به گزارش پارس نیوز، 

لغو شدن برنامه‌های فرهنگی بزرگان دنیا در کشور ما تقریبا به یک اتفاق روتین و عادی تبدیل شده است، تا آنجا که دیگر بعد از شنیدن خبر برگزاری کنسرت یا نشست یک شخصیت فرهنگی شناخته شده ناخودآگاه این جمله از ذهن‌مان می‌گذرد که «این یکی هم کنسل میشه». اما سوال این است که این اتفاق برای جامعه فرهنگی چه عواقبی به دنبال دارد.

 

 

کریس‌دی‌برگ و آریان در ایران

آلبوم «بی‌تو باتو» گروه آریان منتشر شده بود، اما آنچه باعث توجه بیش از پیش به این آلبوم شد، قطعه «نوری تا ابدیت» با صدای کریس‌دی‌برگ بود. همکاری این آهنگساز مشهور ایرلندی با یک گروه ایرانی اتفاق خیلی عجیبی ‌بود اما از آن عجیب‌تر علاقه او به برگزاری کنسرت در ایران بود. ماجرا تا آنجا پیش رفت که در خرداد سال 87 زمزمه‌های برگزاری کنسرت او در ایران شنیده شد. او حتی به ایران هم سفر کرد اما وقتی قرار بود کنسرت او در تهران برگزار شود، انتقادهای شدیدی به این اتفاق صورت گرفت. در گزارشی که آن زمان توسط خبرگزاری رسمی دولت ایران در بخش اخبار ویژه خود با عنوان «خبرهای 16» منتشر شد آمده بود: «از جمله ویدیو‌هایی که از اجرای این خواننده ایرلندی در شبکه جهانی اینترنت موجود است، کنسرتی است که در پاریس برگزار شده و در آن اعضای گروهک منافقین اقدام به حمل تصاویری از سران این گروهک تروریستی و پرچم‌های جعلی این گروهک می‌کنند» و با ادامه این روند برگزاری کنسرت کریس‌دی‌برگ در ایران کنسل شد.

یانی نیامده رفت

«یانی کریسومالیس» معروف به «یانی» نفر بعدی بود که نامش به عنوان یک نوازنده مطرح و جهانی که در ایران کنسرت برگزار خواهد کرد، شنیده شد. یانی موسیقیدان، پیانیست، نوازنده کیبورد و آهنگساز اهل یونان است که در سال 1393 شنیده‌هایی از امکان برگزاری کنسرت او در ایران به گوش می‌رسید. پیروز ارجمند، مدیر وقت دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته بود، یانی برای آمدن به ایران شرط‌های خودش را دارد که یکی از آنها قیمت بلیت است و دیگری مطمئن شدن بابت امکانات سالنی که باید در آن اجرا داشته باشد. به همین دلیل است که نماینده او به ایران خواهد آمد تا استانداردهای محل پیشنهادی اجرا را بررسی کند. این‌طور که ارجمند گفته است تنها تالار وحدت است که از استانداردهای لازم برای اجرای یک کنسرت با امکانات لازم برخوردار است. این بار هم کنسرت یکی از بزرگ‌ترین موسیقیدانان در ایران برگزار نشد و برآورده نشدن مطالبات مالی دلیل این اتفاق عنوان شد.

یک بار جستی ملخک!

این طلسم ادامه داشت تا مهر 1393 که «کیتارو» آهنگساز و نوازنده برجسته ژاپنی آن را شکست. 23 مهر آن سال این نوازنده چیره‌دست در تالار وزارت کشور در تهران به روی صحنه رفت و موسیقی خاص خودش را همراه با حرکات آیینی برای مردم ایران اجرا کرد. کنسرت «کیتارو» بسیار مورد استقبال قرار گرفت تا آنجا که او تصمیم گرفت امسال اردیبهشت ماه دوباره برای تهرانی‌ها به روی صحنه برود اما در روزهای آخر داستان به یک‌باره به سوی دیگری رفت. «کنسرت کیتارو لغو شد!» تیتر بسیاری از خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها شد. در همین حین خبرهایی هم درباره مشکلاتی در خصوص کنسرت ریچارد کلایدرمن، نوازنده مشهور فرانسوی پیانو که قرار است تیرماه در تهران بنوازد شنیده شد. به دنبال همین ماجرا علی ترابی، مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد درباره این حواشی به مهر گفت: باید تاکید کنم که ما از مراجع ذی صلاح استعلام گرفتیم که نتیجه استعلامات مثبت بود. درباره مباحثی که آقای کلایدرمن با رژیم صهیونیستی همکاری‌هایی داشته هم باید توضیح بدهم که مدیر برنامه وی اطلاعیه ای صادر کرده و گفته که هیچ مناسبت خاصی با رژیم صهیونیستی ندارند.

ترابی درباره لغو کنسرت کیتارو نیز عنوان کرد: تمامی مباحث مربوط به دریافت مجوز کنسرت کیتارو طبق روندی که در ابتدای صحبت هایم به آن اشاره کردم، طی شد. البته بعد از اینکه مجوز کنسرت صادر شد، خودِ گروه با توجه به فرصت اندکی که برای بلیت فروشی داشتند و همچنین تاخیر در صدور ویزا به این جمع بندی رسیدند که کنسرت به وقت دیگری موکول شود.

