس گرفت و گفت دو کتاب را با وجود مجوز داشتن از غرفه جمع شود. فکر می‌کردند با حضور این آثار قرار است اتفاق عجیبی در محل غرفه ما بیافتد و ببینید چقدر فشار آورده بودند که وزیر وقت تماس گرفته بود. اما به طور کلی ما تعیین کننده محتوای عرضه شده در نمایشگاه‌های خارجی نیستیم اما به محدودیت‌ها و حساسیت‌ها واقفیم و انتظار می‌رود این مساله مورد توجه بدنه نشر نیز قرار بگیرد.

از توضیحات شما ممنونم در یک نگاه کلی حس می‌کنید از استعفای شما از موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی کدام بخش از نشر بیش از همه خوشحال شده باشد؟

سوال سختی است. نمی‌دانم.

برنامه کاری شما در حال حاضر چیست؟

من دنبال مسئولیت گرفتن هیچ وقت نبودم. در این مدت از کارهای دانشگاهی خودم خیلی عقب افتادم. دوست دارم به دانشگاه و خانواده برسم. اما امانم را دوستان بریدند از بس تماس گرفتند. پیشنهادات را شنیدم و بررسی می‌کنم اما هنوز پیشنهاد کاری قاطعی نداشته‌ام.

انتهای پیام/