به گزارش پارس به نقل از بهار، بهروز وثوقی راد، لیدری که با کلاه مخملی معروفش در فوتبال ایران چهره ای نام آشناست، در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد. او می گوید: « اولین کاری که می کنم به تمام شهرهای ایران می روم و برای هریک، یک کارخانه و ورزشگاه می سازم و برای مردم تمام شهرها تفریح درست می کنم» .

  « ساده دلی» ویژگی ممتاز همه کلاه مخملی هاست. از دهه های پیش، لوطی ها، با درکی مثال زدنی از مشکلات عمومی لایه های پایین دستی جامعه ایران، در حل و فصل « محله محور» آن ها نقش اساسی بر عهده داشته اند. « کلاه مخملی» ها هنوز هم پیدا می شوند؛ از سکوهای ورزشگاه ها تا وزارت کشور. روشنفکران ایرانی هیچ گاه در شناخت توانمندی های ویژه این گروه موفق نشده اند. به طور معمول مطالبات دگراندیشان، در هر انتخاباتی با خواسته های عموم مردم زاویه داشته است. شاید، تنها مرحوم شاملو با « کوچه» اش توانست به زیر بازارچه ها و خیابان ها سرک بکشد. حضور بهروز وثوقی راد یکی از اتفاقات خوشایند این روزهای وزارت کشور بوده است.

- وثوقی راد گفته است: « اگر تایید صلاحیت شوم رقیب ندارم و صددرصد رای می آورم. مردم من را دوست دارند. تمام طرفداران استقلال و پرسپولیس و گهر به من رای می دهند» . هواداران فوتبال در همه انتخابات گذشته ایران غیرقابل پیش بینی عمل کرده اند؛ چه آن زمان که علی پروین با فلانی عکس یادگاری گرفت و چه بعدتر که آن یکی با آن دیگری. به طور معمول، هواداران فوتبال با فضای سیاسی و اجتماعی روز ایران، سال ها فاصله دارند. برای آن ها حضور رییس جمهوری که بتواند ورود رایگان آن ها را به ورزشگاه تضمین کند کفایت می کند. آن ها مدام بر طبل « بی عاری» بیمارگونه ما می کوبند. شاید این قضاوت منصفانه به نظر نرسد، آن هم در فضایی که تامین مایحتاج اولیه زندگی غیرممکن است؛ همان « شاخص فلاکت» حمید جعفری. « وندالیسم» تنها راه گذران زندگی است. ورزش قهرمانی و حرفه ای هسته های اولیه « فرد گرایی» را شکل می دهد و پس از آن زمینه های بروز « ناهنجاری های اجتماعی» و « آنارشی» را در سطوح زیرین جامعه به وجود می آورد. کنش سیاسی هواداران فوتبال تابعی از قیمت « ماست» و « پنیر» همراه با صدای بی عاری است.

- « نیازی به ستاد انتخاباتی ندارم. سایت ها برایم تبلیغ می کنند و همین کافی است. دیگر مثل قبل نیست. مردم اطلاعاتشان بالا رفته و به ستاد انتخاباتی نیاز نیست» . این را هم وثوقی راد زمانی گفته که هنوز از ثبت نام هاشمی رفسنجانی و رحیم مشایی خبری نبود. در حال حاضر، آرایش نیروهای سیاسی فعال در انتخابات ریاست جمهوری، چیزی مثل سیستم شناور تیم ملی هلند در سالیان نه چندان دور است؛ وابسته به چیدمان بازیکنان، نبود تمرکز روی یک سیستم از قبل تعیین شده و مرتبط با بازی تیم مقابل. وثوقی راد اتفاق خوشایند این روزهای وزارت کشور است؛ با کلاهی مخملی و سرشار از آرزوهای دوست داشتنی. بهتر است جامعه ورزش ایران به جای علی آبادی و رفت و برگشت بی سرانجامش به ستاد انتخابات، عیارانی خوش نام تربیت کند تا در ورزشگاه ها فریاد « نوای بی نوایی» سردهند. نام وثوقی راد را در موتورهای جست وجوی فضای مجازی تایپ کنید و برای شاملوی عزیز فاتحه بخوانید.

- کلاه مخملی فوتبال ایران در صورت انتخاب، یکی مثل جهان پهلوان تختی و پوریای ولی و عبدالله موحد و مرحوم محمد علی فردین خواهد شد. این ها را هم وثوقی راد گفته است. ورود امثال « او» به عرصه انتخابات ریاست جمهوری از « اعتماد به نفس کاذب» آن ها حکایت می کند یا احساس « رسالت» و « تکلیف» شان یا « بیماری» فضایی که در آن نفس می کشند؟ این جا ورود فعالان خوشنام سیاسی به حوزه عمومی با اما و اگرهای فراوانی روبه رو می شود اما به راحتی به چهره ای چون « او» مجوز حضور داده می شود؛ داستانی که از روی سکوها شروع می شود و بعد، تا بیست و چهارم خرداد و پس از آن نیز ادامه پیدا می کند.