خسارات مادی و معنوی برای فعالان صنعت موسیقی

اما سوالی که در این میان مطرح می شود این است که مشکلات ایجاد شده برای این نوازندگان مطرح جهانی و لغو اجراهای‌شان در ایران برای ما و فرهنگ‌مان آثار سوئی دارد یا خیر؟ رامین صدیقی، تهیه‌کننده موسیقی معتقد است این اتفاقات در روند موسیقی ما بی‌تاثیر نیست. او می‌گوید: زمانی که چنین رویدادهایی کنسل می‌شود حداقل این است که اعتمادی که هنرمند خارجی نسبت به برگزارکننده یا آمدن به ایران دارد کم می‌شود.

دعوت از هنرمندان سرشناس جهانی، اتفاقی مرسوم در صنعت موسیقی است، اما همین اتفاق مرسوم به شدت زمان‌بر و هزینه‌بر است. کنسل‌ شدن‌های دقیقه آخری به صنعت موسیقی و تهیه‌کنندگان چه ضربه‌ای وارد می‌کند؟ مدیر نشر هرمس می‌گوید: برای خسارت معنوی ماجرا نمی‌توان عددی مشخص کرد ولی تهیه‌کنندگان خسارت مالی هم خواهند دید. بسیاری از هزینه‌های انجام شده هنگام کنسل شدن در دقیقه آخر دیگر قابل برگشت نیست و این به غیر از حیثیت و آبرویی است که از تهیه‌کننده می‌رود. حداقل هزینه‌ها خرید بلیت برای گروه و رزرو هتل است و در نتیجه لغو شدن کنسرت بخشی از سرمایه بلوکه می‌شود و بخشی هم باید به عنوان خسارت پرداخت شود. البته این سوال وجود دارد که چرا چنین اتفاق‌هایی دقیقا لحظه آخر می‌افتد، چون همه می‌دانیم ویزا گرفتن برای بسیاری از اتباع خارجی پروسه زمان‌بری است. باید این سوال را هم بپرسیم که در خصوص کنسرت کیتارو چرا شش ماه زودتر برای صدور ویزا اقدام نشده بود. البته شاید اقدام هم کرده باشند. این بخش باید شفاف‌سازی شود.

هنرمندان بین‌المللی کار سیاسی نمی‌کنند

صدیقی درباره موارد مشابه و علل مختلف برای لغو برنامه‌های هنری و فرهنگی می‌گوید: این حرف و حدیث‌ها همیشه هست و اتفاق جدیدی نیست. برخی از این اتفاق‌ها خوش‌شان نمی‌آید و شروع می‌کنند به بهانه‌تراشی کردن. ما که نمی‌توانیم همه مردم دنیا را محدود کنیم که فلان جا نروید یا فلان‌ جا بروید. زمانی هم ما با آفریقای جنوبی ارتباط نداشتیم اما زمانی که آپارتاید برداشته شد رابطه ما با آنها خوب شد. این مسائل برای هنرمندانی در ابعاد بین‌المللی اصلا اهمیتی ندارند چون آنها کار سیاسی نمی‌کنند. اما می‌توانیم از خودمان بپرسیم که این فرد به درد ما می‌خورد یا نه.

بی اعتمادی روزافزون

شاید بتوان از وجه دیگری هم به لغو برنامه‌های هنری بزرگان دنیا در ایران نگاه کرد و آن تاثیر این اتفاق بر دیگر هنرمندان برای حضور در کشور ما است. صدیقی می‌گوید: این همان خسارت اعتباری است که می‌گویم. این اتفاقات اطمینان خارجی‌ها به ما را کم می‌کند. هنرمندان در محافل مختلف اخبار هم را دنبال می‌کنند و زمانی که واکنش‌ها و حاشیه‌ها را می‌بینند و می‌فهمند کسی به کشوری رفته و از او استقبال شده و همه چیز به خوبی پیش رفته است، طبیعی است اگر به او برای اجرای برنامه در کشور مراجعه کنیم، با اطمینان خاطر بیشتری با ما همکاری می‌کند ولی وقتی اخبار منفی مخابره‌ می‌شود حداقل این است که هزینه برای ما بیشتر می‌شود. اگر هنرمندی مقصد را نشناسد ممکن است حتی نیمی از دستمزد را قبل از اجرا از برگزارکننده بگیرد اما وقتی هنرمند به کشوری می‌رود که قبلا با او برخورد خوبی شده و همه برنامه‌هایش به خوبی پیش رفته انعطاف بیشتری از خودش نشان می‌دهد. وقتی چندین بار چنین اتفاقی می‌افتد هنرمند بعدی که از او برای حضور در ایران دعوت می‌شود، احساس خطر می‌شود بنابراین تضمین ‌های بیشتری را از برگزارکننده طلب می‌کند.

بر هیچ کس پوشیده نیست که حضور چهره‌های سرشناس جهانی در کشور برای رشد و ارتقای سطح کیفی و استانداردها در حوزه موسیقی ما چه تاثیری دارد، حال سوال این است که تا کی با برخوردهای سلیقه‌ای قرار است سدی جلوی بالاتر رفتن و پیشرفت موسیقی کشور وجود داشته باشد؟


انتهای پیام/