اسرائیل می‌گوید که حملات نظامی‌اش در نواره غزه، بر اساس ماده 51 منشور سازمان ملل یا «حق دفاع از خود» است. ماده‌ ۵۱ منشور، به دولت‌های عضو سازمان ملل این اجازه را داده است تا هنگامی که «شورای امنیت»، اقدام لازمی را در جهت بازگرداندن صلح و امنیت در یک وضعیت جنگی انجام نداده است؛ از خود «دفاع» کنند.

به این معنا که کشورهای عضو، می‌‌توانند در برابر تجاوز‌های نظامی سایر قدرت‌ها، «در لحظه» از خود دفاع کنند و منتظر تصمیم و اقدام‌هایِ زمان‌بر شورای امنیت نماند. 

ماده‌ ۵۱ منشور ناظر به وجود و اعتبار حق دفاع مشروط از خود است. اما از مهم‌ترین شروط «دفاع مشروع»، این است که «دفاع» بایستی «ضروری» و «متناسب» با حمله‌ای باشد که صورت گرفته است. به این معنا که توسل یا تهدید به زور(آغاز عملیات نظامی دفاعی) نمی‌تواند فراتر از ابعاد حمله‌‌ یا حمله‌های اولیه باشد. «عملیات دفاعی» نبایستی جنبه‌ی«انتقام‌جویانه» بیابد یا به مثابه‌ی «فرصت» و «موقعیتی» برای اهداف گسترده‌تر نظامی در نظر گرفته شود.

اسرائیل می‌گوید که در برابر موشک‌اندازی‌هایِ نامنظم، بی‌هدف و تا حد زیادی بی‌تاثیر حماس، برای خود حق عملیات‌ نظامیِ سازمان‌یافته، منظم و البته‌ی «گسترده‌« هوایی و زمینی قائل است. آنچه در عمل دیده می‌شود به نظر می‌رسد که دقیقا همین باشد. عملیات‌هایی که به طور آشکاری هیچ «نسبتی» با تحرکات شبه نظامیِ محدود و پراکنده‌ی حماس ندارد و به نظر هم نمی‌رسد که برای دفع چنین تحرکات کم‌دامنه‌ای‌، این حجم گسترده‌ از عملیات‌های زمینی و هواییِ سازمان‌یافته «ضروری» باشد.

بر پایه‌ کلیه آمار علام شده۸۰ درصد کشت‌شدگان فلسطینی غیرنظامی هستند که در میان آن‌ها شمار زیادی کودک، زن و افراد سال‌خورد گزارش شده است. مسلم است که با در نظر داشتن چنین وضعیتی، هیچ منطقی نمی‌تواند این شمار گسترده از کشتگان غیرنظامی را که بسیاری از آنان هم کودکان هستند «ضروری» و توجیه‌پذیر جلوه دهد.